فارسی
يكشنبه 04 آذر 1403 - الاحد 21 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 1
100% این مطلب را پسندیده اند

عجب آیینه بارانی است در شام! ازعبدالحسین رحمتی

بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
همه از کربلا تا شام گفتند:
امام عشق ـ زین‌العابدینی
*
همیشه چشم گریانی است با تو
مگر یاد شهیدانی است با تو
هوای گریه دارم مثل این است:
غم شام غریبانی است با تو
*
نگاهت ابر گریانی است در شام
عجب آیینه بارانی است در شام
خبر در شهر، پیچیده است آری:
حضورت مثل توفانی است در شام
*
چه رازی داشت آخر سجده‌هایت
چه کردی در «صحیفه» با دعایت،
که می‌آید خیالم هر شب و روز
به پابوس شهید کربلایت
*
چه می‌شد خاک دامان تو باشم
شبی مهمان چشمان تو باشم
بیا مولای من! امشب دعا کُن
که من هم از شهیدان تو باشم


منبع : عبدالحسین رحمتی
0
100% (نفر 1)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

سبز بخت سرخ او از احد ده ‏بزرگی
عاشقان مست نشستند بگویند از تو از علی سلیمانی
رجعت سرخ
همه مجنون رخ ليلايند از احمدطاوسيان
آیینه شدند و تابناک افتادند از جعفر رسول ‌زاده
داغ
شعری از مولانا جلال الدین رومی
بند نهم ترجیع بند محتشم کاشانی درباره امام حسين(ع)
خنجر و عطش از سیدعلی حسینی ایمنی
حسینیهء خدا از رحمان نوازنی

بیشترین بازدید این مجموعه

داغ
بند نهم ترجیع بند محتشم کاشانی درباره امام حسين(ع)
شعری از مولانا جلال الدین رومی
شهاب یزدی‏ نماز عشق‏
علمدار از محمد هاشمی فرد «ساجد»
یک خیابان کرده مجنونم تو می دانی کجاست از سید حسن ...
از مکه خبر آمده داغ است خبرها از حسن بیاتانی
غزل غزل بنویسم حدیث رویایی از هاشم طوسی
عاشقان مست نشستند بگویند از تو از علی سلیمانی
من و شهری که از مردی نشان نیست از محسن غلامحسینی

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^