فارسی
شنبه 15 ارديبهشت 1403 - السبت 24 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

صبر ( 2)

  بعضى تصور مى كنند كه صبر از اخلاق انبيا، اوليا و اهل ايمان است و ارتباطى با ملكوت و پروردگار ندارد و صبر یک رشته اخلاقى مورد محبت پروردگار و عنايت اوست. او از بندگان خواسته است كه با آراسته شدن به صبر ، بخشى از خير دنيا و آخرت خود را تأمين كنند. اما اين تصورى نادرست است. چرا كه حضرت حق خود نيز اهل صبر است ودرحقيقت صبر، اخلاق پروردگار است. به حضرت داود عليه السلام خطاب كرد : اوحى الله الى داود! تَخلَّقْ بِاَخْلاقى فَانّى انا الصبور (1)
 اى داود ! به اخلاق من آراسته شو. پروردگار نفرمود : صابر باش  بلكه حضرت حق با مبالغه كلمه صبر را به كار گرفته است، در اين جمله انا الصبور یعنی من خدايى هستم كه صبر جزء ذات من و صبر من بى اندازه است.با همين صبر نيز بسيارى از بندگانش را نجات داده است و بر اساس صبر ، به تمام گنهكاران و مفسدان مهلت داده ، براى جريمه آنها ، عجله و شتاب نكرده است. حتى گاهى بدكاران و پليدان نزد انبيا و پيغمبر عظيم الشأن اسلام عليهم السلام مى آمدند و اصرار مى كردند كه اگر در حرفهاى خود راستگو هستى كه مجرم  وگناهكار كيفر دارد، به خداى خود بگو اكنون ما را كيفر كند كه پروردگار درباره آنها مى فرمايد : آنان اهل عجله هستند. وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ «(2)ولى پروردگار در مقابل گستاخى و شتاب ورزى آنان براى عذاب در قرآن مجيد به آنها پيغام داد در عذاب شدن عجله نكنيد. من اين خواسته شما را قبول نمى كنم.
  وبا كسانى كه با او دشمنى كردند و آيات و انبيا را استهزاء كردند ، در برابر دستورهايش تكبر كردند و باز مى گويند : اگر اين حرفها راست است ، به پروردگارت بگو كه اكنون ما را عذاب كند ، ولى خدا مى فرمايد : به آنان بگو : من اين دعاى شما را مستجاب نمى كنم. عذاب وقت معينى دارد كه در آن شتاب نمى كنم. معنايش اينست كه شما جرم را به نهايت برسانيد که ديگر اميدى به توبه كردن شما نباشد.
 اما اكنون گناهان شما به نهايت نرسيده واين اميد هست كه روزى بيدار و بينا شويد و توبه كنيد. صبر مى كنم و به جاى عذاب ، بهشت را نصيب شما كنم. اين نمونه اى از صبر خدا است.
 خداوند اهل عجله و شتاب نيست. منتظر توبه و بازگشت گناهكاران می ماند. نهصد و پنجاه سال تحمل نوح عليه السلام در برابر آن همه آزار و فشار ، تحمل كمى نيست.
در روايات آمده است (3) كه حضرت نوح عليه السلام صد سال مردم را به خدا و عبادت دعوت كرد ، اما به حرفهاى او گوش ندادند. صد سال كه تمام شد ، عرض كرد : خدايا ! تكليف من چيست ؟ خطاب رسيد : هسته هاى خرما را بكار، تا زمانى كه اين هسته ها به محصول برسند ، باز مردم را هدايت كن ، تا محصول بدهد. نخل خرما قوى و ماندنى است. هسته هاى خرما را كاشت، محصول داد ، از آن استفاده كردند ، باز محصول داد ، صد سال بعد ، درختان از توان افتاده بودند و محصول چندانى نداشتند ، دويست سال بعد گفت: خدايا ! اكنون تكليف من چيست ؟ خطاب رسيد : تحمل و صبر كن. باز هسته آن خرماها را بكار ، تا زمانى كه اين نخل ها محصول مى دهند ، مردم را هدايت كن. صد سال به صد سال ، مرتب هسته ها را كاشت و اين هسته ها خرما شد و مردم هدايت نشدند. تا نهصد و پنجاه سال شد. خداوند مى فرمود : صبر و تحمل را پيشه راه خود كن ، اگر در اين مدت يك نفر با من آشتى كند، ارزش دارد. من براى عذاب كردن عجله اى ندارم. اين ملت، نمى توانند از قدرت من فرار كنند و خود را پنهان كنند. ولى تو تحمل كن ، شايد اين انسان ها جريمه نشوند و بعد از نهصد و پنجاه سال ، هدايت شوند.
