الهی ، محبوب و حبیبم توئی ، ناظره و منظورم توئی ، دوا و طبیبم توئی، آرزو و امیدم توئی ، سرمایه و مایه ام توئی ، شور نشاطم توئی ، غنا و نصیبم توئی ، آمرزش و مغفرتم توئی ، پاک کننده عصیانم توئی ، شوینده خطایم توئی ، دریای کرم و رحمتم توئی ، فراق و هجرانم توئی ، قرب و وصالم توئی ، درد و درمانم توئی ، عهد و پیمانم توئی ، رافت و لطفم توئی ، اول و پایان دفترم توئی .
ای مرهم درد دردمندان ، دارو و دوای مستمندان
ای نور دل نیازمندان امید قلوب آزمندان
دردیست مرا که با تو گویم شاید که غم از دلم بشویم
دارم زوجود خود شکایت از حال بدم بسی حکایت
عمرم به خطا گذشت و عصیان سنگ گنهم شکست پیمان
در چاه ضلالت و گناهم شرمنده و خوار و روسیاهم
هستم به مثل درخت بی بار جز نفس و هوا نباشد کار دستم زعمل هماره خالی است خاکم به سر این چه وضع و حالی است
طوفان بلا گرفته جانم غیر از خط گمرهی ندانم
افتاده و ناتوان و پستم از جام غرور و کبر و مستم
خویم همه زشت و سیرتم بد لطفی به من ای کریم سرمد
از جمع عباده رانده ام من از راه صلاح مانده ان من
قلبم زگناه تیره گشته ابلیس به عقل چیره گشته
سرگشته و زار و خسته ام من پژمرده و دل شکسته ام من
نک دیده به رحمت تو دارم خود نیت خدمت تو دارم
یا رب ز وفا کرامتم ده تو فیق و توان و همتم ده
مسکین در توام کرم کن از عفو لباس در برم کن
بر گرفته از کتاب مونس جان استاد حسین انصاریان