وقتی علم بر دوش توست آری علمدار
بی دست هم یک پا علمداری علمدار
ای ابر رحمت یاسها چشمانتظارند
کی بر سر این باغ میباری علمدار
مشکی پر از آب حیات اما تو بیدست
باید به دندان برد... ناچاری علمدار
خورشید را در گود خون شرمنده کردی
روشنترین گلچرخ ایثاری علمدار
دریا هم از امواج روحت ملتهب شد
تا از کدامین شعله سرشاری علمدار
یکسوی، نامردان و دیگرسوی، مردان
در این میان تنها تو معیاری علمدار
منبع : علیرضا فولادی