ارباب لطايف گفته اند: «اللّه» اسم اعظم است، بدان دليل كه اساس توحيد بر اوست و كافر به سبب گفتن اين كلمه از حضيض كفر به اوج ايمان انتقال يابد.
هرگاه به جاى «لا اله الّا اللّه، لا اله الّا الرحمن» گويد، با آن كه از صفات خاصه
است، از كفر بيرون نيايد و داخل دايره اسلام نشود، فلاح بندگان متعلق به ذكر اين نام است.
[وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ] .
و خدا را بسيار ياد كنيد تا رستگار شويد.
منقبت كمال ذاكران به شرف اين اسم تمام است:
[الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ ] .
آنان كه همواره خدا را ياد مى كنند.
ابتدا بدو درست آيد كه بسم اللّه و اختتام بدو انتظام يابد كه:
[وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ ].
و پايان بخشِ نيايششان اين است كه همه ستايش ها ويژه خدا مالك و مربى جهانيان است.
تأكيد معاقد وحدت از اوست كه «لا اله الّا اللّه»، تشييد قواعد رسالت بدوست كه «محمّد رسول اللّه»، تأييد عوايد ولايت به اوست كه «على ولى اللّه».
نامت انيس خاطر و ورد زبان ماست |
نه گلشن سپهر پر از داستان ماست |
|
از سلطان العارفين پرسيدند كه اسم اعظم كدام است؟ گفت: شما اصغر به من نماييد تا من اعظم به شما نمايم، كدام نامست كه نه در عظمت تمام است، چه قطره در نظر آيد كه نه از بحر محيط بزرگ تر آيد .
اللّه: ذات پاك مستجمع جميع صفات كمال است و آدمى با روى آوردن به او به نهايت بزرگوارى و كرامت و شرف و فضيلت و حقيقت و عزت رسد و به رفع نيازمندى ها و عيوب و نقائصش موفق گردد و اگر با اين وسيله نتواند علاج خود كند، بايد بداند كه اتصال به مفهوم و حقيقت اين نام پيدا نكرده بلكه لفظى عربى را تكرار كرده است.
ارتباط اگر حقيقى باشد، رفع عيوب و خلأها گردد و آثار فيض و عنايت و صفات الهى در انسان نمودار شود، هم چون تشنه كه با خوردن آب تشنگى اش برطرف شود و گرسنه با خوردن نان گرسنگى اش.
آن كه ناقص است، در صورت اتصال واقعى به حضرت حق، نواقص فكرى و روحى و عملى و اخلاقى اش برطرف شده و با فناى در صفات و اسما كامل مى شود.
منبع : پايگاه عرفان