سپس حضرت نوح عليه السلام گفت: اكنون تكليف من چيست ؟ خطاب رسيد : زير نظر ما كشتى بساز ، از زمين و آسمان آب خواهد ريخت. بعد از اين كه كشتى تمام شد ، مردم را دعوت كن كه مؤمن شوند و بر كشتى سوار شوند تا نجات پيدا كنند. من هر مؤمنى را كه همراه تو در كشتى قرار بگيرد نجات مى دهم.چون ديگر اميدى به توبه كردن آنان نيست. بعد از نهصد و پنجاه سال فرمود : حالا وقت عذاب است.
 هفتاد یا هشتاد سال، به گنهكاران ومخالفان خود ، مخالفان با پيغمبران و ائمه عليهم السلام مهلت مى دهد تا توبه كنند و به جاى عذاب و نقمت ، به نعمت و بهشت برسند.
 به حضرت داود عليه السلام فرمود : متخلق به اخلاق من شو.  صبر من بى نهايت است. به قدرى بندگان از صبر خدا بهره بردند كه قابل محاسبه نيست.
امام موسى بن جعفر عليهما السلام مى فرمايد : جوانی از بنى اسرائيل، با ادب و داراى عمل صالح در خواب مى بيند كه بزرگی به او گفت :تو كه جوان هستى ماتاپايان عمر زندگيت را مى خواهيم دو بخش كنيم : بخشى غرق در نعمت و بخش ديگر را غرق در بلا . هر بخش را اول مى خواهى انتخاب كن. گفت : من حرفى ندارم، اما همسر شايسته و باكرامتى دارم ، اجازه بدهيد من با او مشورت كنم. گفتند : عيبى ندارد ، با همسرت مشورت كن.به همسرش گفت : چنين پيغامى به من دادند كه ما اين مدتى كه مى خواهيم در دنيا باشيم ، نيمى دربلا و نيمى را در خوشى و نعمت ، اختيار را به خود من دادند كه هریک را اول انتخاب كنم. نظرت چیست؟ شب دوم چهره نورانى دو مرتبه در عالم رؤيا به خواب جوان آمد. مرد جوان گفت : با همسرم مشورت كردم ، نيمه اول را در نعمت و ثروت مى خواهم، گفت: پس از فردا منتظر باش، براى شما مال، نعمت فراوان مى آيد. آب و نان به دنبالش التماس مى كردند. تمام در ها باز شد. آن زن به جوان گفت : اى شوهر ! شكم ما كه بزرگتر از زمانى كه فقير بوديم نشده است، ما قبل از اين نعمت و ثروت نيز صبح ها با نان وچايى و ظهر با آبگوشت ، شب ها نيز با نان و خيار و ماست سير مى شديم، اکنون نيز همان است ، شكم ما نسبت به قبل فرقى نكرده و بدن ما نيز بزرگتر نشده است. هر كدام چند متر پارچه براى لباس مى خواستيم ، الان نيز همان پارچه ما را مى پوشاند. ما اكنون پول اضافه و ثروت زيادى داريم ، من مصرّانه از تو مى خواهم كه هر چه قوم و خويش فقير داريم ، برو آنها را بى نياز كن و به ديگران نيز كمك كن. گفت: بله.
