براى تو به طور مسلم معلوم و روشن باشد كه زمام امور تمام موجودات هستى، اعم از غيبى و شهودى به دست با كفايت اوست. براى كسى توانايى نفس زدن و نظر كردن براى كم ترين لحظه نيست، مگر با كمك قدرت و مشيت حضرت او، تمام موجودات از انجام كم ترين كارى در مملكت حضرت ربوبى جز به اذن و مشيت و اراده او عاجزند، در قرآن مجيد آمده:
جنبنده اى نيست مگر آن كه زمام اختيارش در قدرت صاحب اختيار حقيقى اوست و خداوند فرموده:
و خداى تو قادر مطلق است، هر چه بخواهد مى آفريند و هر چه و هر كس را صلاح بداند برمى گزيند و ديگران را در خلقت و نظم عالم و انتخاب افرادى كه بايد به عنوان سرپرستى انتخاب شوند هيچ اختيارى نيست و ذات پاك او منزه و برتر از آن است كه به او شرك آورند.
كه تمام واقعيت هاى اين جملات نورانى فقط و فقط در كلمه اللّه جمع است كه اين كلمه مباركه يعنى: ذاتى كه مستجمع جميع صفات كمال و اسماى حسنى و نعوت عليا است.
البته در مسئله قدرت مطلقه و مشيت و اراده حضرت حق تعالى مباحث بسيار ارزنده اى در معارف اصيل اسلامى هست و كتب مهم كلامى و به خصوص فلسفى در مباحث وجود به معنى الخاص و توحيد بارى، در اين زمينه هاى با عظمت مقالات مهم و مباحث شيرين و مجادلات عالى با مخالفان دارند كه اولًا از حوصله اين كتاب كه كتاب تربيتى است خارج مى باشد و ثانياً اين فقير عاجز و دردمند بى علم از فهم دقايق اين مسائل ناتوان است.
به كتب كلامى و كتب صدرالمتألهين شيرازى صاحب «الاسفار» و بعضى از حواشى جلد اول «كفاية الاصول» و رسالات مرحوم حاج ملا هادى سبزوارى و از همه بهتر به آيات قرآن و باب توحيد كتب اخبار و «نهج البلاغة» امام على عليه السلام مراجعه كنيد و در تفاسير قرآن به تفسير پر قيمت «الميزان» مراجعه نماييد و براى توضيح مشكلات اين تفسير در اين گونه مباحث به كتب علمى شهيد مطهرى رجوع كرده و به خصوص پاورقى هاى «روش رئاليسم»، جلد پنجم آن را مطالعه كنيد و براى درك مشكلات روايات در زمينه اين مباحث به كتاب «بحار الأنوار» بخش بيان ها و توضيحات حديث شناس بى نظير، علامه مجلسى رحمه الله مراجعه نماييد.
[فَكُنْ لِلّهِ عَبْداً شَكُوراً بِالْقَولِ وَالدَّعْوى وَصِلْ صِدْقَ لِسانِكَ بِصَفاءِ سِرِّكَ فَإنَّهُ خَلَقَكَ فَعَزَّ وَجَلَّ أنْ تَكُونَ إرادَةٌ وَمَشِيَّةٌ لإحَدٍ إلّابِسابِقِ إرادَتِهِ وَمَشِيَّتِهِ، فَاسْتَعْمِلِ الْعُبُودِيَّةَ فى الرِّضا بِحِكْمَتِهِ وَالْعِبادَةِ فى أداءِ أوامِرِهِ ]
براى حضرت حق بنده بسيار شاكرى باش و شكرت فقط با زبان و ادعا نباشد، بلكه بايد قول و گفتارت با پاكى نيت و حالات عالى درون هماهنگ شود.
پس چون خداوند مهربان تو را آفريده و تو مملوك و عبد اويى، چنان كن كه خواسته تو وراى خواسته حضرت او نباشد، بلكه خواسته و اراده او را برخواسته و اراده خود مقدم بدان و اصولًا براى تو خواسته و اراده اى جز خواسته او نباشد، اراده او نسبت به تو اين است كه براى هميشه در ذكر و شكر و عبوديت او باشى و لحظه اى از حضرت او غافل نمانى، خداى نخواسته اگر به زبان دعوى بندگى كنى، ولى در عمل آنچه لازمه بندگى است به جا نياورى پس كاذب و منافق خواهى بود و كذب و نفاق با مولاى حقيقى موجب خسران دارين است.
و چون با مطالعه معارف و آثار و نظر در آيات خلقت و برنامه هاى آفرينش و طبيعت دانستى كه هيچ كس قدرت بر هيچ چيز ندارد و همه چيز منوط به حكمت و مصلحت اوست و وابسته به قدرت و مشيت پروردگارى است، پس بندگى واقعى تو و عبوديت درونى تو بايد در رضايت و خشنودى تو به مقدرات و قضا و قدر و مصلحت خواهى او نسبت به تو باشد و در اتيان اوامر او آنچه شرط بندگى است به جاى آرى.
[وَقَدْ أمَرَكَ بِالصَّلاةِ عَلى نَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله فَأوْصِلْ صَلاتَهُ بِصَلاتِهِ وَطاعَتَهُ بِطاعَتِهِ وَشَهادَتَهُ بِشَهادَتِهِ ]
از اوامر مهم پروردگار امر به صلوات بر پيامبر بزرگ اسلام صلى الله عليه و آله است كه در قرآن مجيد اين امر را صراحتاً اعلام فرموده:
[يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً] .
اى اهل ايمان! بر او درود فرستيد و آن گونه كه شايسته است، تسليم او باشيد.
[وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحى ] .
و از روى هوا و هوس سخن نمى گويد.* گفتار او چيزى جز وحى كه به او نازل مى شود، نيست.
منبع : پایگاه عرفان