فارسی
يكشنبه 04 آذر 1403 - الاحد 21 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

اشک گل کرد از علی انسانی

گر کشم خاک پای تو در چشم 

خاک را با نظر کند زر، چشم  

 

گر بپای تو ریخت گوهر اشک 

تحفه از این نداشت بهتر، چشم  

 

اشک، گل کرد و خاک را گل کرد 

خاک را کرد، آب بر سر، چشم  

 

آب، کی داده خاک را بر باد؟ 

با من این کار کرد، آخر چشم! 

 

گر چه تر دامنم، امیدم هست

نشود خشک، تا به محشر، چشم  

 

یاد از ساقی حرم کردم 

آن به ام البنین و حیدر چشم  

 

این شفق نیست، در غم آن ماه 

کرده احمر، سپهر اخضر، چشم  

 

تا ببیند هلال ابروی او 

ساخت گردون ز ماه و اختر چشم  

 

گفت دل، گریه کن بر او شب و روز 

گفت، چشم بخون شناور، چشم  

 

کفی از آب چون گرفت بکف 

دید در جام، عکس اصغر، چشم  

 

کرد، سوز دلش مجسم، دل 

کرد، چشم ترش مصور، چشم  

 

آب بگذاشت، آبرو برداشت 

بر لبش، دوخت آب کوثر، چشم  

 

لیک با او چه شد مپرس و مگوی 

که ندید و نکرد باور، چشم  

 

سر، دو تا گشت و هر دو دست، جدا 

مشک، بی آب و خشک لب، تر، چشم  

 

چشم بر راه پای مولا بود 

ناگهان تیر کرد، سر در چشم  

 

آمد و ختم انتظار نوشت 

خامه شد تیر خصم و، دفتر، چشم  

 

برد ایثار را به مرز کمال 

تیر را برگرفت تا پر، چشم  

 

مشک هم بسکه اشک ریخت بر او 

اشک دیگر نداشتی در چشم  

 

به سراپاش، خواست خون گرید 

جوشنش گشت پای تا سر، چشم  

 

بر زمین چون ز صدر زین افتاد 

داشت، بر دیدن برادر، چشم  

 

رفتم از دست، پای نه به سرم 

گوشه ی چشمی، ای بداور، چشم  

 

تا ببالین او حسین آمد

مهر و مه، دید در برابر، چشم  

 

«گشت خورشید عشق، همچو هلال» 

ریخت بر ماه چهره، اختر، چشم  

 

سرو، استاده، نخل، افتاده 

بتماشا، گشوده لشکر، چشم  

 

گفت خواندی مرا و آمده ام 

باز کن، بر من ای برادر، چشم  

 

در حرم روی کن که دوخته اند 

بر رهت چند نازپرور، چشم  

 

بر رخ طفل چشم در راهم 

طفل اشک است، جاری از هر چشم  

 

پاسخ او چه آورم بر لب 

ننهد در میانه پاگر چشم  

 

گویم ار نیست آب و آب آور 

جای سقاست، آب آور، چشم  

 

شد صدف دامن تو «انسانی» 

پس فروریخت در و گوهر، چشم


منبع : راسخون
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

گر جگر خشک شود، خشکی لب ها حتمی ست از سعید توفیق
شعر حسین از محمد روحانی (نجوا کاشانی)
بند دهم ترجیع بند محتشم کاشانی درباره امام حسين(ع)
بررسي و توصيف حوادث كربلا در اشعار اهلي شيرازي (3)
حضرت علی اکبر(ع) از مهرداد قصری فر
قافله عشق حق ازفریبرز کلانتری
دفتر گل از مهدی فخارزاده
کج شد ره مکه به سوی کرببلا از نصرت الله جمالی
ظهرعاشورا حسین بن علی یاور نداشت
بند ششم ترجیع بند محتشم کاشانی درباره امام حسين(ع)

بیشترین بازدید این مجموعه

رجعت سرخ
داغ
قافله عشق حق ازفریبرز کلانتری
تاریخ منظوم عاشورا
ظهرعاشورا حسین بن علی یاور نداشت
دفتر گل از مهدی فخارزاده
اى که خم شد ز غمِ مرگِ برادر کمرت از ملا محمد تقی ...
آیینه شدند و تابناک افتادند از جعفر رسول ‌زاده
چون میر کربلا به صف کربلا رسید از عباس حسینی (ذاکر)
خنجر و عطش از سیدعلی حسینی ایمنی

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^