پژوهشي در بازگشت اهل بيت به کربلا
پژوهشي در بازگشت اهل بيت به کربلا
مقدمه
اربعين حسيني يکي از پربحثترين واقعهي طف است ، که از جوانب مختلف مورد تحقيق و بررسي محققان قرار گرفته و تاکنون آثار و دست آوردهاي گرانبهايي در اين زمينه ارائه گرديده است و با حرکت زمان پژوهشهاي ارزندهتر و جامع و کاملتري بهرهي جامعهي پژوهشگران سختکوش ميگردد و از جملهي اين تحقيقات ارزنده ، تحقيقي است که محقق فاضل و نستوه جناب عمدة الأعزة آقاي محمد امين پوراميني از فضلاي بنام حوزهي علميهي قم انجام داده ، و جدا قابل استفاده و بهرهمندي حقيقت جويان قرار گرفته و در طليعهي تحقيقات ديگر ايشان مورد توجه ميباشد . وفقه الله لمرضاته و ايده بروحه ، آمين . قم - محمد هادي معرفت 15 محرم 1424
پيشگفتار
نهضت حسيني از زواياي گوناگون قابل بررسي است ، بررسي شرايط سياسي اجتماعي آن روز و موشکافي جريانات بستر ساز قيام ، نقش آفريني بينظير سالار شهيدان حضرت امام حسين عليهالسلام ، وفاداري ياران ، نقش اهلبيت پس از شهادت ، تأثيرگذاري امام زين العابدين عليهالسلام و زينب کبري عليهاالسلام در تداوم نهضت ، الگو گشتن آن در راستاي حرکت تاريخ و دهها موضوع ديگر ذهن کاوشگران و انديشهي پژوهشگران را به خود مشغول ساخته واز ديرباز تاکنون هر يک به فراخور ظرفيت و استعداد و درک و برداشت خود مطالبي را گردآوري کرده و برخي به تحليل مسائل پرداختهاند . از قرن اول تاکنون ، دهها تن از دانشمندان و مورخان ، با نگارش کتاب مقتل الامام الحسين عليهالسلام و يا در ضمن بحثهاي تاريخي خود ، فاجعهي فراموش نشدني کربلا را آورده و به ذکر وقايع آن برآمدهاند . مسئلهي بازگشت اهلبيت عليهمالسلام و از آنجا به مدينه ، يکي از مسائل مهم تاريخ نهضت حسيني است و چون برخي مشکلات تاريخي به همراه دارد ، هر سال به هنگامهي ماه صفر و تجديد خاطره و ياد حضرت سيدالشهدا عليهالسلام در روز اربعين ، بر سر زبانها ميافتد و عدهاي به چگونگي آن و برخي به نفي و اثبات آن ميپردازند و عدهاي ساکت و بينظر از کنار آن ميگذرند . از آن جايي که اين رويداد بسيار پراهميت است و عدهاي از بزرگان دربارهي آن قلم زدهاند ، لذا ما را به نقد و بررسي نظرات و نگارش مطالبي پيرامون اين مهم واداشت ، اميدوارم که از نقطه نظرات صاحبنظران و انتقادات ايشان بهرهمند شوم . محمد امين پوراميني
29 / صفر المظفر 1423 برابر با 12 ارديبهشت ماه 1381
شوق لقا
زيارت مرقد پاک قبر امام حسين عليهالسلام داراي جايگاهي بلند و بسيار رفيع و از خصوصيات منحصر به فردي برخوردار است . در اين بخش با بهره گيري از روايات ، به زواياي گوناگون اين بحث خواهيم پرداخت .
