فارسی
دوشنبه 05 آذر 1403 - الاثنين 22 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

انبيا در سوگ حسين (عليه‌السلام)

انبيا در سوگ حسين (عليه‌السلام)

 

آدم (علیه‌السلام)

هنگامی که حضرت آدم (علیه‌السلام) از کربلا می‌گذشت پایش لغزید و به زمین خورد و خون از پایش جاری شد، سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! آیا گناهی از من سرزده است که اینگونه کیفر می‌شوم؟ وحی آمد: نه! بلکه در این سرزمین فرزندت حسین (علیه‌السلام) به دست ظالمان و ستمکاران به شهادت می‌رسد، خون تو به نشانه همدردی و همرنگی با او به زمین ریخت.

حضرت آدم (علیه‌السلام) قاتل او را نفرین کرد و به سوی کوه عرفات راهی شد. در عرفات نیز بعد از آنکه آدم (علیه‌السلام) داستان شهادت امام حسین (علیه‌السلام) را از جبرئیل  شنید همراه با فرشتگان بر غربت امام گریست و سیلاب اشک بر گونه‌هایش جاری شد[۱].

نوح (علیه‌السلام)

هنگامی که کشتی نوح بر روی امواج آب به سرزمین کربلا رسید؛ کشتی او به تلاطم افتاد، به حدی که نوح از غرق شدن کشتی ترسید و گفت: پروردگارا! همه دنیا را سیر کردم و گشتم و چنین دلهره‌ای به من دست نداد.

جبرئیل نازل شد و پیام آورد که: اینجا شهادتگاه حسین (علیه‌السلام) است و سپس [داستان غربت و مظلومیت اباعبدالله (علیه‌السلام) را بیان کرد] آنگاه حضرت نوح (علیه‌السلام) و همراهانش جملگی گریستند و قاتلان حسین (علیه‌السلام) را لعنت کردند[۲].

خضر و موسی (علیهماالسلام)

در ملاقات حضرت خضر و موسی (علیهماالسلام) در مجمع البحرین، خضر از آزمایش دشوار و مصائب خاندان پیامبر، در راه حق و عدالت سخن گفت تا جایی که سخنش به حادثه کربلا رسید [که با ذکر مصائب و ستمهائی که بر امام حسین (علیه‌السلام) روا می‌گردد] صدای این دو پیامبر بزرگوار به گریه بلند شد [و در این مصیبت بسیار گریستند][۳].

سلیمان (علیه‌السلام)

سلیمان نبی (علیه‌السلام) بر قالیچه خود نشسته بود و در فضا حرکت می‌کرد، هنگامی که به محل شهادت امام حسین (علیه‌السلام) رسید، سه بار طوفان شدید، قالیچه او را چرخاند و به زمین فرود آورد. سلیمان (علیه‌السلام) باد را سرزنش کرد.

باد، به اراده خدا مرثیه سرایی بر حسین (علیه‌السلام) را آغاز کرد و گفت: ای پیامبر خدا! اینجا محل شهادت حسین (علیه‌السلام) است[۴].

حضرت ابراهیم (علیه‌السلام)

بعد از آنکه حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) در امتحان الهی درباره کشتن فرزندش اسماعیل قبول شد، غم اندوه بر او غلبه کرد که ای کاش این کار را انجام می‌دادم تا به این وسیله بهترین پاداشها را از حق تعالی دریافت می‌کردم. در این هنگام خداوند به او وحی کرد که: ای ابراهیم! محبوبترین مخلوق جهان آفرینش کیست؟! پاسخ داد: بنده برگزیده‌ات محمد (صلی الله علیه و آله).

وحی آمد: او را بیشتر دوست داری یا خودت را؟ پاسخ داد: او را.

پیام آمد: فرزند او برایت عزیزتر است یا فرزند خودت؟ پاسخ داد: فرزند او[۵].

پیام آمد: ابراهیم! گروهی که خود را امت محمد (صلی الله علیه و آله) می‌خوانند پس از او ظالمانه فرزندش حسین (علیه‌السلام) را سر می‌برند و به شهادت می‌رسانند.

