حضرت امام دستور تظاهرات در روز تاسوعا را صادر کردند . از قضا این روز با روز جهانی حقوق بشر مصادف شده بود و همه به طور نسبی اطمینان داشتند که در آن روز به مردم حمله نمی شود . آقای طالقانی که تازه از زندان آزاد شده بود . اعلامیۀ مستقلی انتشار داد. روحانیت مبارز نیز اعلامیۀ بسیار تندی منتشر کرد . برای برگزاری هر چه باشکوه تر تظاهرات ، برنامه ریزی و هماهنگی شد . ابتدا گروهی برای کمک رسانی مجروحان احتمالی در نظر گرفته شدند . شعارها و شعاردهندگان مشخص و پلاکاردهای بسیاری نوشته شد . در این میان شعار « استقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی »، شعار جا افتاده و مورد پسند همگان بود . ماشین ، بلندگو و امکانات دیگر بطور رایگان از سوی مردم در اختیارمان بود . من یکی از شعاردهندگان بودم . از ابتدای مسیر ، که از منطقه خودمان شروع شد ، به بالای مینی بوس رفته ، شعارها را پشت بلندگو اعلام می کردم . تظاهرات ، همگانی و هرجایی شده بود و به هم پیوست می خورد .
روز بعد ، یعنی عاشورا ، نیز راهپیمایی انجام شد که به مراتب سنگین تر از روز قبل بود . در آن روز دو سرباز جان برکف به پادگان لویزان حمله کردند و شوک سنگینی بر نظام وارد ساختند . نیز همان روز گروهی از افراد نیروی هوایی با لباس فرم در تظاهرات شرکت کردند . من بالای مینی بوس و در حال شعار دادن بودم که این صحنه را مشاهده کردم . این حرکت برای مردم خیلی دلگرم کننده و امید بخش بود .
در ادامۀ تظاهرات به ساختمان نیمه کارۀ پنج طبقه ای رسیدیم . آنجا پر از نظامیان تفنگ به دست بود که به سوی ما نشانه رفته بودند ، اما ذره ای خوف و هراس به هیچ دلی راه نداشت و همه چیز نوید سرنگونی زود هنگام شاه را می داد. به علاوه روز عاشورای حسینی و اوج احساسات مردمی بود و جملۀ زیبای حضرت امام : « محرم ماه پیروزی خون بر شمشیر است » ، به زیبایی در باور مردم جا خوش کرده بود .
بعد از 16 شهریور و پس از نماز عید فطر ، که راهپیمایی گسترده ای از تپه های قیطریه انجام شده بود ، تظاهرات تاسوعا عاشورا بزرگترین و مهم ترین تظاهرات بود . اکثر مردم در تظاهرات بودند و در تمام سطح خیابانها انبوه جمعیت موج می زد . زنان و مردان ، پیران و جوانان حتی مادرانی با بچه های شیرخواره و نیز معلولین و بیمارانی با ویلچر ، همه آمده بودند .
قدرت رهبری و نفوذ کلام الهی حضرت امام ، که در عمق جان و روح مردم نفوذ کرده بود ، چنین نمایش عظیمی را از قدرت مردمی به منصه ظهور گذاشته بود . من خودم گاهی که از شعار دادن خسته می شدم ، وسیله ای گیر می آوردم و از لابه لای جمعیت به طرف بالا و پایین خیابانها حرکت می کردم تا ببینم ابتدا و انتهای جمعیت تظاهرات کننده کجاست ، اما اصلا معلوم نمی شد . همه جا آدم بود . مشاهدۀ اقشار مختلف مردم که تا این اندازه همدل و همصدا شده اند ، بسیار لذت بخش و مسرت آفرین بود .
در مسیر راهپیمایی ، در منازل به روی مردم باز بود . یک نفر از اهل خانه ، مرد یا زن ، با حجاب یا بی حجاب ، ایستاده و به مردم آب ، شربت و غذای نذری می داد. هئیت ها نیز ناهار نذری خود را در بین جمعیت تظاهرات کننده تقسیم می کردند .
آن اتحاد ، یگانگی ، احساس برادری و خواهری در بین مردم ، سرمایۀ اولیه انقلاب و عامل مهم پیروزی بود . خواستۀ خداوند که در قرآن کریم می فرمایند : «......... وَتَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ»، به بهترین نحو به مرحلۀ عمل درآمده و ملت ایران یکپارچه و یک صدا شده بودند ، قابل توجه است که اگر چنین حالتی را به طور زنده و مستمر حفظ کنیم ، در هر زمان ، مشکلات و موانع اجتماعی را به هر وسعت و هر بلندایی ، از پیش رو برخواهیم داشت .
ویژگی دیگر راهپیمایی تاسوعا و عاشورا ، که برای همه شگفت آور شده بود ، نظم و انضباط آن بود . عده ای برگزاری چنین راهپیمایی و به حرکت درآوردن چند میلیون نفر به بعضی گروه ها نسبت می دادند . ولی باید گفت که نظم و انضباط در وجود خود مردم بود و مأموران انتظامی نیز از تودۀ مردمی جوشیده بودند . بچه های مسجد هر محله ای با بازوبندهای « انتظامات »، اجتماع مردمی محله را به خوبی هدایت کرده ، به دریای جمعیت پیوند می دادند .
شاهراه اصلی تظاهرات ، میدان امام حسین (ع) تا میدان آزادی بود . بلندگوهای سیار و سیم کشی های مرتب ، صدای جلودار را به آخرین نفر می رساند . پلاکاردهای فراوان با شعارهای پرهیجان در سیل جمعیت موج می زد و قدمهای استوار مردم ، ساختمان ها را به لرزه درمی آورد . البته هواداران حزب توده و سازمان مجاهدین با آرم سازمان ، در تظاهرات شرکت داشتند ؛ ولی آنها در اندازه ای نبودند که بخواهند آن تظاهرات را راه بیندازند یا نظم و آرایش آن را بر عهده گیرند و در دریای جمعیت گم بودند .
نظم در امور ، از اصول دین ماست . حضرت علی (ع) چند دقیقه قبل از شهادت در وصایای خود ، در کنار تقوا به نظم در امور سفارش کردند . به علاوه اعتلای فرهنگ و شکوه تمدن ار برکت دین و آیین ماست . گوستاولویون می گوید : « این تمدن که امروز در عالم می درخشد ، از برکت سفرۀ هزار سالۀ دانشمندان اسلامی است . »
مردم یک دل و یک صدا و به صورت یدی واحد ، گوش به فرمان امام و آمادۀ هر گونه جانفشانی بودند . اگر اعلامیه ای صادر می شد ، اولا برق آسا در تمام سطح شهر توزیع می گردید و همه با حرص و ولع آن را می خواندند ؛ ثانیا از دل و جان بدان عمل می کردند ؛ اگر اعلام می شد فردا راهپیمایی است ، کسی در خانه نمی ماند ، حتی سالمندان نیز با عصا می آمدند . اگر اعلام می شد فردا عزای عمومی است ، هیچ کس مغازه اش را باز نمی کرد . اگر اعلام می شد کمک مالی لازم است ، کیسه کیسه پول در مساجد جمع می شد .
منبع : منتشر شده توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی