فارسی
چهارشنبه 30 آبان 1403 - الاربعاء 17 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

موانع خودشناسي

 ممكن است در یك نگاه سطحی، انسان به سهولت مسأله را برای خود حل شده تلقی كند و خویشتن را از نقصها و ضعفها مبرّا بیابد و بدین وسیله خود را در پیش خود تبرئه كند. امّا روشن است كه راه و رسم حقیقت جویی این نیست. كسانی كه تا این اندازه مسأله را سهل می شمرند و چنین خوش بینانه به خود می نگرند، هرگز توفیق اصلاح خود و در نتیجه نیل به كمال را نمی یابند. كسی كه از عیبهای اساسی خود چشم پوشی می كند، خود را انسانی كامل و عاری از عیب و نقص می شناسد، و همین شناخت نادرست از خود، سبب می شود كه احساس استغنا و بی نیازی بر او چیره شود. بدیهی است كه همین احساس بی نیازی نسبت به یك اصلاح جدّی و بنیادی، راه را برای هر گونه سازندگی اصولی مسدود می كند.
بنابراین، برای حصول موفقیت در خویشتن شناسی، شخص باید ابتدا دامن همّت بر كمر بندد و از روی حقیقت جویی به تجزیه و تحلیل احوال درونی خود بپردازد و از فریب دادن خود به شدّت اجتناب ورزد و بداند كه با اغفال خود و دیگران واقعیت عوض نمی شود و كسی از این راه به سعادت و كمال نمی رسد. به عبارت دیگر، در مسیر كمال، راه میان بُر وجود ندارد تا شخص بی آنكه به شناخت و اصلاح خود بپردازد و متحمّل رنجها و سختیهای راه شود، مراحل كمال را یك شبه طی كند و به مقصد موعود برسد، بلكه باید مراحل تزكیه و تكامل را، همچون پله های نردبان، یكی پس از دیگری طی كند تا به مقصد نهایی رسید. كسانی كه بعد از مدتها گام زدن در مسیر كمال، سرانجام در مراحل حساس راه، غافلگیر و به كلی از مسیر خارج شده اند اغلب كسانی هستند كه ناخالصیهای اولیه را همچون آتش زیر خاكستر با خود همراه دارند و به صورت جدّی فكری به حال آنها نكرده اند. اینان از تزكیه تنها به موارد سطحی و محدود اكتفا نموده اند و به جای پرداختن به تزكیه حقیقی ـ‌كه مشتمل بر یك خانه تكانی عمیق درونی است ـ به تزكیه اسمی و تقوای ظاهری كه ورد زبان ظاهربینان و دون همّتان است، بسنده كرده اند و لذا در مراحل حساس قادر به نگهداری كمالات و معنویات به دست آمده، نبوده اند.
متأسفانه در شرایط عادی، انسان از شناخت و قبول عیبهای خویش سرباز می زند. گرچه در مقام لفظ، همگان ادّعای پذیرفتن ضعفهای خود را دارند، امّا شواهد بی شماری موجود در زندگی روزمره انسانها نشان می هد كه بسیار نادرند افرادی كه صادقانه و مشتاقانه به دنبال شناخت عیبهای خود باشند، بلكه اغلب هر كس عیبهای خود را توجیه می كند و به صراحت یا تلویح خود را از نقص یا عیب مبرّا می داند و با این توجیه، راه درك واقعیت را بر روی خود مسدود می كند و در همان اولین قدم، باب هر گونه اصلاح جدّی را می بندد. لذا اگر بگوییم كار اصلاح، اغلب در همان قدم اوّل با شكست مواجه می شود، گزاف نگفته ایم.
اغلب اظهار می شود كه خویشتن شناسی كار سخت و دشواری است و از عهده هر كس بر نمی آید. امّا حقیقت غیر از این است. مهمترین عاملی كه بسیاری از افراد را در این زمینه با شكست مواجه می گرداند دشواری خویشتن شناسی نیست بلكه وحشتی است كه هر كس از آشنایی با نقصهای خود دارد. آنچه مسلم است، این است كه هر كس به طور قطع می تواند خود را بشناسد و بر صفات و خصوصیات خود آگاه شود. اشكال اساسی در این خصوص نداشتن عزم راسخ برای آشنایی با نقصهای خویشتن است.
موانعی كه بر سر راه خویشتن شناسی اخلاقی وجود دارد و انسان را از شناخت واقعیات درونی خویش باز می دارد، عوامل چندی است كه در زیر به اهمّ آنها اشاره می نماییم:
