فارسی
شنبه 03 آذر 1403 - السبت 20 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه



فراز 4 از دعای 35 ( معنای عزّت و شرافت و بزرگی )

وَ اعْصِمْنِي مِنْ أَنْ أَظُنَّ بِذِي عَدَمٍ خَسَاسَةً ، أَوْ أَظُنَّ بِصَاحِبِ ثَرْوَةٍ فَضْلًا ، فَإِنَّ الشَّرِيفَ مَنْ شَرَّفَتْهُ طَاعَتُكَ ، وَ الْعَزِيزَ مَنْ أَعَزَّتْهُ عِبَادَتُكَ
و مهل تا چنان شوم كه تهيدست را خوار انگارم يا توانگر را ارجمند پندارم. چه، بزرگوار اوست كه طاعت تو وى را بزرگوارى بخشيده باشد و سرافراز اوست كه به بندگى تو سرفرازى يافته باشد

نگاه يكسان به ثروتمند و نيازمند

از سيره‌هاى انسان سخاوتمند و با كرامت اين است كه وقتى نعمتى به او روى مى‌آورد بازگو مى‌كند و شكر خدا را بجا مى‌آورد و رفتارش نيز تأييدى بر اين نگرش است. و گاهى از دست دادن ثروت و مال را هم درس عبرت و آزمايش براى خويش مى‌داند و هرگز دارايى را افتخار و ارزشى براى مقام خود نمى‌پندارد.

برخلاف بخيلان پست همّت كه هميشه ناله و فريادشان گوش فلك را كر كرده‌ است و اگر دنيا را به آنها بدهند، اصرار بر پرده پوشى بر نعمت‌ها دارند چهره‌شان فقيرانه و سخنانشان آميخته با زارى و نادارى و رفتارشان نشانگر نيازمندى است؛ در حالى كه تفاوت درونى انسان‌ها در همين طرز فكر روشن مى‌شود؛ آنگاه كه خداوند به رسولش مى‌فرمايد:

﴿وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبّكَ فَحَدّثْ﴾«1»

و نعمت هاى پروردگارت را بازگو كن.

نعمت‌هاى الهى بايد در مسير رشد و تربيت انسان باشد نه مايه فخر و سلطه بر ديگرى، پس بايد بيمارى و فقر و مشكلات براى انسان رخ دهد تا ياد نعمت‌ها برايش گوارا و آرام‌بخش باشد و او را در حدّ اعتدال و ميان حالى نگه دارد و آثار نعمت‌هاى خدادادى را با نگاه عدالت‌آميز در بين بندگان مشاهده كند تا از برتربينى و خود محورى و ستم به ديگران مصون بماند.

در اين باره از پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله) نقل شده است كه فرمود:

إِنَّ اللَّهَ إِذا أَنْعَمَ عَلى‌ عَبْدٍ نِعْمَةً يُحِبُّ أَنْ يَرَى‌ أَثَرَ النِّعْمَةِ عَلَيْهِ.«2»

خداوند هنگامى كه نعمتى را به بنده‌اى مى‌بخشد، دوست دارد كه آثار نعمت را بر او ببيند.

از آثار نعمت‌هاى خداوند اين است كه انسان نسبت به توانمند و فقير يك بينش عادلانه داشته باشد و حق را بين آدميان يكسان ببيند. بنابراين آنكه نعمت قدرت و ثروت را وسيله ظلم و طغيان قرار مى‌دهد به زبان حال فرياد مى‌كشد:

پروردگارا! من لايق اين نعمت نيستم و آنكه در مسير اجراى حق و عدالت از آن بهره مى‌گيرد به زبان حال مى‌گويد: پروردگارم! من شايسته‌ام، بهتر و افزونتر كن.

كفران نعمت تنها به اين نيست كه انسان ناسپاسى خدا گويد، بلكه هر گونه بهره‌گيرى نادرست و انحرافى از نعمت هم كفران است.

از بارزترين نمونه تبديل نعمت به كفران و يكسونگرى بشر به طبيعت اين است كه نيروهاى گوناگون جهان آفرينش در پرتو هوش و ابتكار خدادادى بشر، به دست انسان مهار شده و در جاده سودمندى و پيشرفت او به كار افتاده است.

هنگامى كه ابزار نشر انديشه و دانش و آگاهى از اخبار جهان در دسترس همگان قرار گرفته است؛ پس در چنين زمانى كه مردم دنيا بايد از نظر مادى و معنوى انسان‌هاى خوشبختى باشند؛ ولى به خاطر صرف كردن قدرت‌هاى انسانى و مالى، طبيعى و صنعتى، در راه سلطه جويى و بيدادگرى و به كارگيرى اختراعات و اكتشافات در هدف‌هاى مخرّب؛ هر پديده نو فكرى و حرفه‌اى، نخست بهره مفسده جويانه دارد سپس فايده‌هاى مثبت آن در مراحل بعدى ارائه مى‌شود.

