زندگانی افراد شایسته و برجسته تاریخ را می توان با انگیزهها و اهداف مختلفی بررسی کرد که انسان را به نتایجی می رساند. بررسی زندگانی بزرگان در همه جوانب و ابعاد شخصیتی آنها باعث ارتقاء کمال در انسان خواهد شد. به طور کلی بررسی تاریخ زندگانی یک شخصیت هنری، ادبی، علمی، فرهنگی یا سیاسی به همان اندازه دارای اهمیت و مفید فایده است که هنر، ادب، علم، مسائل فرهنگی یا سیاست در حیات فردی و اجتماعی نقش و اهمیت دارد. از این رو بررسی زندگی شخصیتهایی که در عرصه اعتقاد و عمل مقام و جایگاهی داشته که معرف اصول ، فروع، نمودار تعالیم و نظام ارزشی و... یک مکتب جامع و فراگیرنده است دارای فوائد عظیم و اهمیت ویژه است به همان اندازه که یک مکتب عقیدتی و علمی در حیات فردی و اجتماعی مومنان به آن مکتب اهمیت و فایده دارد.
حال با بیان این مقدمه کوتاه به ضرورت و اهمیت شناخت و بررسی زندگانی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و ائمه معصومین(علیهمالسلام) پی میبریم و علاوه بر آن بررسی زندگانی مسلمانان برجسته از جمله همراهان و یاوران صدیق حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) که به راستی به پیام و رسالت ا و ایمان آوردند و در عمل، صداقت و اطاعت خود را از مقام نبوی (صلی الله علیه و آله) نشان دادند و در سخت ترین شرایط آغاز اسلام که همه از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) دوری میکردند و او را تکذیب میکردند آنها سختیها را به جان خریدند و در معرض سختترین شکنجهها قرار گرفتند ولی در عین حال به پیامبر(صلی الله علیه و آله) ایمان داشتند و او را تصدیق کردند. و نیز میتواند انسان را با بسیاری از حقایق و معارف اسلامی آشنا کند و به اهداف بلند آنها رهنمون سازد.
بر همین اساس به بیان مطالبی از عمر با برکت حضرت سلمان (ره) خواهیم پرداخت. با توجه به این که حضرت سلمان یکی از شاگردان مکتب اسلام ناب محمدی(صلی الله علیه و آله) به شمار میرود بررسی زندگانی او از این جهت که گوشههایی از حقایق و معارف اسلامی یک مسلمان واقعی را منعکس میکند از ارزش و اهمیت بسیاری برخوردار است به علاوه از آنجا که سلمان غیر عرب بوده بررسی زندگانی او در کنار رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و مواضع دیگران در مورد مساله دیرینه تبعیض نژادی نیز باید مورد بحث قرار گیرد که به این مساله اشاراتی به اختصار خواهیم داشت که انشاءالله خواهد آمد.
حال با بیان این مقدمه به بررسی بحثهای مختلف از زندگانی حضرت سلمان(ره) میپردازیم.
بخش اول: شناسنامه حضرت سلمان(ره) در یک نگاه
نام: سلمان ، کنیه: ابو عبدالله یا ابوالحسن یا ابواسحاق ـ تاریخ تولد: نامعلوم
تاریخ وفات: سال 34 هجری قمری. مدت عمر: گفته شده که او سیصد سال زندگی کرد اما اقوالی به کمتر یا بیشتر از این نیز وجود دارد ـ محل تولد: جی یکی از روستاهای اصفهان و به نقلی دیگر از رامهرمز استان فارس بوده است ـ محل دفن: مدائن در نزدیکی شهر بغدادـ شغل و پیشه: در زمانیکه حاکم مدائن بود برگ درخت خرما میبافت و آنرا میفروخت و به وسیله آن ارتزاق میکرد.
سابقه در اسلام: در برخی روایات حضرت سلمان(ره) و حضرت علی(علیهالسلام) از نخستین ایمان آورندگان و سابقین در اسلام شمرده میشوند و به نقلی دیگر در اوائل هجرت، اسلام آورد.
جنگها: در جنگ بدر و احد شرکت نداشت و پس از آن در هیچ جنگی غائب نبوده و در همه جنگها فعالانه شرکت داشته است.
حقوق از بیت المال: پنج هزار درهم که تمام آنرا صدقه میداد و از حاصل دسترنج خود استفاده میکرد.
منزل مسکونی: از خود خانهای برای سکونت نداشت و زیر سایه دیوارها و درختها به سر میبرد تا اینکه عدهای او را راضی کردند و برایش سرپناهی ساختند و این سرپناه به حدی کوچک بود که چون بر می خواست سرش به سقف اصابت میکرد و چون پاهایش را دراز میکرد به دیوار برخورد میکرد. [1]
بخش دوم: ویژگیهای حضرت سلمان (ره)
ویژگیهای این مرد بزرگ فراوان است که در چند عبارت نمیگنجد اما بخاطر شناخت دقیقتر به مختصری از آن اشاره میشود که آن صفات عبارتنداز خیّر، فاضل، عالم، زاهد، بدور از رفاه و نعمت،[2] دوستی فقیران و مقدم داشتن آنها بر صاحبان ثروت و قدرت، دانستن اسم اعظم، هوشیار و زیرک بودن، دارا بودن بالاترین درجه ایمان در روایتی فرمودهاند که ایمان ده درجه دارد که سلمان از بالاترین درجه ایمان برخوردار بوده است.[3] دوستدار علم بود و به صاحبان علم عشق میورزید، علم اول و آخر آگاهی داشت و... .
در حدیثی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) آمده است که خداوند تبارک و تعالی به من دستور داده که او (سلمان) را از علم بلایا، مرگها، انساب و قضاوت با خبر سازم. [4]
بخش سوم: مقام و منزلت حضرت سلمان(ره) در نزد پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و ائمه معصومین(علیهمالسلام)
بخشی از آنچه گذشت به والایی مقام و بلندی مرتبت و منزلت حضرت سلمان اشاره دارد اما با این حال اضافه میکنیم که صاحب کتاب الاستیعاب گفته است در مودر همت والای حضرت سلمان که از طرق مختلف از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) روایت شده که فرمودند اگر دین نزد ستارگان ثریا باشد سلمان بدان میرسد و از طریق عایشه رسیده است که: پیش از آنکه پیامبر(صلی الله علیه و آله) با ما همنشین باشد با سلمان همنشین بود.[5] و به تواتر رسیده است که : سلمان منا اهل البیت؛ سلمان از ما خانواده است.[6] امام صادق(علیهالسلام) فرمودند: پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امیرالمومنین(علیهالسلام) از علم مخزون و مکنون الهی چیزهایی را که دیگران تحمل آنرا نداشتند به سلمان میگفتند[7] مقام او به حدی رسید که بنی مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله) فرمودند: سلمان از من است هر کس به او جفا کند به من جفا کرده و هر کس او را بیازارد مرا آزرده است. [8]
و بنابر روایتی که امام صادق(علیهالسلام) به منصور بن برزج فرمود: نگو سلمان فارسی بگو سلمان محمدی. [9]
به سلمان امر شد که ای سلمان به منزل فاطمه دختر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) برو که او مشتاق دیدار توست و میخواهد هدیهای که از بهشت به او اهدا شد به تو اهدا کند وقتی سلمان آمد حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) یکی از دعاها را به او آموخت.[10] در موقع رفتن فاطمه(سلاماللهعلیها) به خانه امیرالمومنین(علیهالسلام) حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) بر استر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نشست و رسول خدا به سلمان دستور داد تا افسار استر را در دست بگیرد وخود از عقب استر را میراند.[11]
بخش چهارم: اسلام آوردن و آزاد شدن از بردگی
