فارسی
يكشنبه 04 آذر 1403 - الاحد 21 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

داستان خشنودى باهيه در جهان برزخ‏

 

در كتاب «روض الرّياحين» آمده است كه:

زنى بود به نام باهيه، چون از دنيا رفت، فرزندش تمام شب هاى جمعه به زيارت قبرش مى رفت و از براى او و اهل قبرستان قرآن مى خواند، تا شبى مادر را در خواب ديد و حال او را بسيار خوب يافت، گفت: اى مادر! از اوضاع مرگ برايم بگو، مادر گفت: اى پسر! مرگ را عقباتى سخت است، اما من بر اثر عبادت راحت گذشتم و اكنون در عالم برزخ در بستانى هستم كه از هر جهت راحتم و محل من به فرش هاى ابريشمى مفروش است، پسرم! از زيارت قبر من و دعا و قرآن دست برمدار؛ زيرا من به آمدن تو خوشحال مى شوم


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

ذو القرنين در شهرى عجيب‏
جنازه‌ای که کسی بالای سرش حاضر نشد؟!
ذره‏اى ريا
خدا از اين بينايى‏ها به ما هم عنايت كند
جز زيان و خسارت سودى نبرده‏اى
بهتر از بهتر
نماز گامى براى توبه
عاشقانه ‏ترين مناجات‏
گفت خدايا من آمده ام
حکایتی از چوپان و حضرت مسيح (ع)

بیشترین بازدید این مجموعه

جنازه‌ای که کسی بالای سرش حاضر نشد؟!
نماز گامى براى توبه
حكايت ابراهيم ادهم‏
حکایتی از لقمه حرام‏
حكايت گرگان و كرمان‏
گردنبند با برکت حضرت زهرا(س)
به هنگام خشم مراقب باش‏
حکایت خدمت به پدر و مادر
مرا قدرت ازدواج نیست!
ماجرای زن بدکاره ای که به زندان امام کاظم (ع) رفت

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^