علی (ع) مصداق پاكی ها، ص: 22
عبادت پدرم را نگاه می كردم، ركوعش را، سجودش را، حالش را، بعد با صدای بلند شروع كردم گريه كردن. پدرم نمازش را كه سلام داد و فرمود: باقرم! چرا گريه می كنی؟ گفتم: پدر از اين سنگينی عبادتت دلم سوخت، پدرم شروع كرد گريه كردن. به پدرم گفتم: من دلم برای شما سوخت گريه كردم، شما برای چه گريه می كنی؟ فرمود: عزيز دلم! اگر زمان علی (ع) بودی و عبادت علی (ع) را می ديدی چه ميگفتی!
يك شعر از يك سنی حنفی مسلك بخوانم، حنفی ها خيلی متعصب اند.
شير خدا شاه ولايت علی
صيقلی شرك خفی و جلی
روز احد چون صف هيجا گرفت
تير مخالف به تنش جا گرفت
غنچه پيكان به گل او نهفت
صد گل محنت ز گل او شكفت