حضرت سلمان (ره) در جستجوی دین حق از وطن خود هجرت کرد و رنجهای بسیاری متحمل شد تا آنجا که در این راه به بردگی مبتلا شد و بیش از ده مولا او را در بردگی داشتند (نتیجهای که میتوان گرفت این است که در راه رسیدن به حق و حقیقت باید سختیها را تحمل کرد و خود را در معرض مشکلات و مصائب قرار گرفت تا انسان به هدایت و حقیقت رهنمون گردد تا اینکه خداوند بر او منت نهاد و او را هدایت فرمود. نکته قابل توجه این است که در خلال مهاجرت به بردگی گرفتار شد و به منطقه حجاز و سپس به مدینه آورده شد. او میدانست به زودی پیامبری ظهور خوهد کرد که چند ویژگی را دارد. 1ـ صدقه نمیخورد، 2ـ هدیه میپذیرد، 3ـ بین دو شانهاش ممهور به مهر پیامبری است بنابراین سلمان در محلهای به نام قبا بودند که پیامبر(صلی الله علیه و آله) به آنجا تشریف آوردند تا نگاه سلمان به پیامبر(صلی الله علیه و آله) افتاد پیامبر را شناخت اما برای حصول شناخت بیشتر مقداری خرما به عنوان صدقه نزد آن حضرت آورد و دید که پیامبر(صلی الله علیه و آله) به یاران خود فرمودند: که از آن خرما میل کنند ولی خود پیامبر(صلی الله علیه و آله) از آن خرما تناول نفرمودند چرا که صدقه بود و صدقه بر پیامبر و اولاد ایشان حرام است. و پس از این جریان روزی سلمان پیامبر را در مدینه دیدند و در آنجا مقداری خرما به عنوان هدیه نزد آن حضرت آوردند و پیامبر آن را قبول کردند و از آن نیز تناول کردند و در زمان دیگری در محلی به نام بقیع الغرقد آن حضرت را در تشییع جنازه یکی از اصحاب دیدند سلمان به پیامبر(صلی الله علیه و آله) سلام کردند و پشت سر آن حضرت به راه افتادند در این لحظه پیامبر(صلی الله علیه و آله) جامه از پشت خود کنار زدند که مهر پیامبری در بین دو شانه آن حضرت نمایان گردید تا چشم سلمان به آن مهر افتاد خود را بر آن افکند و آن مهر را بوسید و گریه کرد و آنگاه اسلام آورد.[12]
چگونگی آزادی حضرت سلمان(ره) از بند اسارت و بردگی
در نقل است که نبی مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله) قرار دادی را بدین شرح تنظیم کردند و بر وصی خود امیرالمومنین علی(علیهالسلام) دادند که متن قرار داد به شرح ذیل میباشد:
این چیزی است که محمد بن عبدالله(صلی الله علیه و آله) فرستاده خدا فدیه داده است غرس سیصد درخت خرما و چهل اوقیه طلا (اوقیه یک نوع واحد وزن است یک دوازدهم رطل یک دوازدهم از 2564 گرم) را در مقابل آزادی سلمان فارسی(ره) به عثمان بن ابی اشهل یهودی پرداخته که با این فدیه ذمه محمد بن عبدالله(صلی الله علیه و آله) از قیمت سلمان بری شد و ولایت سلمان با محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله) رسول خدا و خانواده اوست.[13] و در روایت است که پیامبر(صلی الله علیه و آله) آمدند و خود هستههای خرما را مینشاندند و امیرالمومنین(علیهالسلام) نیز به پیامبر(صلی الله علیه و آله) کمک میکردند و به صورت معجزه آسائی هستهها بلافاصله رشد کرده و نخل خرما میشد و ثمره میدادند و برای پرداخت چهل اوقیه طلا، پیامبر(صلی الله علیه و آله) از مقدار سنگی که به معجزه طلا شده بود در مقابل آزادی سلمان پرداخت کردند.[14] اما در مورد سال آزادی سلمان اختلافات فراوانی وجود دارد که مجال بحث بیشتری را میطلبد که در اینجا مقدور نمیباشد.
