چـون اسيران را پيش مختار آوردند يكى از فرماندهان سپاه مختار از قبيله بنى نهد در ميان اسرا به گردش پرداخت و هر اسيرى را كه از عرب بود بند از او مى گرفت و آزادش مى نمود، درهم كه يكى از مواليان قبيله بنى نهد بود اين موضوع را به مختار گزارش داد، مـختار اسيران را طلبيد و دستور داد يك يك آنانرا از پيش من عبور دهيد، سپس گفت هر يك از اينها كه در خون حسين بن على عليه السلام شركت داشته به من تذكر دهيد؟ هر كه را كه مـى گـفـتـند: از قـتـله امـام است دستور مى داد همانجا او را گردن بزنند، بالاخره دويست و چهل و هشت نفر از اين جمعيت طعمه شمشير شدند.
البتـه در اين ميان اصحاب مختار با هر كه خورده حسابى داشتند او را به كنارى برده و گـردن مـى زدند كه مختار پس از انجام كار خبردار شد، و از بقيه نيز پيمان مى گرفتند آزاد مـى كردند، سپس منادى مختار در مسجد اعلان كرد هر كه بخانه اش رود و در را ببندد ايمن است مگر كسى كه در خون خاندان پيامبر شركت كرده باشد.
با خـروج كوفيان بهانه خوبى براى كشتن و خونخواهى از دشمنان امام حسين پيدا كرد، لذا عده اى فرار مى كردند از جمله عمروبن حجاج زبيدى سوار بر مركب خود گرديد و از كوفه خارج گرديد معلوم نشد كجا رفت و چه شد آيا زمين او را بلعيد يا به آسمان رفت .
منبع : تبیان