الهی ، از دایره بصیرت بیرونم ، از لطف خاص بی نصیبم ، محتاج و فقیرم ، توئی طبیبم ، بنمای عجائب ملک و ملکوتم .
الهی ، برهان از شرک خفی و جلیم ، رهایم کن از وسوسه شیطانم ، عنایت کن از رحمت بی کرانم .
الهی ، به نفس اماره در بندم ، از طراط مستقیم بیرونم از گذشته در حسرتم ، بنده ای بدم ، در طمع و در حسدم .
الهی ، بی بصیرت و بینورم ، از حضرتت دورم ، تهی دست و بیاختیارم ، در نگرانی و در اضطرابم .
الهی ، ذره ای بیرون از شمارم ، در مانده ای نادارم ، به محاسبه نیارم ،گرچه عذری ندارم .
برگرفته از کتاب مونس جان