بخش پنجم: فضائل حضرت سلمان(ره)
روایات بسیاری دانش و فضل سلمان، مقام والای او را در ایمان و معرفت، زهد و پارسایی او و خصلتهای نیکو و کردار پسندیدهاش را اثبات و بر آنها تاکید میکند نمونههایی از آن فضایل بیشمار را در این بخش میآوریم:
1ـ اهمیت به قرآن
قرآن نقش بسیار مهمی در تکوین شخصیت انسانی سلمان دارد و در موضع گیریها و اعمال و رفتار او به طور مستقیم و نیرومند تاثیر میگذارد که عرضه تمام کارها به قرآن و تطبیق آن با قرآن باعث می شود تا انسان از مسیر اصلی منحرف نگردد. یکی از مصادیق بارز اهمیت به قرآن و عمل به آن را میتوان سلمان فارسی(ره) دانست چرا که نه تنها خود با تمام وجود به قرآن عمل میکرد بلکه به دیگران نیز توصیه و تاکید میکرد: روزی سلمان به زید بن صوحان گفت: ای زید! هنگامی که قرآن و سلطان (حاکم) با هم به مقاتله برخیزند چگونه خواهی بود (چه خواهی کرد)؟ زید گفت از قرآن تبعیت خواهم کرد سلمان او را تشویق کرد و به او گفت در این صورت چه زید نیکویی هستی.[15]
2ـ گرایش به عبادت و دنیا درحد تعادل
جناب سلمان(ره) به عبادت به خداوند عشق میورزید و از ترک لذائد دنیوی که مشروع بودند بیزار بود و به کسانی که فقط جنبه عبادت را گرفته بودند و ترک دنیا کرده بودند تذکر میداد. زید بن صوحان شب زنده دار بود و روزها را روزه میگرفت و در این راه مشقت بسیاری را متحمل شد چون این خبر به سلمان رسید به خانه زید آمد و از همسر زید پرسید: زید کجاست؟ همسر زید شرح ماجرا را تعریف کرد و گفت زید در فلان مکان مشغول عبادت است سلمان به همسر زید گفت: تو را قسم میدهم که غذایی فراهم کنی و بهترین لباسهایت را بپوشی.
آنگاه کسی را به سراغ زید فرستاد غذا را در مقابل او گذاشت و گفت زید غذا را میل کن زید گفت من روزه دار هستم.
سلمان گفت ای زید دین خود را ناقص مکن بدترین راه و روشها وسواسیگری است چشم تو را بر تو حقی است بدن تو بر تو حق دارد و همسر تو بر تو حق دارد. پس از آن زید رفتار گذشته را ترک کرد و با توصیه سلمان به هر دو جنبه مشغول شد هم عبادت حضرت باری تعالی و هم لذائد مشروع.[16]
3ـ عدم مشغول بودن به نفس و غافل بودن از خداوند
در کتاب محاسن نقل شده که در مدائن آتش سوزی وسیعی روی داد و سلمان قرآن و شمشیرش را برداشت و از خانه خارج شد و گفت سبکباران این چنین خواهند گذشت[17] و نیز حکایت شده مردی نزد سلمان آمد و در خانه او به جز یک قرآن و شمشیر چیزی ندید تعجب کرد و از سلمان در این مورد سوال کرد. سلمان جواب داد: پیش روی ما منزلگاهی سخت است و ما کالا و متاعمان را به آن منزل (آخرت) فرستادهایم.[18]
در همین مضمون روایتی از امام صادق(علیهالسلام) با سندی معتبر در مورد امیرالمومنین علی(علیهالسلام) منقول است که علی(علیهالسلام) در خانهای بودند که جز یک شمشیر و یک قرآن و یک زیر انداز نبود و در آن خانه نماز میگذارد و یا در آن خانه خواب قیلوله میکرد.[19]
سوال: چرا به غیر از قرآن و شمشیر چیزی در آن خانه پیدا نمیشد؟
جواب: زیرا از زمانی که خداوند آدمی را خلق کرد در درجه اول خواست این موجود انسان و سپس آزاد باشد برای راهنمایی این انسان پیامبرانی را برانگیخت و کتابهایی را فرستاد تا مردم به سبب عمل به این کتابها تزکیه شوند که یکی از این کتابها قرآن است و در آن بسیاری از مواعظ، امثال، بشارتها و عبرتهاست که باعث هدایت معنوی انسان میشود و درهای حکمت را به روی انسان میگشاید و در مقابل شمشیر، آهنی است که میتواند برنامههای قرآن را در ایجاد انسانیت انسان پشتیبانی کند و از آزادی انسان و کرامتی که خداوند به او ارزانی داشته دفاع کند.