 وقتى كه نيمه اول نعمت و ثروت تمام شد و از فردا بايد نعمت و ثروت را از آنها بگيرند. خدا وقتى مى خواهد نعمت و ثروت را از كسى بگيرد ، در چشم بر هم زدن آن نعمت را مى گيرد. اين زن فهمیده به شوهرش گفت : نيمه اول را در نعمت قبول كن و بلا و نعمت را خدا داده است ، اگر بنا باشد صبر كنيم ، صبر مى كنيم. نيمه اول تمام شد. گفت : اى زن ! از فردا آماده هجوم بلا شو ، گفت : آماده هستم. دوباره آن چهره نورانى را در خواب ديد ، گفت : فكر مى كنى فردا بلا و محنت مى خواهد شروع شود ؟ خدا مى فرمايد : چون تو نعمت هاى مرا درست خرج كردى، همه بلاى نيمه دوم را از شما دفع كردم ، اين نعمت و ثروت تا روز مرگ شما ادامه دارد.(4)
 بعضى از زنان عالى ترين ، بهترين و پرثمرترين نقش را در زندگى شوهران خود داشته و دارند. زنان الهى كه همه ظرافت، اخلاق و برنامه هاى خود را به مسائل الهى گره زده اند. اينان سبب سعادت ، هدايت ، نجات ، آبادى دنيا و آخرت شوهران خود مى شوند و در دنيا و آخرت، موجب دل خوشى شوهران خود هستند. زنهايى كه خداوند در قرآن مى فرمايد : در قيامت با همسر شايسته و فرزندان صالح خود ، در بهشت ، كنار يكديگر هستند : وَ مَن صَلَحَ مِنْ ءَابَاءِهِمْ وَ أَزْوَ جِهِمْ وَ ذُرِّيَّتِهِمْ (5) اين است كه رسول خدا صلى الله عليه وآله وقتى اسم حضرت خديجه كبرى عليها السلام را مى بردند، مى فرمودند : خديجه در دنيا و آخرت همسر من است ؛ يعنى چقدر اين زن شايسته است كه جايگاه او در قيامت، در كنار پيغمبر است.
 در قيامت ، علاوه بر اين كه حضرت خديجه عليها السلام در كنار پيغمبر صلى الله عليه وآله مى باشد ، اميرالمؤمنين، فاطمه زهرا، حسن وحسين ، زينب كبرى و فرزندان امام حسين عليهم السلام نيز در كنار هم جمع مى باشند.وقتى تمام زنان عالم آفريده شدند ، شانس خديجه شدن را در وجود همه آنان آميخته است. اما بعضى از زنان به عاقبت خود پشت پا مى زنند. هيچ زنى نمى تواند بگويد : حضرت خديجه عليها السلام شانس داشت، اما من ندارم. هيچ جوانى نمى تواند بگويد : حضرت على اكبر عليه السلام شانس داشت ، من ندارم. اين حرف ها مخالف قرآن است. می فرماید:  فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِى فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَ لِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ (6) مرد و زن بى شانس نيافريد. اينكه مى گويند : ما بى شانس هستيم ، چون از حقيقت خبر ندارند و گرنه همين دختران بى حجاب در حد توان خود، شانس حضرت مريم شدن، در وجودشان آميخته است. حضرت خديجه، مريم وزينب كبرى عليهم السلام از سرمايه شانس بهره بردارى كردند؟ زنان و شوهران گذشته عجيب به هم احترام مى گذاشتند و مايه آرامش خانواده بودند. زنانى كه شوهران آنها چند ماه  در روزگارى كه سفر تجارتى مى رفتند .گاهى سفر آنها چند سال طول مى كشيد ، اما همسران شان در آرامش بودند كه زندگى به بهترين وجه اداره شود و پاكى سر جاى خود بوده است.ولى بخش عمده اى از امنيت و سلامت در روزگار ما بهم خورده است. زنانى كه از مدار دين بيرون رفته اند ، حساب آنها روشن است. اما بعضى از زنان كه مدعى ديندارى هستند ، براى شوهران خود مزاحم امنيت خاطر هستند ، چنانچه بعضى از شوهران ستمكار به خانواده هستند. آن زن به شوهرش گفت : نيمه اول را در نعمت و ثروت قبول كن ، تا نيمه دوم خدا بزرگ است. در بلا و نعمت بايد صبر كنيم، چون صابران اجر دارند و من زنى نيستم كه اگر بلا و محنت به ما رو كند، زندگى خود را از بين ببرم و بخواهم كه حتماً بهترين زندگى را داشته باشم.
