فارسی
دوشنبه 17 ارديبهشت 1403 - الاثنين 26 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

آمد صدای العطش از کودکان بگوش ازسید عبدالله حسینی

آمد صدای العطش از کودکان بگوش
وامانده بو دجله لب تشنه از خروش
خون علی که در رگ عباس میدوید
آمد ز روی غیرت و مردانگی بجوش
برخود نهیب زد که نباید نظاره کرد
برخیز هر چه هست ترا در توان بکوش
وقت دلاوریست به همت میان ببند

هنگام یاوریست رکاب از وفا بپوش
از جای جست. بر سر مرکب مکان گزید
افکند مشک را پی آب آوری بدوش
سوی شریعه رفت علمدار کربلا
در هم درید شیر عرب لشکر وحوش
واکرد راه خویش به سمت فرات و برد
آن آب سرد از سر عباس عقل و هوش
کف را پر آب کرد که رفع عطش کند
با خویش گفت آب گواراست پس بنوش
اما وفا چه کرد. خدا داند و فرات
حک شد زآب ریخته بر روی شط نقوش
تصویر تشنه کامی آل رسول را
در آب دید و از دل بیتاب زد خروش
از بستر فرات پر ازآب کرد مشک
انداخت با تمام عطش مشک را بدوش
لب تشنه بود و شاد آزانکه رقیه را
پر بود مشک ازآنچه که میخواست از عموش
بر اسپ زد نهیب که بشتاب وبیم داشت 
مشکش از آب نه که پر بود از آبروش

آمد فرود بر سر او ناگهان عمود

از تن برفت طاقت و از سر برفت هوش

تیری رسید و گشت پر از اشک چشم مشک

ناگه شکست بغض ابالفضل در گلوش

آمد برون زحنجره فریاد یا اخاش

پشت حسین خم شد از افتادن اخوش

در عرش بود لیک خبر های دیگری

کشف و شهود و هلهله و شادی و سروش

عباس دید فاطمه آغوش کرده باز

با جامی از بهشت که فرزند من بنوش


منبع : سید عبدالله حسینی
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

باز می‌خواند کسی در شیهة اسبان مرا از حسین ...
این ستاره چه به پیراهن شب می آمد ازصالح دُروند
غروب عاشورا ازعلی فرهمند
عباس حداد کاشانی ساقی حرم
درس وفا
داغ از حسین عبدی
ای علی اصغر چشم خود وا کن از سید حبیب حبیب پور
چشمه خشکیده‏ی شعر مرا پر آب کن ازپروانه بهزادی ...
شهادت ابوالفضل‏ از صابر همدانی
در مقام قرب‏ از خباز کاشانی‏

بیشترین بازدید این مجموعه

غروب عاشورا ازعلی فرهمند
این ستاره چه به پیراهن شب می آمد ازصالح دُروند
باز می‌خواند کسی در شیهة اسبان مرا از حسین ...

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^