اين ناسپاسى بزرگ حاصل دور افتادن از هدايت سازنده پيامبران خداست كه بشر به دست خود زمينه هلاكت نفس و فساد بر زمين را فراهم ساخته است.

اگر انسان خود را با نظام خلقت هماهنگ كند و سنّت‌هاى حاكم بر جامعه را در جهت سعادت و هدايت نفس خويش قرار دهد و نفس امّاره و شيطان را به عنوان دو دشمن ظاهرى و باطنى بشناسد و آمادگى براى سفر آخرت و زندگى برتر را در سرلوحه افكار خود بگنجاند، سعادت دنيا و آخرت را دريافت خواهد كرد.

حضرت على (عليه السلام) در وضعيت حال سرمايه‌داران و نيازمندان مى‌فرمايد:

إِنَّ اللَّهَ سُبْحانَهُ فَرَضَ فى امْوالِ الْاغْنِياءِ اقْواتَ الْفُقَراءِ، فَما جاعَ فَقيرٌ الّا بِما مَنَعَ غَنِىٌّ وَ اللَّهُ تَعالى‌ جَدُّهُ سائِلُهُمْ عَنْ ذلِكَ.«3»

خداوند روزى تهيدستان را در ثروت اغنيا واجب نموده است، تهيدستى‌ گرسنه نماند جز با منع ثروتمند، و خداوند والا مقام گرسنگى فقيران را از ثروتمندان بازخواست خواهد كرد.

حضرت على (عليه السلام) هنگامى كه ابوذر رحمه الله را به ربذه تبعيد كردند، به او فرمود:

يا اباذَرٍّ! انَّكَ غَضِبْتَ لِلَّهِ فَارْجُ مَنْ غَضِبْتَ لَهُ. انَّ الْقَوْمَ خافُوكَ عَلى‌ دُنْياهُمْ وَ خِفْتَهُمْ عَلى‌ دِينِكَ، فَاتْرُكْ فى ايْدِيهِمْ ما خافُوكَ عَلَيْهِ، وَ اهْرُبْ مِنْهُمْ بِما خِفْتَهُمْ عَلَيْهِ. فَما احْوَجَهُمْ الى‌ ما مَنَعْتَهُمْ وَ ما اغْناكَ عَمّا مَنَعُوكَ وَ سَتَعْلَمُ مَنِ الرّابِحُ غَداً وَ الْاكْثَرُ حُسَّداً.«4»

اى ابوذر! قطعاً تو براى خدا غضب كردى، پس به همان خدايى كه براى او غضب كردى اميدوار باش. اين مردم از تو بر دنياى خود ترسيدند، و تو بر دين خود از آنان ترسيدى، پس آنچه را آنان ترسيدند در دستشان واگذار، و به خاطر دينت كه بر آن مى‌ترسى از ايشان بگريز. پس چه بسيار نيازمندند به آنچه آنان را از آن منع كردى، و چه بسيار است بى‌نيازى تو از آنچه آنان تو را منع كردند و به زودى خواهيد فهميد سودكننده در فردا كيست؟! و چه كسى بيش از ديگران مورد غبطه قرار خواهد گرفت.

بر اين اساس، عزت و كرامت انسان در رشد حقيقت و ذات آدمى نهفته است. از اين رو نه قارون و فرعون و نمرود داراى كرامت و عزّت انسانى بوده‌اند و نه ابوذر و سلمان و عمّار و بلال حبشى ذلّت و كمبودى داشتند؛ زيرا كمال آن است كه نگرش انسان در محور حق حركت كند و به عالى‌ترين مراتب عقلانى و شعور الهى نايل آيد و نقصان آن است كه در جاده سقوط و در ورطه شهوت و غضب و دركات حيوانيت سير كند. و در ظلمات زمين، قربانى دام‌هاى شيطانى گردد.

در پايان دعا لازم است به اين نكته توجّه شود، كه دنبال معيشت و روزى حلال‌ رفتن لازم و واجب است، اما در گيرُو دار امور دنيايى بايد به داده حق راضى و قانع بود، و بايد از چشم دوزى به وضع ديگران چشم پوشيد، كه چشم و هم چشمى باعث حرص و كبر و حسد و منيّت و ناخشنودى از حضرت محبوب است.

______________________________

(1)- ضحى (93): 11.

(2)- كنز العمال: 6/ 641، حديث 17182؛ الجامع الصغير: 1/ 253، حديث 1668.

(3)- نهج البلاغه: حكمت 328.

(4)- نهج البلاغه: خطبه 130.


انتخاب شرح:
- حسین انصاریان - محمد رضا آشتیاني - محمد جعفر امامی - محمد بن سلیمان تنکابنی - محمد علي مدرسی چهاردهی - بدیع الزمان قهپائی - سید عليخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید علیخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید محمد باقر حسينی (داماد) - سید محمد باقر موسوی حسينی شيرازی - سید محمد حسین فضل الله - سید محمد شيرازی - سید نعمة الله جزائری - عباس علی موسوی - محمد جواد مغنیه - محمد دارابی - نبیل شعبان
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^