ابراهیم (علیه‌السلام) از شنیدن این حادثه سخن بی تاب شد و قلبش به درد آمد و گریست. در این هنگام به او وحی شد: ای ابراهیم! به خاطر گریه و اندوهت بر حسین (علیه‌السلام) و شهادت او پاداش قربانی کردن اسماعیل و درجات والای شکیبایی بر چنین مصیبت بزرگی را بر تو مقرر داشتیم[۶].

اسماعیل (علیه‌السلام)

هنگامی که اسماعیل (علیه‌السلام) گوسفندان خود را برای چرا به کنار فرات فرستاد، چوپان به او خبر داد که چند روز است گوسفندان آب نمی‌آشامند! اسماعیل (علیه‌السلام) از خداوند سبب آنرا پرسید، جبرئیل نازل شد و گفت: ای اسماعیل! از گوسفندانت سؤال کن که علت آنرا می‌گویند.

حضرت به گوسفندان فرمود: چرا از این آب نمی‌خورید؟

گفتند: به ما خبر رسیده که فرزندت حسین (علیه‌السلام) در این سرزمین در کنار این نهر تشنه به شهادت خواهد رسید، به این خاطر ما در اندوه او، از این نهر نخواهیم نوشید[۷]. [در این حال حضرت اسماعیل بر مظلومیت و عطش امام حسین (علیه‌السلام) سخت گریست].

عیسی (علیه‌السلام)

زمانی که عیسی بن مریم (علیه‌السلام) با حواریون از کربلا عبور می‌کردند، آهوانی را دیدند که در این زمین جمع شده بودند و می‌گریستند، پس حضرت عیسی و حواریون نیز در آن سرزمین نشستند و گریه کردند بعد از مدتی یاران سؤال کردند، یا روح الله! سبب گریه شما چیست؟ حضرت فرمودند: آیا می‌دانید این جا چه سرزمینی است؟ گفتند: نه.

فرمود: این سرزمینی است که فرزند پیامبر خدا و جگر گوشه بتول در آن کشته می‌شود و در اینجا دفن خواهد شد.

این آهوان با من سخن گفتند که در این سرزمین به اشتیاق تربت آن فرزند مبارک چَرا می‌کنیم، و در اینجا از شر جانواران و درندگان در امان هستیم[۸].

موسی (علیه‌السلام)

در یکی از روزهائی که حضرت موسی (علیه‌السلام) در کوه طور با خدای خود مناجات می‌کرد و برای یکی از بنی اسرائیل طلب آمرزش می‌نمود، خداوند به او وحی کرد که: ای موسی! هر کس از من طلب آمرزش کند، او را می‌آمرزم جز قاتل حسین (علیه‌السلام)!

موسی (علیه‌السلام) از خدا پرسید: قاتل حسین (علیه‌السلام) کیست؟

ندا آمد: تجاوزکاران طغیانگر، در کربلا او را به شهادت می‌رسانند، در حالی که مرکبش به هر سو می‌دود، شیهه می‌کشد و از بیداد ظالمان در مورد فرزند دختر گرامی پیامبر، دادخواهی می‌کند.

بدن گرامی حسین (علیه‌السلام) پس از شهادت، بدون غسل و کفن بر روی ریگهای تفتیده کربلا، رها و اموالش غارت می‌شود و خاندانش را در شهرها به اسارت می‌برند و یارانش به خون پاکشان می‌غلطند وسرهایشان را همراه سر مقدس سالارشان، بر فراز نیزه‌ها می‌برند. تشنگی، کودکان خردسالش را هم آغوش مرگ می‌سازد و پوست تن بزرگسالانشان را پژمرده می‌کند. آنان یاری می‌طلبد و یاری گری نمی‌یابند پناه می‌خواهند و پناه دهنده‌ای نمی‌جویند.