1-یكی از مهمترین عواملی كه انسان را از شناخت واقعی خویش باز می دارد خود پسندی است. انسان بر اساس خود خواهی، خویشتن و آنچه را كه متعلق به خویشتن است، می پسندد و به این سهولت حاضر نمی شود نقص و عیبی را در این زمینه بپذیرد. خود پسندی از بدترین مظاهر خودخواهی و از مضرّترین عوامل حیات دنیوی و اخروی انسان است. امام باقر ـ علیه السّلام ـ می فرمایند: سه چیز پشت انسان را می شكند:كسی كه عمل خیر خود را زیاد بشمارد؛ گناه خود را فراموش كند؛ و گرفتار خود پسندی شود.[1]
2- انسان به تدریج نسبت به آنچه دارد انس می گیرد. همین انس و عادت به آن چیز، ضخیمترین حجابی است كه نمی گذارد آدمی حقیقت آن را به درستی بشناسد. این مطلب در مورد افكار، عقاید، صفات و حالات نیز صادق است.
3- معمولاً كسی كه از داشتن شخصیت حقیقی محروم است، در نظر خود شخصیت كاذبی برای خویش می سازد كه گاهی با حقیقت، فرسنگها فاصله دارد، یعنی خود را صاحب قدر، بها، شأن، منزلت و كمالی می بیند كه چه بسا جز در خیال او وجود نداشته باشد. در این حال، اگر كسی نقصهای او را یادآوری كرد یا او خود آنها را دید و پذیرفت، قدر و بهای كاذبی كه برای خود قایل بود و دل خود را به آن خوش كرده بود از دست او بیرون می رود و تحمل این امر برای كسی كه از داشتن شخصیت حقیقی محروم است، بسی مشكل است. بنابراین هر گاه عیبهای او از پرده برون افتد، با لطایف الحیل مسأله را حتی برای خود نیز توجیه می كند تا مبادا پذیرش این نقصها شخیت كاذبی را كه برای خود ساخته است، درهم شكند و آرامش سطحی موجود را از دست او بستاند.
4- متأسفانه اكثر مردم در شرایط عادی، دغدغه ای نسبت به نقص و كمال خود ندارند و نیازی به شناخت و اصلاح خود احساس نمی كنند. حساسیت در برابر نقص، تا زمانی در انسان وجود دارد كه روح، هشیاری و بیداری خود را از دست نداده باشد اگر نه، هر اندازه كه روح انسان با خو گرفتن به نقصها و آلودگیها، هشیاری طبیعی خود را از دست دهد، از حساسیت او در برابر نقص و كمال كاسته می گردد. جهل و بی خبری، رفاه زدگی، مقامات دنیوی، علم ظاهری و عواملی از این قبیل اغلب در پیدایش و تشدید این غفلت مؤثرند.
5- عامل دیگری كه سبب می شود انسان از نقایص خود غفلت كند و آمادگی چندانی به شناخت و قبول آنها از خود نشان ندهد، این است كه اگهی بر عیوب، به دنبال خود، نیاز به زحمت و تلاش دارد تا انسان خود را اصلاح كند و گریبان نفس خود را از دست این نقصها به در آورد. تزكیه و تهذیب بدون تحمل رنج و زحمت، امكان پذیر نیست و نمی توان بدون مدتها مبارزه پیگیر از روی ایمان و اعتقاد، به چنان خودسازی نایل آمد بنابراین كسی حوصله كه تحمل این زحمت را ندارد، در اصل آنرا جدّی نمی شمرد و سعی می كند خود را از توجّه به نقصهای خویش بازدارد.
6- كسی كه از احوال درونی و صفات و امیال ناموزون خود بی خبر است، هیچ كس را كاملتر از خود نمی شناسد و راهنماییهای صادقانه كسی را در حق خود نمی پذیرد و در نتیجه همواره دستخوش غرور و تكبّر است. حال آنكه انسان هر چه بهتر و كاملتر خود را بشناسد و بر ضعفها و نقصهای خود واقف شود، همین وقوف بر عیبها، او را خاضع تر و افتاده تر می كند و آن سدّ عظیم خود بینی و خود پسندی را در هم می شكند و نوعی خضوع طبیعی به دنبال می آورد.[2]
حال با توجه به این كه خودپسندی و رضایت از خود از زشت ترین امور و از موانع اساسی راه تكامل است، می توان به اهمیت شناخت نقصهای خود پی برد. حضرت علی ـ علیه السّلام ـ می فرمایند: شَرُّ الاُْمُورِ الرِّضا عَنِ النًّفْسِ.[3] بدترین كارها خشنودی از خود است.
