فارسی
چهارشنبه 05 ارديبهشت 1403 - الاربعاء 14 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

زدست دیده و دل هر دو فریاد

پس از مرگ یکى از حاکمان ایتالیا در صندوق مخصوصش نوشته اى را یافتند که در آن نوشته بود : پس از مرگ من از مردم ایتالیا پوزش بخواهید و درخواست کنید که براى من دعا کنند زیرا من به کشور و ملّتم خیانت کردم .سپس خیانتش را به این صورت شرح داده بود : اهل قریه اى بودم که با پایتخت فاصله زیادى داشت ، در خانواده اى غیر معروف با وضع اقتصادى ضعیف زندگى مى کردم ، از نظر رفتار و منش در آزادى بى قید و شرط به سر مى بردم ، با نگاه هاى شهوت آلود دل به دختر همسایه که از وجاهت و زیبایى بهره مند بود بستم ، به خواستگارى اش رفتم ولى پدر و مادرش مرا از رسیدن به وصال او محروم نمودند .من با همه وجود علاقه مند به آن دختر بودم و قصد قطعى ام رسیدن به وصال او بود ، نزد خود تصمیم گرفتم به هر صورت و به هر شکلى که باشد به او برسم .روزى شنیدم طلا فروشى معتبر از پایتخت به قریه ما آمد و با پولى فراوان که به خانواده آن دختر داد ، آن دختر را از پدر و مادرش خرید و همراه خود به پایتخت انتقال داد !اقامت در قریه برایم بسیار مشکل شد ، با رنج و مشقت به سوى پایتخت رفتم و هر چه از آن دختر جستجو کردم او را نیافتم .پس از مدتى در کشور ، حزبى به نام حزب آزادى بردگان شکل گرفت ، من هم در آن حزب نام نوشتم و عضو حزب شدم ، این حزب فعالیت چشم گیرى را در پایتخت شروع کرد و من هم پس از مدتى در آن حزب به خاطر سخت کوشى و زرنگى و خوش فکرى ، از چهره هاى معروف و مقامات بالاى حزب شدم .چیزى نگذشت که حزب ، برنده حکومت شد و من هم در حزب برنده حاکمیت بر کشور !پس از مدتى به حافظان اسرارم گفتم : از طلافروش هایى که به خرید و فروش دختران هم اشتغال دارند جلسه اى براى صرف شام دعوت کنید ، حدود چهل نفر که سرمایه هاى سنگینى در اختیار داشتند و به خرید و فروش دختران هم تن مى دادند به مجلس صرف شام آمدند ، در خلوت شب فرمان کشتن همه آنان را صادر کردم و پس از کشته شدنشان جسدهایشان را در گوشه اى که معلوم کسى نشود دفن کردند ، قصد من کشتن یک نفر بود و آن طلافروشى بود که معشوقه مرا از خانواده اش خرید و با خود به پایتخت آورد ولى چون او را نمى شناختم گفتم رده هاى اول این صنف را نابود کنم تا آن دختر را در میان خانواده هایشان بیابم . از سوى چهل خانواده به من شکایت شد که مردان ما ناپدید شده اند ، گفتم : همه خانواده ها را با غلامان و کنیزانشان حاضر کنند تا از آنان دلجویى شود ، همه حاضر شدند ولى مقصود خود را میان آنان نیافتم .پس از مدتى شنیدم دختران زیباروى ایتالیا را با قیمت گران به کشور همسایه مى فروشند ، حادثه اى به وجود آوردم تا میان ایتالیا و کشور همسایه جنگى رخ دهد ، جنگ سختى در گرفت ، شبى در ایام جنگ که نسبتاً جنگ آرام بود مشغول استراحت بودم ، در گوشه لشکرگاه سر و صدایى بلند شد که مزاحم استراحتم بود ، به مامورین دستور بررسى دادم ، گزارش دادند دو سه سرباز بر سر زن بدکاره اى به دعوا و جار و جنجال برخاسته اند ، گفتم : زن و سربازان را نزد من آورید ، چون سربازان و زن را آوردند به دقت در چهره زن نگریستم دیدم همان دخترى بود که من با نگاه هاى هوس آلود عاشقش شده بودم ! !به خاطر دخترى هوس باز و بازیچه شهوات ، خریداران و فروشندگان ، دختران ، چهل طلافروش را بى گناه کشتم و بیت المال و نیروى مردمى کشورم را در آتش جنگى بى علت سوزاندم ، بنابراین از مردم پوزش بطلبید و از جانب من عذرخواهى کنید .این است حالت نفس که چون چشم و دیده اى که ابزار اوست نادرست ببیند و گوشى که از وسائل اوست نادرست بشنود و . . . تبدیل به نفس اماره و به عبارت دیگر اژدهایى خطرناک مى شود که در یک لحظه دین و ایمان و اخلاق و کرامت انسان را مى بلعد و از هضم رابع مى گذراند 5).

 

 

0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

گیاه و حیوان
كتب انگليسي
اخلاقى شگفت انگیز و عاقبتى عجیب
در قلّه عشق به فضایل
خواب دیدن امیر الموءمنین در جنگ صفین
حديثى مهمّ و گفتارى حيرت‏آور
عذاب الهى به خاطر غفلت
انديشه موجب فسحت خلق‏
اطلاعیه مرکز علمی تحقیقاتی دارالعرفان الشیعی
حضرت حسین (علیه السلام(

بیشترین بازدید این مجموعه

زهد از دیدگاه اسلام قزوین (مسجد شهید ثالث) دهه ...
درخواست و سفارش خدا به سه چیز
اقرار عیسى به عبودیت خدا
در قلّه عشق به فضایل
ربا
ثروت خداداده و دانش فراوان
اميد در روايات
عذاب الهى به خاطر غفلت
اطلاعیه مرکز علمی تحقیقاتی دارالعرفان الشیعی
در بيان ذكر

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^