
حالات بیداران
به یکى از بیداران راه خدا گفتند، براى چه زندهاى؟ گفت : براى سه کار : شب را به عبادت خدا تمام کنم، البته منظور از شب در اصطلاحات عاشقان خدا از اول غروب تا اذان صبح نیست، چرا که قرآن مجید به نخستین انسانى که عشق او را احدى نداشته است، یعنى پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله دستور داده که شب را سه قسمت کند : دو قسمت آن را بخوابد و بقیه شب را بیدار باشد. منظور از شب در کلام عاشقان خدا همان است که در کلام مردم معمولى است، یعنى ثلث آخر شب. خدا دستور داده مردم را که دو قسمت شب بخوابند :« وَجَعَلْنَا نَوْمَکُمْ سُبَاتاً »8.و خوابتان را مایه استراحت و آرامش [ و تمدّد اعصاب ] قرار دادیم .براى این که آن چه از اعصاب در روز خرج شده، به واسطه خواب بازگردد و نیروى مصرف شده تامین شود، اما بقیه شب بیدار باشد و این بیدارى شب، در آبرو پیدا کردن در پیشگاه خدا فوقالعاده موثر است. در وسعت روزى، در پیدا کردن حالات عالى نورى، در قلب و نفس بسیار موثر است. افرادى بودهاند که در این زمینه عجیب بانشاط بودند. در احوالات ابو عبداللّه سبیعى که از یاران نزدیک امام چهارم حضرت زینالعابدین علیه السلام است، نوشتهاند: ایشان چهل سال تمام نماز صبح خود را با وضوى نماز شب و گریه و بیدارى شب خواند. یک علت زنده بودن من به دلیل شبهاى عمر من است، چون شب، زمان پر قیمتى است، اما دلیل دیگر زنده بودن من هم این است که روز فرمانبر برنامههاى خدا باشم، برنامههایى که به روز مربوط است، مانند سرکشى به یتیم، کسب روزى حلال و غیره. یک علت زنده بودن من هم این است که در اختیار مردم باشم و هر مشکلى که دارند تا جایى که توان داشته باشم، مشکلاتشان را حل کنم. اگر این سه برنامه نبود، هیچ علاقهاى به بودن و ادامه حیات نداشتم.