نخستين زائر امام حسين کيست ؟
ابننما حلي ، از ابنعايشه روايت ميکند که سليمان بن قتهي عدوي ، سه روز پس از شهادت امام حسين عليهالسلام از کربلا عبور کرد و چون نگاهش بر جاي قتلگاه ايشان افتاد ، تکيه بر اسب عربي خود نمود واين ابيات را سرود :
مررت علي أبيات آل محمد
فلم أرها أمثالها يوم حلت
ألم تر أن الشمس أضحت مريضة
لفقد الحسين و البلاد اقشعرت
و کانوا رجاءا ثم أضحوا رزية
لقد عظمت تلک الرزايا و جلت
و تسألنا قيس فنعطي فقرها
و تقتلنا قيس اذا النعل زلت
و عند غني قطرة من دماءنا
سنطلبهم يوم بها حيث حلت
فلا يبعد الله الديار و أهلها
و ان أصبحت منهم برغم تخلت
فان قتيل الطف من آل هاشم
أذل رقاب المسلمين فذلت
و قد أعولت تبکي النساء لفقده
و أنجمنا ناحت عليه و صلت [1] .
ممکن است کسي بگويد که بنابر اين روايت ، نخستين زائر را بايد سليمان بن قتة دانست ؛ ولي اين سخن با توجه به مطالب زير ، قابل پذيرش نيست : 1 . تاکنون کسي او را به اين عنوان نشناخته و نشناسانده است . 2 . نقل با اين خصوصيت را تنها ابننما نقل کرده است ؛ در حالي که برخي تاريخ نويسان ، به ذکر مرثيه و اشعار او در کربلا بسنده نمودهاند ، بدون آنکه زمان آن را معين سازند [2] و بيشتر ايشان تنها ابيات او را نقل کردهاند ، بدون آنکه به مکان و زمان آن تصريح نمايند . [3] . 3 . اين روايت ، ناظر به عبور سليمان از کربلاست و اين با عنوان زيارت فرق ميکند ؛ چون عبارتي که ابننما آورده اين است : مر سليمان بن قتة العدوي مولي بني تميم بکربلاء بعد قتل الحسين عليهالسلام بثلاث ، فنظر الي مصارعهم ، فاتکأ علي فرس له عربية ، و أنشأ . . . ؛ سليمان بن قتهي عدوي پس از گذشت سه روز از شهادت حسين عليهالسلام از کربلا گذشت و به جايگاه شهادتشان نگاه افکند و درحالي که به اسب عربي خود تکيه نموده بود ، چنين سرود . . . [4] . و عبور از آن مکان مقدس اعم از آن است که به قصد زيارت باشد يا نباشد و اين غير از عمل کسي است که به قصد زيارت قبر آن حضرت ، رنج سفر را بر خود هموار سازد و عواقب اين کار را به جان بخرد . با توجه به اين مطلب ، حال عبيدالله بن حر جعفي نيز روشن ميشود ، او که دعوت شخص امام حسين عليهالسلام را براي ياري رساني نپذيرفته بود و به گمان خود با زرنگي توانسته بود رعايت بيطرفي را نموده و از حضور در لشکر ابنزياد نيز سرباز زند ، پس از واقعهي جانگداز کربلا ، هنگامي که از سوي ابنزياد بازخواست شد ، بر جان خود ترسيد و از کوفه فرار کرد و به کربلا آمد و با نهايت پشيماني از ياري نرساندن به فرزند رسول خدا صلي الله عليه و آله اشعاري را سرود . [5] ولي باز نميتوان عنوان شريف «زائر» را بر او منطبق ساخت . افزون بر آن زمان حضور او را در کربلا دقيقا نميدانيم . «زيارت» قبر حسين عليهالسلام تنها پس از دفن جسد مطهر است ، نه پيش از آن . و با اين بيان ، بنيأسد را که توفيق دفن اجساد مطهر را يافتند ، نميتوان داخل در عنوان فوق دانست . با توجه به اين مطالب ، بايد جابر بن عبدالله انصاري را نخستين کسي دانست که شرافت کسب اين عنوان را پيدا نموده است ؛ چون او کسي است که به قصد زيارت قبر سالار شهيدان ، أباعبدالله الحسين عليهالسلام ، با توجه به کهولت سني خود و با در نظر گرفتن شرايط بسيار سخت سياسي روز ، از مدينه به کربلا آمد ؛ چنان که بسياري از بزرگان به اين مطلب تصريح نمودهاند . شيخ مفيد ميفرمايد : و في اليوم العشرين منه - صفر - . . . هو اليوم الذي ورد فيه جابر بن عبدالله الأنصاري صاحب رسول الله صلي الله عليه و آله و رضي الله تعالي عنه من المدينة الي کربلاء ، لزيارة قبر سيدنا أبي عبدالله عليهالسلام ، فکان أول من زاره من الناس ؛ بيستم ماه صفر ، روزي است که جابر بن عبدالله انصاري ، يار رسول خدا صلي الله عليه و آله ، به قصد زيارت قبر حضرت أباعبدالله عليهالسلام ، از مدينه به کربلا رفت و او نخستين کسي است که به زيارت قبر آن حضرت شتافت . [6] . و اين مطلب را بسياري از عالمان و دانشمندان نقل کردهاند . شيخ طوسي [7] ، علامهي حلي [8] ، شيخ رضي الدين علي بن يوسف بن مطهر حلي [9] ، شيخ کفعمي [10] ، علامهي مجلسي [11] محدث نوري از جملهي اين دانشمنداناند .
