كلمه ركوع در قرآن مجيد به نظر مفسرين گاهى به معناى ركوع و گاهى به معناى نماز و گاهى به معناى تواضع در برابر حق آمده، ولى بهتر اين است كه در آيات شريفه اى كه كلمه ركوع و مشتقات آن آمده به معناى جامع آن كه عبارت از سر تسليم فرود آوردن در برابر خدا است گرفته شود و حالت ركوع بدنى يا ركوع در نماز دلالتى بر آن است.
خداوند بزرگ در قرآن مجيد، نسبت به انسان هايى كه ركوع ندارند، به شدت برخورد كرده و آنان را مجرم و مكذب قلمداد كرده است.
[كُلُوا وَ تَمَتَّعُوا قَلِيلًا إِنَّكُمْ مُجْرِمُونَ* وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ* وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ ارْكَعُوا لا يَرْكَعُونَ ] .
[شما اى كافران و مشركان! در اين دنيا] بخوريد و اندك زمانى برخوردار شويد كه شما گنهكاريد [و بى ترديد به كيفر اعمالتان گرفتار خواهيد شد.]*
واى در آن روز بر تكذيب كنندگان!* و هنگامى كه به آنان گويند: [در برابر خدا] ركوع كنيد، ركوع نمى كنند.
در برابر اين گونه نابخردان و مردم نمك به حرام، از ركوع كنندگان آنقدر با عظمت ياد فرموده كه از تمام مكلفين مى خواهد كه با تمام وجود به صف ركوع كنندگان بپيوندند:
[وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ ] .
و نماز را بر پا داريد و زكات بپردازيد و همراه ركوع كنندگان ركوع كنيد [كه نماز خواندن با جماعت محبوب خداست ].
راكعانى كه قرآن مجيد مى فرمايد، عاشقانى هستند كه از بركت معرفت به مقام فناى صفات و افعال خود در افعال و صفات حضرت احديت رسيده اند و مافوق ارزش ها رفته اند و واسطه رسيدن فيض از بارگاه فياض به عباد و بندگانند.
راكع، با درآمدن به حالت ركوع از تمام صفات و افعال فانى شده و چون فناى فعل و صفت برايش آمد باقى باللّه مى شود كه از اين بقا در ابتداى روايت تعبير به قرار گرفتن راكع در ظل كبريايى شده است.
منبع : پایگاه عرفان