فارسی
چهارشنبه 27 تير 1403 - الاربعاء 9 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

1
نفر 0

ترس از خدا

  در كتابى كه فيلسوف بزرگ ، علامه طباطبايى مقدمه اى بر آن نگاشته بود خواندم : شاه عباس صفوى در شهر اصفهان با اندرونى خود سخت عصبانى شده و خشمگين مى شود ، در پى غضب او ، دخترش از خانه خارج شده و شب بر نمى گردد ، خبر بازنگشتن دختر به شاه مى رسد ، بر ناموس خود كه از زيبايى خيره كننده اى بهره داشت سخت به وحشت مى افتد ، ماموران تجسّس در تمام شهر به تكاپو افتاده ولى او را نمى يابند .
دختر به وقت خواب وارد مدرسه طلاّب مى شود و از اتفاق به درب حجره محمد باقر استرآبادى كه طلبه اى جوان و فاضل بود مى رود ، درب حجره را مى زند ، محمد باقر درب را باز مى كند ، دختر بدون مقدمه وارد حجره شده و به او مى گويد : از بزرگ زادگان شهرم و خانواده ام صاحب قدرت ، اگر در برابر بودنم مقاومت كنى تو را به سياست سختى دچار مى كنم . طلبه جوان از ترس او را جا مى دهد ، دختر غذا مى طلبد ، طلبه مى گويد : جز نان خشك و ماست چيزى ندارم ، مى گويد : بياور ، غذا مى خورد و مى خوابد ، وسوسه به طلبه حمله مى كند ، ولى او با پناه بردن به حق دفع وسوسه مى كند ، آتش غريزه شعله مى كشد ، او آتش غريزه را با گرفتن تك تك انگشتانش به روى آتش چراغ خاموش مى كند ، مأموران تجسّس به وقت صبح گذرشان به مدرسه مى افتد ، احتمال بودن دختر را در آنجا نمى دادند ، ولى دختر از حجره بيرون آمد ، چون او را يافتند با صاحب حجره به عالى قاپو منتقل كردند . عباس صفوى از محمد باقر سؤال مى كند كه شب گذشته در برخورد با اين چهره زيبا چه كردى ؟ انگشتان سوخته را نشان مى دهد ، از طرفى خبر سلامت دختر را از اهل حرم مى گيرد ، چون از سلامت فرزندش مطلع مى شود ، بسيار خوشحال مى شود ، به دختر پيشنهاد ازدواج با آن طلبه را مى دهد ، دختر از شدت پاكى آن جوانمرد بهت زده بود ، قبول مى كند ، بزرگان را مى خوانند و عقد دختر را براى طلبه فقير مازندرانى مى بندند و از آن به بعد است كه او مشهور به مير داماد مى شود و چيزى نمى گذرد كه اعلم علماى عصر گشته و شاگردانى بس بزرگ هم چون ملا صدراى شيرازى تربيت مى كند !


منبع : برگرفته از کتاب حکایت عبرت آموز استاد حسین انصاریان
1
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

آنقدر گفت تا غش كرد
حکایت ثعلبة بن حاطب‏
داستانى شگفت از اثر الحمدلله
حكايت بهلول نبّاش‏
حكايت ابراهيم ادهم‏
آه ثمر بخش
رسول خدا و كنيز گريان
چشم پوشى از مقام مرجعيت
داستان جنيد بغدادى و مسكين‏
زيرا كه فرصت نداشت

بیشترین بازدید این مجموعه

طلبه‌ای که به لوسترهای حرم امیرالمؤمنین(ع) ...
آه ثمر بخش
حتى بوى خوش را براى خدا استعمال كنيد
زيرا كه فرصت نداشت
سعادت ابدى
حكايت ابراهيم ادهم‏
داستان گریه حضرت موسى برای اباعبدالله الحسين ...
ترس از خدا
عابد و ذوالقرنين‏
شفا گرفتن بال فطرس توسط امام حسین(ع)

 
نظرات کاربر

زهرا
بنده ای که از خدا بترسد،خداوند راهگشای او می شود.
پاسخ
0     0
25 شهريور 1392 ساعت 11:04 صبح
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^