دين در لغت داراى معانى گوناگونى است و معناى آن در اين جمله ، عبارت از پيوند قلبى انسان با خداى مهربان و مجموعه قوانينى است كه بر مبناى مصلحت انسان در همه جوانب حيات تنظيم شده است . هركس با حضرت دوست و شؤون جناب او و هرچه در رابطه با اوست ـ كه نبوّت و قيامت و ملائكه و كتاب است ـ پيوند قلبى داشته باشد و به اين واقعيت ها ايمان داشته باشد و براساس اين ايمان به تمام قوانينى كه از طرف حق و پيامبر صلى الله عليه و آله ارائه شده عمل كند ، مؤمن است .
دين واقعى در حيات ، به منزله جان براى جسم است ، دين در زندگى انسان در رأس تمام ضرورت ها قرار دارد ؛ دين تنها عامل شكوفايى استعدادهاى معنوى و روحى انسان است ؛ اگر دين نباشد ، براى انسان ارزشى نخواهد بود ؛ دين ضامن سعادت دنيا و آخرت انسان و تأمين كننده خير دنيا و آخرت است .
هزاران مكتب عقلى و منطقى ، در زندگى بشر قدرت ايفاى نقش دين را ندارند و اين ناتوانى مكتب ها ، براى بشر ثابت شده و هيچ انسانِ با انصافى در اين زمينه انكار ندارد .
مى گويند : عقل و وجدان ، مى توانند به جاى دين در همه امور هادى انسان باشند ، ولى هزاران سال است ، بشر متكّى به عقل يا وجدان ثابت مى كند كه عقل و وجدان نتوانسته و نمى تواند به جاى دين قرار گيرد .
عقل ها تاكنون در بسيارى از امور منشأ اشتباهات غير قابل جبران بودند و وجدان ها نيز در برابر عوامل غلط يا محكوم گشته و بى صدا شده اند ، يا به كلّى خاموش شده و بشر را به سقوط كشانده اند .
مايه و ريشه اصلى دين ، به صورت فطرت و يا حالت جستجوى از حق مطلق ، در درون و ذات انسان جا دارد و اين مايه كه با حقيقت انسان يكى است ، به وسيله سفيران الهى قابل شكوفا و بارور شدن است .
انبيا با رساندن معارف پاك الهى به گوش بشر و تشويق انسان به اجراى حدود و مقرّرات الهى ، توفيق تربيت كردن انسان هايى را پيدا كردند كه نمونه آنان در تمام برنامه ها در هيچ مكتبى يافت نمى شود !!
سودى كه دين در دو جهت مادّى و معنوى ، نصيب بشر كرده ، هيچ مدرسه و مكتبى نصيب انسان نكرده و با كمال شجاعت مى توان ادّعا كرد كه بشر با هر برنامه مثبت و با بركتى كه روبرو بوده ، آن برنامه ريشه در دين واقعى داشته است . در ميان تمام نعمت هايى كه خداوند به انسان ارزانى داشته ، هيچ نعمتى قابل برابرى با نعمت دين نيست . خداوند ، در برابر هيچ يك از نعمت هاى ارضى و سمايى بر بشر منّت نگذاشته ، ولى در اعطاى نعمت دين و هدايت بر بشر منّت گذارده و اين مسئله نشان گر اهميّت والاى اين نعمت در زندگى انسان است . انسان اگر غرق در تمام نعمت ها باشد و در زندگيش ، جايى براى نعمت دين ديده نشود ، بدبخت است و به فرموده قرآن مجيد ، نمى توان از او به عنوان انسان ياد كرد .
دين ، مايه جان ، ريشه حيات ، علّت شرف و شكوفا كننده تمام صفات حق در وجود انسان است . در اين بخش به مناسبت كلمه دين لازم است تا حد لازم در اين مسئله تحقيق شود و تا جايى كه ممكن است اهميّت اين موضوع در زندگى روشن گردد و ضرورت نياز فرد و جامعه به مكتب دين معلوم شود و ثابت گردد كه فرد و اجتماع بدون دين قادر به تأمين خير و صلاح زندگى نيستند !!
منبع : برگرفته از کتاب عرفان اسلامی استاد حسین انصاریان