آيا امام حسين(ع) دختري به نام «رقيّه» داشته است؟
ý مورخان و مقتلنويسان هنگام بيان فرزندان امام حسين(ع) به ذكر دو دختر به نامهاي فاطمه و سكينه، بسنده كردهاند؛1 برخي نيز نام «زينب» را بدانها افزودهاند؛2 اما در هيچ يك از منابع اوليه، نامي از دختري خردسال براي امام حسين(ع) كه رقيه، فاطمه صغري و يا نام ديگري داشته باشد موجود نيست و نيز اين جريان كه هنگام اقامت كاروان اسيران در شام دختري خردسال از امام حسين(ع) در فراق پدر و هنگام مواجهه با سر بريده پدر جان داده باشد، به چشم نميخورد؛ ولي در برخي از كتابهاي متأخر شرح حال اين دختر كوچك و قصه جان سوز او در خرابه شام بيان شده است.3 بيشتر اين نويسندگان اين جريان را از كتاب «كامل بهايي» ـ نوشته قرن هفتم هجري ـ روايت كردهاند.
براي وجود چنين دختري دو شاهد ميتوان آورد: شاهد اول: هنگامي كه زينب(س) در كوفه با سر بريده امام حسين(ع) مواجه شد، اشعاري سرود كه در ضمن آن آمده است: «اي برادرم! با فاطمه كوچك سخن بگو كه نزديك است قلبش تهي گردد.»4 كه نشان از وجود چنين دختر خردسالي كه در فراق پدر بيتاب بوده، دارد.
شاهد دوم: آوردهاند كه: امام حسين(ع) در آخرين لحظات حيات خويش، هنگام مواجهه با شمر، چنين فرمود:
الا يا زينب يا سكينه! ايا ولدي! من ذايكون لكم بعدي؛ الا يا رقيه! يا امكلثوم! انتم وديعة ربي، اليوم قد قرب الوعد.5
كه در اينجا امام حسين(ع) نام رقيه را آورده است.
قديميترين منبعي كه درباره دختر امام حسين در شام، اظهار نظر كرده است، عمادالدين طبري در «كامل بهايي» است؛ وي مينويسد: «دختركي بود چهار ساله، شبي از خواب بيدار شد و گفت: پدر من حسين كجاست؟ اين ساعت او را به خواب ديدم سخت پريشان، زنان و كودكان جمله در گريه افتادند و فغان از ايشان برخواست.»6 يكي از منابعي كه عمادالدين طبري جريان را از او نقل كرده است، كتاب «الهاوية» نوشتهي دانشمندي سني به نام محمد بناحمد مأموني است.
در مقاتل گفته شده كه بعد از شهادت علياصغر، امام حسين(ع) او را به پشت خيمهها برد و دفن كرد و اكنون چنين معروف است كه علياصغر روي سينه امام حسين(ع) قرار دارد؟
اين قضيه كه امام سجاد(ع) علياصغر را بر روي سينهي حضرت سيدالشهدا(ع) گذاشت و دفن كرد، واقعيت ندارد؛ زيرا اوّلا،ً جنازه را در قبر بر طرف راست ميخوابانند كه رويش به طرف قبله باشد؛ اگر گفته شود: حضرت او را در مقابل سينهي امام،(ع) در زمين به طرف قبله گذاشت، باز حرفي است، اگر چه مدرك ندارد و ثانياً، از جهت حكم شرعي، جنازهي طفل را روي سينه گذاشتن و آنطور دفن كردن چه صورت دارد، آيا جايز است؟ آيا ميشود آن را نسبت به امام(ع) داد؟ و نقل اين موضوع، يعني گذاشتن جنازهي حضرت علياصغر(ع) بر روي سينهي مبارك سيدالشهدا(ع) و نسبت آن به بعضي از بزرگان علما، اگر صحت داشته باشد از باب اين است كه آن طفل صغير شهيد از بس قلب مبارك سيدالشهدا(ع) را با تير خوردنش سوزانيد مثل اين است كه روي سينهي امام(ع) دفن شده است و در حالي نقل كردهاند كه تمامي شهداي بنيهاشم در زير پاي امام(ع) مدفونند، حتي علياصغر و نزديكترين كسي از شهدا به آن حضرت، فرزندش حضرت علي اكبر(ع) است و بعد از بنيهاشم سايرين مدفونند و در اين مطلب جاي شك نيست.7
پي نوشت :
1-. الارشاد، سلسلة مؤلفات شيخ مفيد، ج 2، ص 135، دارالمفيد، بيروت، 1414 هـ.مناقب آل ابيطالب، ابن شهرآشوب، ج 4، ص 77، موسسه انتشارات علامه، چاپ علميه قم.اعلام الوري، طبرسي، ج 1، ص 478، موسسه آلبيت، چاپ اول، 1417 هـ.نسب قريش، مصعب الزبيري، ص 59، دارالمعارف، قاهره چاپ سوم.انساب الاشراف، بلاذري، ج 3، ص 1288، دارالفكر، بيروت، چاپ اول 1417 هـ.تذكرة الخواص، سبط بن جوزي، ص 249، موسسه اهل البيت، بيروت، چاپ اول، 1401 هـ.
2. كشف الغمة في معرفة الائمة، الاربلي، ج 2، ص 38، تحقيق رسولي، تبريز، سوق مسجد الجامع.
3. نفس الهموم، شيخ عباس قمي، ص 415 و 416، انتشارات مكتبه الحيدريه، چاپ اول، 1379 ش.الايقاد، شاه عبدالعظيمي، ص 179، تحقيق رضوي، منشورات فيروزآبادي، چاپ اول، 1411 هـ.معالي السبطين، حائري، ج 2، ص 170، موسسه النعمان، بيروت، 1412 هـ.
منتهي الآمال، قمي، ج 1، ص 807، موسسه انتشارات هجرت، چاپ چهارم، 1411 هـ.كامل بهائي، عمادالدين طبري، ج 2، ص 179، مكتبه المصطفوي.
4. بحارالانوار، ج 45، ص 115، « …يا اخي فاطم الصغيرة كلمّا فقد كاد قلبها ان يذوبا» القندوزي، ينابيع المودة، ج 2، ص 421، انتشارات الشريف الرضي، چاپ اول 1371 ش.
5. موسوعة كلمات الامام الحسين، معهد تحقيقات باقرالعلوم، ص 511، دارالمعروف، قم، 1415 هـ، چاپ اول؛ ينابيع المودة، ج 2، ص 416.
6. كامل بهايي، همان.
7. تحقيق درباره اول اربعين حضرت سيدالشهدا، ر.ك: سيد محمد، قاضي طباطبايي، چاپ سوم، قم، بنياد علمي فرهنگي شهيد آيتالله قاضي طباطبايي، 1368، ص 174.
منبع : راسخون