معرفت به حق و شناخت حضرت او و توجه به مبدأ عالم و محبوب و معشوق واقعى جهان هستى كه به قول حكيم متأله شيرازى، با انديشه و دقت و پيگيرى در هشت مسئله حاصل مى شود:
1- وجود حق تعالى.
2- توحيد حضرت او «نظرى و عملى».
3- تنزيه وجود مقدس او.
4- صفات علياى حضرت حق.
5- نعوت جناب او.
6- اسماى حسناى حضرتش تقدس و تعالى.
7- افعال و قضا و قدر او جلّ اسمه.
8- آثار رحمت و آيات عظمت او جل جلاله.
كه اين امور هشت گانه در رأس فرائض و هدف اصلى بعثت انبيا و نزول كتب و تنها مايه سعادت دنيا و آخرت انسان است كه توضيح هر يك از اين هشت بخش با كمك آيات قرآن و معارف اصيل اسلامى و حالات و اخلاق عرفاى كامل ولو به طور اختصار از هشت جلد كتاب هم تجاوز مى كند و بهتر اين است كه عزيزان خواننده و عاشقان معارف با قلبى پاك و روحى آراسته و سينه اى مالامال از نور، اين هشت فصل را در كتاب تكوين و تشريع دنبال كرده و از اين طريق به كسب معرفت نسبت به توحيد برخاسته و خير دنيا و آخرت خويش را تأمين نمايند و چون اين معرفت براى شخص حاصل شود و به دنبال آن اقدام به حكمت عملى نمايد، به طور حقيقى امكان دارد در نماز خود بگويد: «أشْهَدُ أنْ لاإلهَ إلّااللّهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ».
بدون اين معرفت و بدون عمل بر اساس آن معرفت البته در حد وسع و بقدر تكليف، امكان ثناى حقيقى و سپاس واقعى وجود ندارد، راستى انسان ثناى حقيقتى كه در نزدش مجهول است را چگونه بگويد؟ و سپاس وجودى را كه برايش ناشناخته است چگونه بجاى آورد؟ و چيزى كه نمى شناسد و از او خبرى ندارد چگونه اقرار كند؟
آرى، بر اثر عدم معرفت و جهل به حقيقت كه ناشى از تعطيل فكر و عدم توسل به انبيا و امامان عليهم السلام است، مسئله كفر، شرك و به فرموده قرآن مجادله در حق پيش مى آيد و انسان غرق در تاريكى و ظلمت شده به دارالبوار رهسپار گشته و اطرافيان خود را هم به هلاكت و نابودى و خزى دنيا و عذاب آخرت مى كشد!
قرآن مجيد مى فرمايد:
[أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُجادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ لا هُدىً وَ لا كِتابٍ مُنِيرٍ* وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ الشَّيْطانُ يَدْعُوهُمْ إِلى عَذابِ السَّعِيرِ] .
آيا ندانسته ايد كه خدا آنچه را در آسمان ها و آنچه را در زمين است، مسخّر و رام شما كرده و نعمت هاى آشكار و نهانش را بر شما فراوان و كامل ارزانى داشته و برخى از مردم اند كه همواره بدون هيچ دانشى [بلكه از روى جهل و نادانى ] و بدون هيچ هدايتى و هيچ كتاب روشنى درباره خدا مجادله و ستيز مى كنند.* و چون به آنان گويند: از آنچه خدا نازل كرده است، پيروى كنيد، مى گويند: [پيروى نمى كنيم ] بلكه ما از آنچه پدرانمان را بر آن يافته ايم، پيروى مى كنيم. آيا [كوركورانه از گذشتگان پيروى مى كنند] و هرچند كه شيطان آنان را با اين پيروى به عذاب فروزان دعوت كند؟!
از آيه اول استفاده مى شود كه معرفت به خدا، با تكيه بر علم فكرى و عقلى و نظرى و توسل به انبيا و امامان عليهم السلام و رجوع محققانه به كتاب خدا حاصل مى شود و چون اين معرفت حاصل شد، ثناى انسان نسبت به او چه در تشهّد چه در غير تشهّد ثناى حقيقى و سپاس واقعى و شكر صادقانه است.
اما توجه به آثار خلقت آسمان ها و زمين و موجودات مسخر انسان، معرفت به وجود حق و اسما و صفات الهى مى آورد كه بدون سير در اين سه مرحله تحصيل معرفت واقعى ميسر نيست.
در زمينه توجه به آثار و آيات خلقت مطالعه هزاران كتاب لازم است كه نظر شما را به يكى از قصايد توحيديه سعدى در اين زمينه جلب مى كنم.
فضل خداى را كه تواند شمار كرد |
يا كيست آن كه شكر يكى از هزار كرد |
|
آن صانع لطيف كه بر فرش كائنات |
چندين هزار صورت الوان نگار كرد |
|
تركيب آسمان و طلوع ستارگان |
از بهر عبرت نظر هوشيار كرد |
|
بحر آفريد و بر و درختان و آدمى |
خورشيد و ماه و انجم و ليل و نهار كرد |
|
الوان نعمتى كه نشايد سپاس گفت |
اسباب راحتى كه ندانى شمار كرد |
|
اجزاى خاك مرده به تشريف آفتاب |
بستان ميوه و چمن و لاله زار كرد |
|
ابر آب داد بيخ درختان تشنه را |
شاخ برهنه پيرهنش نوبهار كرد |
|
چندين هزار منظر زيبا بيافريد |
تا كيست كو نظر زسر اعتبار كرد |
|
منبع : پایگاه عرفان