7- مشكل دیگری كه اغلب در این خصوص به چشم می خورد این است كه بر خلاف اكثریتی كه توجهی به نقایص خود ندارند، عدّه ای از روی علاقه و ایمان به دنبال ضعفهای خویش می روند، بعد از آشنا شدن با انواع نقصهای روحی و اخلاقی در خود، چون بعد از مدتی مراقبت، احساس موفقیت كامل در ترك این صفات منفی نمی كنند، به تصور این كه دیگر در امر خودسازی با شكست مواجه شده اند، دست از خود شسته، نومید و مأیوس از ادامه مسیر، باز می مانند. این یأس روز به روز از قدرت روحی آنان كاسته، آنها را در مسیر سازندگی و تربیت به شكست سوق می دهد. بنابراین می توان گفت یكی از دام های مهم شیطانی همین یأس و ناامیدی است.
آنچه ابتدا باید به آن توجه داشت این است كه اگر كسی به راستی از درك عیوب خود ناراحت شود و قلباً علاقه مند به ترك آنها باشد، همین تأ‌ثر قلبی همراه با تصمیم بر ترك آنها، خود به خود در تضعیف آن صفات منشأ اثر واقع شود، ولی نباید پنداشت كه این صفات رذیله را می توان در مدّت زمان كوتاه و با تلاش اندك از بین برد، زیرا اگر چنین بود مبارزه با نفس را جهاد اكبر نمی نامیدند.
8- از آنچه گفتیم می توان به یك نكته مهم دیگر نیز دست یافت و آن این كه شخص نباید خود را با دیگران مقایسه كند و موفقیت دیگران و عدم موفقیت زودرس خود را، بهانه یأس و ناامیدی قرار دهد. اصولاً باید توّجه داشت، شرایطی كه افراد مختلف در آن قرار گرفته اند یكسان و برابر نیستند تا نتا یج بدست آمده در همه آنها یكسان باشد. هر كس در تحت شرایط درونی و بیرونی خاص خود قرار دارد و مسئولیت او نیز متناسب با آن شرایط و امكانات است. آنچه برای مؤمن واقعی اهمیت دارد و همواره باید به آن توّجه داشته باشد این است كه شرایط و موقعیت و امكانات خود را از نظر درونی و بیرونی كاملاً بسنجد و مسئولیتهایی را كه بر اساس آن بر عهده او قرار می گیرد، به دقت به جای آورد.
البته مطالعه در احوال دیگران و درك و دریافت عوامل موفقیت یا شكست آنها و درس گرفتن از این عوامل، كشف و شناخت نقاط ضعف و قوّت خویش از این راه، نه تنها مانعی ندارد بلكه لازم هم هست ولی این امر به معنای مقایسه خود با دیگران ـ به معنایی كه در بالا گفته شد ـ نیست.
پی نوشت:
[1] . وسائل الشعیه،1/73.
[2] . یكی از تفاوتهای انسانهای كامل و ناقص در این است كه شخص ناقص و بی خبر، همواره امتیازات خود را می بیند و از مشاهده عیوب و نقصهای خود غفلت می كند لذا مغرور و خود پسند است. امّا انسانهای تربیت یافته كه مراحلی از كمال معنوی را پشت سَر نهاده اند، همواره عیوب خود را در نظر آورده، امتیازات خود را فراموش می كنند و در نتیجه دستخوش غرور و خودبینی نمی شوند.
[3] . غررالحكم.


منبع : پایگاه اسلام شیعه
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

خطبه حضرت زینب در دربار یزید
استاد محمد رفعت
سفر عشق
برخورد امام حسین (ع) با رباب، همسر بزرگوار و صبورش
شهادت ياران بى بديل امام حسين عليه السلام
حر بن یزید ریاحی آزاد مرد کربلا
مگر یک دختر سه ساله چقدر تحمل دارد؟
وفای به عهد معیار اعتماد و سنجش ایمان
چرا امام سجاد را زین العابدین نامیدند؟
شهادت پسر امام مجتبى در دامن امام حسين عليه ...

بیشترین بازدید این مجموعه

غزوه «بنی مصطلق»
ماجرای حفر چاه زمزم
دعا در عيد فطر
رابطه عمل و پاداش در كلام علّامه طباطبائى‏
قابل توجه زنان آزاردهنده به همسر
جلوه هاي نام آوا در قرآن کريم
گذری بر فضایل حضرت زهرا سلام الله علیها
سوره ای از قران جهت عشق و محبت
کرامات و معجزات حضرت فاطمه زهرا (س) (2)
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^