فارسی
يكشنبه 04 آذر 1403 - الاحد 21 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

مشتاقمت ای مردی ای بوسه‌ی بی‌خنجر از علیرضا فولادی

مشتاقمت ای مردی ای بوسه‌ی بی‌خنجر

برخیز که بشکوفیم از شاخه‌ی یکدیگر

دو چشم ببین در من یک دل سپس آنها را

دو پنجره آتش بین یک آینه خاکستر

در آینه پیدا کن خاکستر یک دریا

یا آتش یک توفان از پنجره‌ها بنگر

بنگر سر پرخونی افتاده به هامونی

این‌ سوش علی‌اکبر آن سوش علی‌اصغر

آن‌گاه در آن میدان شمشیر مهیا کن

تا خصم چه می‌خواهد از آن سر بی‌پیکر

چون شور شهادت نیست در این سر و در این دل

با پای بزن بر دل با دست بزن بر سر

آنجا که شهادت را هر کس نشود لایق

تا پر نکشی از خود هرگز نشوی پرپر 


منبع : علیرضا فولادی
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

همه مجنون رخ ليلايند از احمدطاوسيان
آیینه شدند و تابناک افتادند از جعفر رسول ‌زاده
داغ
شعری از مولانا جلال الدین رومی
بند نهم ترجیع بند محتشم کاشانی درباره امام حسين(ع)
خنجر و عطش از سیدعلی حسینی ایمنی
حسینیهء خدا از رحمان نوازنی
علمدار از محمد هاشمی فرد «ساجد»
چون میر کربلا به صف کربلا رسید از عباس حسینی (ذاکر)
من و شهری که از مردی نشان نیست از محسن غلامحسینی

بیشترین بازدید این مجموعه

داغ
بند نهم ترجیع بند محتشم کاشانی درباره امام حسين(ع)
شعری از مولانا جلال الدین رومی
همه مجنون رخ ليلايند از احمدطاوسيان
آیینه شدند و تابناک افتادند از جعفر رسول ‌زاده
گریه مکن، از علی اکبر لطیفیان
یک خیابان کرده مجنونم تو می دانی کجاست از سید حسن ...
من و شهری که از مردی نشان نیست از محسن غلامحسینی
چون میر کربلا به صف کربلا رسید از عباس حسینی (ذاکر)
خنجر و عطش از سیدعلی حسینی ایمنی

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^