نگاهی به مقام حضرت خديجه(ع)، ص: 8
می خواست به من بفهماند كه قدرت پايش همين مقداری است كه می بينم و اين قدرت را ندارد كه بخواهد بدود وچنين كاری در توانش نيست. به او گفتم: بيا پشت سر من سوار مركب من شو تا هر دو با يك مركب برويم. گفت: «لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَهٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ » «1» با خواندن اين آيه خواست به من بگويد چگونه ممكن است يك مرد نامحرم و زن نامحرم يك جا سوار بشوند؟ چون وقتی بدنشان نزديك هم باشد، توليد فساد می كند. گفتم: شما منظور من را از دعوت كردن به سوار شدن، به اشتباه فهميدی. بعد پياده شدم و گفتم: شما سوار شويد، و سوار شد و اين آيه را خواند: «سُبْحَانَ الَّذِی سَخَّرَ لَنَا هَذا وَ مَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ ». «2» تا به قافله رسيديم، گفتم: خانم! در اين قافله كسی را داری كه آشنای تو باشد؟ چهار آيه خواند: «» «3»،
______________________________ (1) 2. انبياء: 22.
(2) 3. حم: 13.
(3) 4. آل عمران: 144.