فارسی
چهارشنبه 03 مرداد 1403 - الاربعاء 16 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 0

برای خاطرم غم آفریدند از بیدل دهلوی

برای خاطرم غم آفریدند
طفیل چشم من نم آفریدند

چو صبح آنجا که من پرواز دارم
قفس با بال توام آفریدند

عرق گل کرده‌ام از شرم هستی
مرا از چشم شبنم آفریدند

گهر موج آورد ، آیینه جوهر
دل بی آرزو کم آفریدند

جهان خون ریز بنیاد است ،هشدار !
سر سال از محرم آفریدند

وداع غنچه را گل نام کردند
طرب را ماتم غم آفریدند

علاجی نیست داغ بندگی را
اگر بیشم ، وگر کم آفریدند

کف خاکی که بر بادش توان داد
به خون گل کرده آدم آفریدند

طلسم زندگی الفت بنا نیست
نفس را یک قلم رم آفریدند

اگر عالم برای خویش پیداست
برای من، مرا هم افریدند

چسان تابم سر از فرمان تسلیم ؟!
که چون ابرویم از خم آفریدند

دلم بیدل ، ندارم چاره از داغ
نگین را بهر خاتم آفریدند


منبع : بیدل دهلوی
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

ای شفای دردهای من حسین از سید حبیب حبیب پور
غوغای غم ازحبیب اللّه‏ چایچیان (حسان)
غفلت اگر که دامن ما را رها کند از جواد حیدری
احمد مشجری کاشانی «محبوب» یادگار حیدر
دست خالی از علی دهقانی
دیدی که چنین ز عشق پرپر زده‌ایم از امیر عاملی
تجسم نور از خدیجه پنجی
اشک گل کرد از علی انسانی
نخل های تشنه ازدوستعلی دهقان
شمع‌ها از پای تا سر سوخته از غلامرضا سازگار

بیشترین بازدید این مجموعه

مرقد منور قمر بنی ‏هاشم‏ از جلال الدین همائی ...
سنگین تـــــر از همیشه غمــی روی سینه ام ازسید ...
بعد از هجوم خنجر و تاراج نیزه ها ازسید محمد حسینی
نسیم و نیزه و آن گیسوی سبکبالت از یوسف رحیمی
شمع‌ها از پای تا سر سوخته از غلامرضا سازگار
ای بسته بر زیارت قدّ تو قامت آب از خسرو احتشامی
اشک امان نمی‌دهد گریه بغض سنگ را از کاظم رستمی
شب قدر همه ی اهل ولا عاشوراست از مصطفی کارگر
تجسم نور از خدیجه پنجی
شراره از غلامرضا سازگار

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^