بخش ششم: ا زدواج
حضرت سلمان(ره) زنی از قبیله بنی کنده را به ازدواج خویش در آورد شب عروسی فرا رسید گروهی از بستگان عروس و یاران سلمان آنان را تا جلو درب خانه همراهی کردند سلمان زحمات و خدمات دوستان را مورد ستایش قرار داد و از آنان تقاضا نمود از همانجا برگردند. سپس به اتفاق همسر وارد خانه شد دید خانه را با پردههای رنگارنگ آذین بستهاند سلمان ناراحت شد و علت را سوال کرد گفتند همسر تو ثروتمند است و اینها از دارایی همسرت میباشد پس از آن عدهای کنیز را در حال خدمت دید پرسید اینها کیستند گفتند اینها خدمتگزاران همسر شما میباشند بعد از آن حضرت سلمان از کنیزان تشکر کرد و از آنها خواست او را با همسرش تنها بگذارند. سپس به همسر خود گفت آیا مطیع درخواست و تقاضای من هستی هسر گفت: من آماده دستور تو هستم سلمان گفت مولایم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به من سفارش کرده هرگاه کنار همسر خویش قرار گرفتم زندگی را با اطاعت و عبادت خداوند کنم. از این رو به طرف مسجد حرکت کردند زن و شوهر در مسجد نماز گزاردند و بعد به خانه برگشتند و زندگی را با یاد و اطاعت خداوند آغاز نمودند.[20]
برخی دانشمند و عالمان از نسل حضرت سلمان(ره)
1ـ ضیاء الدین: او از عالمان خجند (از شهرهای جمهوری ازبکستان و در کنار سیحون قرار دارد و امروز آنرا استالین آباد میگویند) محسوب میشود که شرحی بر کتاب محصول رازی نوشته و به خاطر لیاقت و توانایی او در بخارا یعنی پایتخت دولت سامانی عهدهدار پیشوایی امور شرعی مردم بوده و در سال 622 هجری در هرات زندگی را بدرود گفته است.[21]
2ـ شمس الدین سوزنی: در آغاز جوانی برای تحصیل علم، به بخارا رفته و به خاطر علاقه به صنعت سوزنگری به این حرفه مشغول بوده و یکی از شاعران به نام و معروف و با لقب تاج الشعرا بوده و در قرن ششم هجری با سنایی، انوری، معزی، ادیب صابر و رشیدی معاصر بوده است و در سال 562 یا 569 هجری درگذشته است.[22]
3ـ عبدالفتاح: محمد قمی مینویسد: او مردی فاضل و دانشمند و درشت اندام و قوی هیکل بود که تولیت آرامگاه حضرت سلمان(ره) در مدائن را بر عهده داشت و آنجا را اداره
میکرد.[23]
4ـ ابراهیم بن شهریار: او عارف معروف قرن پنجم بوده و به اسحاق کازرونی معروف است و در سال 416 هجری در کازرون رحلت کرده و مدفن او زیارتگاه عاشقان هنوز برقرار است.[24]
بخش هفتم: مسئولیتهای بزرگ
1ـ در ماجرای سقیفه بنی ساعده که نتیجه آن این بود که علی رغم تاکیدهای پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) بر جانشینی امیرالمومنین(علیهالسلام) پس از او (که این انتصاب بنابر آیات و روایات فراوان از طریق خداوند بوده است مثل جریان حجه الوداع پیامبر و معرفی حضرت علی(علیهالسلام) در جایی به نام غدیر که در کتب تاریخی مبسوط است) خلافت به جایگاه اصلی خود یعنی امام علی(علیهالسلام) نرسید و در سقیفه بنی ساعده مسیر انحرافی را انتخاب کردند و تا قیامت بنای ظلم را پایه گذاری کردند در این زمینه حضرت سلمان(ره) موضع مخالفت شدید با سقیفه بنی ساعده را برگزید و در حد توان این مخالفت را نشان داد و به برگرداندن خلافت به امیرالمومنین(علیهالسلام) اصرار داشت و در این زمینه تلاشهای فراوانی انجام داد که در تاریخ به ثبت رسیده است.
2ـ حضرت سلمان (ره) در زمان خلافت عمر والی مدائن شد و سالهای متمادی در آنجا بود تا رحلت کرد.
3ـ پیشنهاد کندن خندق در اطراف مدینه جهت نفوذ ناپذیری مشرکین را مطرح کرد و این پیشنهاد عملی گردید و باعث پیروزی سپاه اسلام در جنگ خندق گردید.
4ـ در بسیاری از جنگهای مسلمانان شرکت داشته و بسیاری از سرزمینها را تصرف کردهاند و مسلمانان به خاطر فعالیت بسیار او و تواناییهای والای او، او را فرماندهی لشکر انتخاب کردند و دعوت و تبلیغ اهل فارس را بر عهده او قرار دادند و مسئولیتهای دیگر... .
