فارسی
شنبه 01 ارديبهشت 1403 - السبت 10 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 33
96% این مطلب را پسندیده اند

حكايت انوشيروان و وزير

انوشيروان با وزيرش رد مىشدند، به خرابهاى رسيدند، دو جغد با هم حرف مىزدند. بوذرجمهر شخص باسوادى بود، كه هم زبان ايرانى را استاد بود و هم زبان هندى را. انوشيروان به بوذرجمهر گفت: اين دو جغد به همديگر چه مىگويند؟
حكايت انوشيروان و وزير

مى نويسند: انوشيروان با وزيرش رد مى شدند، به خرابه اى رسيدند، دو جغد با هم حرف مى زدند. بوذرجمهر شخص باسوادى بود، كه هم زبان ايرانى را استاد بود و هم زبان هندى را. «كليله و دمنه» را ايشان اولين بار از زبان هندى به زبان ساسانى برگرداند. بعد عبدالله بن مقفع به عربى برگرداند و ملّاحسين كاشفى سبزوارى به فارسى برگرداند و به نام «انوار سهيلى» ناميد كه كتاب خيلى خوبى است.

 

اين كتاب عيب ها و حسن ها را از زبان حيوانات بيان كرده است كه آن عالم هندى ساخته بود بوذرجمهر چون آن را ترجمه كرد مشهور شد كه بوذرجمهر زبان حيوانات را مى فهمد.

 

انوشيروان به بوذرجمهر گفت: اين دو جغد به همديگر چه مى گويند؟ گفت:

ممكن است دوست نداشته باشند كه ما بدانيم چه مى گويند. گفت: نه، بگو آنها چه مى گويند. گفت: آن جغد خاكسترى، جغد نر است و آن جغد ديگر، ماده است.

 

جغد خاكسترى به خواستگارى دختر اين جغد ماده آمده است براى پسر خودش.

دارند با هم صحبت مى كنند تا مقدمات را فراهم كنند.

 

آن جغد ماده مى گويد: دختر من در زيبايى، پر زدن و حرف زدن كم نظير است، پس مهريه اش سنگين است. جغد نر گفت: مهر دخترت چقدر است؟ گفت: صد هزار خرابه. جغد نر گفت: پسر من صد هزار خرابه از كجا بياورد. گفت: تا اين مرد- انوشيروان- بر سر كار است، اين مملكت رو به خرابى است و هر چه خرابه بخواهى، پيدا مى شود. تا ستمگران سركار هستند، هم اقتصاد خراب است، هم اخلاق، هم زندگى و هم گره هاى زندگى مردم زياد است. همه مردم دچار چه كنم چه كنم هستند. اين طبع ستم و ستمكار است.

 

واعظ خوش بيان و خوش قيافه اى را سى روز ماه رمضان دعوت به منبر نمودند.

از روز اول ماه رمضان شروع به تفسير آيات بهشت كرد و از نعمت هايش گفت. بعد روز بيست و نهم روى منبر نشست، كسى به او گفت: آقا! تا منبرت را شروع نكرده ايد، ممكن است فردا عيد فطر شود، شما بيست و نه روز را از بهشت گفتى، يك روز نيز از جهنم بگو! واعظ گفت: جهنم را كه مى رويد و مى بينيد، من جايى را كه نمى بينيد، مى گويم.

 

فرصت از دست دادگان ناله مى كنند كه خدايا! ما را از دوزخ درآور تا به دنيا برگرديم و فرصت ها را غنيمت بدانيم؛ صدقه بدهيم، انفاق كنيم، درمانگاه، بيمارستان و مدرسه بسازيم، دختران بى جهيزيه را شوهر بدهيم، بى خانه ها را خانه دار كنيم، ماه رمضان را روزه بگيريم، نماز بخوانيم، كسى را مسخره نكنيم، آبروى كسى را نبريم، كسى را به خاك سياه ننشانيم و نان كسى را نبُريم.

 

«نَعْمَلْ صالِحاً غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ»

غير از آنچه كه انجام داديم، انجام دهيم، چون آنهايى كه ما انجام داديم، سوزاندن فرصت ها بود. اين حرف دوزخيان است. ببينيد كه از دست دادن فرصت، مساوى با جهنم است.


منبع : پايگاه عرفان
0
96% (نفر 33)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

ذكر خدا بگو
گور من را نشكاف
بى‏نيازى از خلق‏
پند گرفتن از راهزن
دستت را بشوى
چند داستان عجيب در مسئله توبه‏
بالاتر از چهل سال عبادت‏
شفا گرفتن بال فطرس توسط امام حسین(ع)
داستان عجيب سليمان اعمش‏
حکایت دعاى خفى اللُّطف و نجات از مرگ‏

بیشترین بازدید این مجموعه

پند گرفتن از راهزن
حکایت دزدی که با یاد خدا عاقبت بخیر شد
گور من را نشكاف
درخت دين
دستت را بشوى
داستان عجيب سليمان اعمش‏
بالاتر از چهل سال عبادت‏
بى‏نيازى از خلق‏
ذكر خدا بگو
شفا گرفتن بال فطرس توسط امام حسین(ع)

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^