پی نوشت:
[1] مثير الأحزان ، ص 110 ؛ بحارالأنوار ، ج 45 ، ص 293 . [2] تذکرة الخواص ، ص 272 ؛ اللهوف ، ص 233 ؛ ينابيع المودة ، ج 3 ، ص 100 . [3] الطبقات الکبري ، (ترجمة الامام الحسين عليهالسلام من القسم غير المطبوع) ، ص 92 ؛ مقاتل الطالبيين ، ص 121 ، أنساب الأشراف ، ج 3 ، ص 420 ؛ المناقب ، ج 4 ، ص 117 ؛ مروج الذهب ، ج 3 ، ص 64 ؛ تهذيب الکمال ، ج 6 ، ص 447 ؛ سير أعلام النبلاء ، ج 3 ، ص 318 ؛ الاستيعاب ، ج 1 ، ص 379 ؛ تهذيب ابنعساکر ، ج 4 ، ص 345 ؛ البداية و النهاية ، ج 8 ، ص 213 ؛ جواهر العقدين ، ج 2 ، ص 33 . [4] مثير الأحزان ، ص 110 . [5] سبط ابن جوزي در تذکرة الخواص ، ص 270 اشعار وي را اين گونه آورده است :
يقول أمير غادر أي غادر *** ألا کنت قاتلت الشهيد بن فاطمة
ونفسي علي خذلانه و اعتزاله *** و بيعة هذا الناکث العهد لائمة
فياندمي ألا أکون نصرته *** ألا کل نفس لا تسدد نائمة
و اني علي أن لم أکن من حماته *** لذو حسرة ما ان تفارق لازمة
سقي الله أرواح الذين تآزروا *** علي نصره سقيا من الغيث دائمة
وقفت علي أطلالهم و محالهم *** فکاد الحشي ينفض و العين ساجمة
لعمري لقد کانوا سراعا الي الوغي *** مصاليت في الهيجا حماة خضارمة
فان يقتلوا في کل نفس بقية *** علي الأرض قد أضحت لذلک واجمة
و ما أن رأي الراؤن أفضل منهم *** لدي الموت سادات و زهر قماقمة
أيقتلهم ظلما و يرجوا ودادنا *** فدع خطة ليست لنا بملائمة
لعمري لقد ارغمتمونا بقتلهم *** فکم ناقم منا عليکم و ناقمة
أهم مرارا أن أسير بجحفل *** الي فئة زاعت عن الحق ظالمة
فکفوا و الا زرتکم في کتايب *** أشد عليکم من زحوف الديالمة .
[6] مسار الشيعة ، ص 46 . [7] مصباح المتهجد ، ص 730 . [8] منهاج الصلاح ، بنابر نقل لؤلؤ و مرجان ، ص 147 . [9] العدد القوية ، ص 219 ، ص 11 ؛ بحارالأنوار ، ج 98 ، ص 195 . [10] مصباح کفعمي ، ص 489 . [11] بحارالأنوار ، ج 101 ، ص 334 .
English