بخش هشتم: سلمان و مسئله بنیادی تبعیض نژادی
اسلام تبعیض نژادی را رد میکند. در اسلام دیدگاهی وجود دارد که کسی بر دیگری برتری ندارد مگر از حیث تقوا و عمل صالح پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در روز فتح مکه فرمود: ای مردم! خداوند کبر و نخوت جاهلیت و فخر فروشی با پدران را از میان شما برداشت آگاه باشید که شما از آدم هستید و آدم از گل بود همانا بهترین بندگان خدا بندهای است که از او پروا داشته باشد... . [25]
این بحث در آنجا مطرح میشود که پیامبر(صلی الله علیه و آله) راجع به سلمان فارسی فرمود سلمان از ما خانواده است و نیز فرمودهاند سلمان را به نام سلمان محمدی بخوانید در اینجا برخی از اعراب معتقد بودند که افراد بر هم برتری دارند مثلا سفید پوست بر سیاه پوست، عرب بر عجم و... . و این مسئله تبعیض نژادی را در اینجا برای پایین آوردن مقام و منزلت سلمان فارسی مطرح میکردند و عرب و فارس را هم سان هم قرار نمیداند که پیامبر با این موضوع به شدت برخورد کردند. آیات فراوانی در قرآن این مسئله را رد میکند و به مقابله با آن میپردازد و ملاک برتری را تقوی و پرهیزگاری میداند که به تعدادی از آنها اشاره میشود:
1ـ گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزکارترین شماست (حجرات: آیه 13).
2ـ آیا کسانیکه میدانند با کسانیکه نمیدانند مساویند. (زمر: آیه 9).
3ـ بگو خبیث و طیب (پلید و پاک) برابر نیستند هر چند فراوانی پلید تو را به شگفت آورد (مائده: آیه 100) و آیات فراوان دیگر... .
پیامدهای منفی تبعیض نژادی: از جمله پیامدها و نتایج اولیه تبعیض نژادی عبارتست از: پیدایش گرایشهای کینه آمیز بین مردم و پایمال شدن ارزشها و کرامتهای انسانی بدون هیچ وجه معقول و مقبولی و تضییع شدن حقوق انسانی افراد بدون هیچ سببی و... بجای آنکه مومنان برادر باشند در خیرات یاری یکدیگر کنند، روح دوستی و همبستگی در بین آنها حاکم باشد، در مشکلات، به یکدیگر کمک کنند، موجب توانمندی عزت و سعادت یکدیگر باشند و... بجای این همه پشت به هم کرده و دشمن یکدیگر شدهاند هر گروه برای نابودی گروه دیگر از هیچ کوشش دریغ نخواهد کرد و روح کینه و خصومت بین آنها حاکم خواهد شد و باعث تزلزل و فروپاشی جامعه اسلامی میگردد.
بر همین اساس اسلام از اول با مساله تبعیض نژادی به شدت برخورد کرده است تا اینکه نبی مکرم اسلام مامور شد برای رسیدگی بیشتر به مسلمانان از بین آنها برای یکدیگر برادر انتخاب کند و بین آنها عقد اخوت و برادری خواندند که همه یکسان شوند و برای پیشرفت دین اسلام از هیچ کوششی دریغ نکنند که با تدبیر پیامبر(صلی الله علیه و آله) این امر تحقق پیدا کرد و زمینه ساز پیشرفت در آغاز اسلام گردید.
بخش نهم: رحلت حضرت سلمان (ره).
از آنجا که اقوال در مدت عمر پربرکت حضرت سلمان(ره) متفاوت است بر همین اساس نمیتوان سال دقیقی را برای رحلت این مرد بزرگ بیان کرد اما آنچه مشهور است سال رحلت آن بزرگوار سال 34 هجری بیان کردهاند.