من ثروتمندى را مى شناختم که راننده مانند سرباز مى ايستاد تا اين آقا بيايد و در را برايش باز كند و او داخل ماشين شود. يكى از علماى شهركه انسان بسيار بزرگوارى بود گفت : اين بنده خدايى كه در فلان محله زندگى مى كند، ثروتش بى حساب است، مى خواهيم كه براى شهر ماكار خيرى انجام دهد، شما مى توانيد وقتى از او بگيريد. آن تاجر با روى باز گفت: من آن عالم را كامل مى شناسم ، به او بگوييد : تشريف بياورند. اين سيد وعالم محترم ساعتى براى اين ثروتمند حرف زد ، او نيز با كمال گشاده رويى گوش داد ، وقتى كه حرفهاى عالم تمام شد ، به آن عالم گفت : ما از اين پول ها نداريم كه به ديگران بدهيم.ولى براى جشن تولد وليعهد شاه به او ابلاغ كردند كه دو ميليون تومان براى جشن واريز كنيد ، گفت: بله، چهار ميليون واريز مى كنم. اما اگرخدا بخواهددر كمتر از يك شب ، تمام اين ثروت را از انسان مى گيرد. روزى ديدم اين شخص ثروتمند با گردن كج منتظر اتوبوس است. چند روز بعد خواهرزاده اش  گفتم : اگر اشتباه نكنم ، دايى تو را در صف اتوبوس ديدم. گفت: اشتباه نديدى آن دايى من است با آن غرورش چند روز قبل به من زنگ زد و گفت: دايى جان ! اگر دو هزار تومان پول دارى، بده كه من محتاج هستم، امشب نان ندارم بخورم.
صبر در اطاعت و عبادت، به قدرى ارزش دارد كه اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايند : الصَبْرُ نِصْفُ الايمانِ (7) صبر، نصف همه باورها و اعمال صالح است. نه فقط خدا درس صبر را از عالم ملكوت به ما داده بلکه پيامبران وائمه اطهاراولياى الهى هم به ما سفارش صبر كردند.
 پی نوشت :
1) ارشاد القلوب: 1/ 127
2) حج :47
3) بحارالأنوار: 11/ 339 ، باب3، حديث 76
4) مستدرك الوسائل: 12/  368، باب14، حديث14321؛
5) رعد :23
6) روم :30
7) مستدرك الوسائل:2/ 425، باب 64،حديث 2.


منبع : روابط عمومی و امور بین الملل مرکز علمی تحقیقاتی دارالعرفان الشیعی
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

چهره ملكوتى شهيد در آیات و روايات‏
فاطمه زهرا علیها السلام سر لیلة القدر
فرخنده میلاد حضرت ثامن الائمه علی ابن موسی الرضا ...
گوشه‌‌هایی از الگوی رفتاری سیدالشهدا (ع) در ...
امام جواد (ع) از منظر دیگران
گره‌های زندگی از این جا شروع می‌شوند!
آیا پاداش ده برابر، براى انجام هر كار نیك است؟
سفارش به دعا براي ديگري
آيات و روايات در منزلت دعا
استجابت دعاى چهار گروه‏

بیشترین بازدید این مجموعه

خیانت در امانت
خيانتها و جنايات شيطان‏
گریه ملائکه و اهل آسمان بر امام حسین (ع)
با تندی اخلاق، زیارت حضرت مهدی (عج) ممکن نیست!
شهادت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام
چه کسانی امام حسین (ع) را یاری نکردند؟
نظم دقیق در هستی
اعتکاف؛ مکتب خودسازی
پنج قدم تا بهشت !!
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^