موسی (علیه‌السلام) گریست و خداوند فرمود: ای موسی! بدان هر کس عارفانه بر او بگرید یا مردم را بگریاند و یا خود را به صورت سوگواران داغدار او در آورد، بدنش را در آتش دوزخ نخواهد هم سوزاند[۹].

حضرت زکریا (علیه‌السلام)

زمانی که حضرت زکریا در بیت المقدس بود، از خدا خواست که نامهای مقدس پنج تن را به او بیاموزد، اما هنگامی که زکریا (علیه‌السلام) نام محمد و علی و فاطمه و حسن (علیهم السلام) را به زبان آورد غم و اندوه از او دور شد؛ ولی با به زبان آوردن نام حسین (علیه‌السلام) غم و اندوه، دلش را فرا گرفت.

روزی از خداوند سؤال کرد که: پروردگارا! چرا هنگامی که نام مقدس حسین (علیه‌السلام) را بر زبان جاری می‌کنم اشک از دیدگانم جاری می‌شود و ناله جانسوز از دلم بر می‌خیزد. آنگاه خداوند حادثه جانسوز عاشورا را برای او نقل کرد.

هنگامی که زکریا این حادثه را شنید، سه روز مسجدش را ترک نکرد، و از ورود مردم جلوگیری نمود و پیوسته به گریه وشیون بر حسین (علیه‌السلام) مشغول بود[۱۰].

حضرت محمد (صلی الله علیه و آله)

پیامبر اکرم حضرت محمد مصطفی (علیه‌السلام) در طول عمر شریفش محافل و مجالس زیادی برای سوگواری امام حسین (علیه‌السلام) داشت. این مجالس قبل از تولد امام حسین (علیه‌السلام) شروع شد. این مجالس و محافل ماتم و اندوه به مناسبتهای گوناگون برپا می‌شد و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بر مصائب حسینش می‌گریست. عمده فرق این مجالس با هم در مرثیه سرایان آن بود که گاهی ذات اقدس الهی، گاهی خود پیامبر و گاه جبرئیل امین مرثیه سرایی می‌کردند[۱۱].

پی نوشت:

[۱] - بحارالانوار: ج ۴۴، ص ۲۴۲.

[۲] - بحارالانوار: ج ۴۴، ص ۲۴۳.

[۳] - بحارالانوار: ج ۱۳، ص ۲۷۹.

[۴] - بحارالانوار: ج ۴۴، ص ۲۴۴.

[۵] - بحارالانوار: ج ۴۴، ص ۲۴۴.

[۶] - عیون الاخبار: ج ۱، ص ۱۶۶.

[۷] - بحارالانوار: ج ۴۴، ص ۲۴۳.

[۸] - بحارالانوار: ج ۴۴، ص ۲۵۳.

[۹] - بحارالانوار: ج ۴۴، ص ۳۰۸.

[۱۰] - بحارالانوار: ج ۴۴، ص ۲۲۳.

[۱۱] - بحارالانوار: ج ۱۴، ص ۱۷۸.

0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

زیارت امام حسین (ع) والاترین عبادات (1)
مديريت حسينى
جبرئيل براى آدم روضه مى خواند
آخرين ياري خواهي امام (ع) براي اتمام حجت
نهضت امام حسین و رسوا ساختن هیئت حاكمه
دولت معنوی در گذر فرهنگ اصلاح و شهادت
امام حسین (ع) در نثرغیر اسلامی
آمار نهضت کربلا
امام حسین علیه‏السلام و عاشورا در کلام اهل بیت ...
الهام گرفتن، درس آموختن و الگو قرار دادن ...

بیشترین بازدید این مجموعه

زیارت اربعین
آخرين ياري خواهي امام (ع) براي اتمام حجت
امام حسین علیه‏السلام و عاشورا در کلام اهل بیت ...
تاریخ تشیع در عصر امامت امام حسین(ع)
حسين و عاشورا
نهضت امام حسین و رسوا ساختن هیئت حاكمه
جبرئيل براى آدم روضه مى خواند
احساسات برين حسينى
مديريت حسينى
وسايل تقرّب به خدا

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^