وقتی حضرت سلمان رحلت کردند امام علی(علیهالسلام) از مدینه، به مدائن آوردند و کفن و نماز بر جنازه و دفن او را عهده دار گردیدند و این از مقام رفیع حضرت سلمان(ره) است که به دست امام علی(علیهالسلام) تجهیز شوند. معجزهای که در رحلت آن بزرگوار اتفاق افتاد این بود که امیرالمومنین علی(علیهالسلام) در یک شب به سرزمین مدائن رفتند پیکر پاک این مرد الهی را دفن کردند و هنوز صبح نشده بود که به مدینه بازگشتند. که این کرامت امیرالمومنین(علیهالسلام) را ابوالفضل تمیمی به نظم درآورده است:
سمعت منی یسیرا من عجائبه *** ادریت فی لیله تسار الوصی الی
فالحد الطهر سلمانا و عاد الی *** کاصف قبل رد الطرف من تسباء
فانت فی آصف لم تغل قلت بلی *** ان کان احمد خیر المرسیلن فذا
و قلت ما قلت من قول الغلاه فما *** و کل امر علی لم یزل عجبا
ارض المدائن لما ان لها طلبا *** عراص یثرب و الاصباح ما قربا
یعرش بلقیس وافی تحرقی الحجبا *** انا عبید دغال ان ذا عجبا
خیر الوصیین او کل الحدیث هبا *** ذنب الغلاه اذا قالوا الذی وجبا
حاصل معانی اشعار این است: اندکی از شگفتیهای علی را از من شنیدی و تمامی امور علی شگفت انگیز است دانستی که در شبی که لازم شد در یک شب به سرزمین مدائن رفت و سلمان پاک را به خاک سپرد و صبح نرسیده به یثرب بازگشت همچون آصف بن برخیا که پیش از برهم خوردن چشم (اشاره به آیه شریفه قبل ان یرتد الیک طرفک...) تخت بلقیس را آورد. حال چگونه آن عمل آصف غلو و اغراق نیست اما حکایت این کرامت امیرالمومنین غلو است این امر عجیبی است. و اگر احمد بهترین فرستادگان خداست پس همین مرد (علی علیه السلام) بهترین اوصیاء است و هر سخن دیگر پوچ و بی اساس است راجع به آنچه غلات (به زعم تو) میگویند هر چه خواستی گفتی، گناه آنها چیست که آنچه را که باید گفت میگویند.[26]
1] - شناسنامه حضرت سلمان(ره) برگرفته از کتاب سلمان فارسی نوشته سید جعفر مرتضی عاملی، انتشارات جامعه مدرسین حوزه عملیه قم.
[2] - الاستیعاب (مطبوع در حاشیه الاصابه) : ج 2، ص 58 ـ سفینه البحار: ج 1، ص 647.
[3] - منتهی الآمال.
[4] - سلمان فارسی: ص 14 و 15.
[5] - الاستیعاب: ج 2، ص 59 ـ سفینه البحار: ج 1، ص 648.
[6] - سلمان، سید جعفر مرتضی عاملی: ص 15 و 16.
[7] - همان.
[8] - همان.
[9] - همان.
[10] - همان.
[11] - همان.
[12] - الاصابه: ج 2، ص 62.
[13] - ذکر اخبار اصفهان: ج 1، ص 52 ـ تاریخ بغداد: ج 1، ص 170 ـ نفس الرحمان من فضائل السلمان : ص 20-21 ـ مکاتیب الرسول: ج 2، ص 409 و...
[14] - کتاب سلمان فارسی: ص 35.
[15] - تهذیب تاریخ دمشق: ج 6؛ ص 16.
[16] - تهذیب تاریخ دمشق: ج 6، ص 15 ـ تاریخ بغداد: ج 8، ص 439 ـ قاموس الرجال: ج 3، ص 426.
[17] - قاموس الرجال: ج 4، ص 425 ـ الدرجات الرفیعه: ص 215 ـ نفس الرحمان: ص 140.
[18] - الدرجات الرفیعه: ص 215 ـ نفس الرحمان: ص 140.
[19] - المحاسن، برقی: ص 612 ـ بحارالانوار: ج 72، ص 161 ـ وسائل الشیعه: ج 3، ص 555.
[20] - نفس الرحمان: ص 560 ـ صفوه الصفوه: ج 1، ص 539 ـ حلیه الابرار: ج 1، ص 186.
[21] - فرهنگ معین: اعلام: ج 5، ص 475.
[22] - فرهنگ معین: اعلام، ج 5، ص 822.
[23] - تحفه الاحبار: ص 133.
[24] - آثار الرضا(علیهالسلام): ص 55 ـ لغت نامه دهخدا: ج 39، ص 165.
[25] - کافی: ج 8، ص 246 ـ بحارالانوار: ج 21، ص 137-138.
[26] - مناقب آل ابی طالب(علیهالسلام): ج 2، ص 302.
منبع : موسسه جهانی سبطین