فارسی
دوشنبه 08 مرداد 1403 - الاثنين 21 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 0

كيفيت عبادت‏

 

منابع مقاله:

کتاب   : تفسير حكيم جلد یک

نوشته : حضرت آیت الله حسین انصاریان

 

 

كسى كه ميخواهد به عبادت و بندگى برخيزد، براى اين كه عبادتش از ارزش لازم برخوردار گردد، و به قبولى حضرت حق برسد، لازم است شرايط ظاهرى و باطنى عبادات را كه در كتابهاى مهم روايتى مانند فروع كافى، من لايحضر، وسائل، جامع احاديث الشيعه، بحار، و حجة البيضاء به تفصيل بيان شده و از جمله آنها لقمه حلال و پاك، طهارت ظاهر و باطن، و اخلاص و خلوص است رعايت نمايد و حضرت حق را در همه موارد عبادت مراقب و مواظب خود ببيند، و در طول عبادت يك لحظه از حضرت او غافل نماند.

رسول بزرگوار اسلام ميفرمايد:

«اعبدالله كانك تراه فان كنت لاتراه فانه يراك:» «1»

خدا را عبادت كن چنان كه او را ميبينى، پس اگر تو او را نميبينى يقين داشته باش كه حضرت او تو را و ظاهر و پنهان عبادتت را ميبيند.

اخلاص در عمل حقيقى است كه عمل را در بالاترين مرتبه ارزش ميكشاند، و آن را به قبولى حضرت دوست ميرساند.

پيامبراسلام از جبرئيل روايت ميكند كه حضرت حق فرمود:

«الاخلاص سرّ من اسرارى، استودعته قلب من احببت من عبادى:» «2»

اخلاص رازى از رازهاى من است، آن را در قلب بنده اى از بندگانم كه او را دوست دارم ميگذارم.

رسول خدا ميفرمايد:

«اخلص قلبك، يكفيك القليل من العمل:» «3»

نيت خود را درهر عبادتى خالص گردان، عمل اندك در كنار اخلاص تو را براى رسيدن به خوشنودى حق و بهشت الهى كافى است.

«ما اخلص عبدالله اربعين صباحا الاجرت ينابيع الحكمة من قلبه على لسانه:» «4»

بنده اى براى خدا چهل روز در همه عبادات و امورش اخلاص نميورزد مگر اين كه چشمههاى حكمت از قلبش بر زبانش جارى ميشود.

اميرالمؤمين (ع) ميفرمايد:

«طوبى لمن اخلص لله عمله و علمه وحبه و بغضه و اخذه و تركه و كلامه و صمة و فعله و قوله:» «5»

خوشا به حال كسى كه عملش و علمش و دوستياش و دشمنياش و گرفتنش و رهاكردنش و سخنش و سكوتش و كارش و گفتارش را براى خدا خالص نمايد.

حضرت صادق (ع) ميفرمايد:

«من قال لااله الاالله مخلصاً دخل الجنة و اخلاصه ان يحجزه لااله الاالله عما حرم الله:» «6»

كسى كه «لااله الاالله» را براساس اخلاص بگويد وارد بهشت ميشود و اخلاصش به اين است كه «لااله الاالله» او را از آنچه خدا حرام كرده باز دارد.

رسول خدا ميفرمايد:

«السكينة زينة العبادة:» «7»

آرامش و وقار زينت عبادت است.

 

 عبادات عام

بسيارى از امور پسنديده، و حالات مثبت، و كارهائى كه به سود مردم انجام ميگيرد در فرهنگ پاك حق عبادت شمرده شده و برآن پاداش و ثواب و اجر و مزد اخروى مترتب است.

رسول حق، در اين زمينه ميفرمايد:

«النظر الى العالم عبادة، والنظر الى الامام المقسط عبادة و النظر الى الوالدين برأفة عبادة، والنظر الى الاخ توده فى الله عزوجل عبادة:» «8»

نگاه به عالم ربانى عبادت است، و نظر به پيشواى عادل عبادت است، و نگاه به پدرومادر از روى مهربانى عبادت است و نظر به برادر دينى كه او را به خاطر خدا دوست دارى عبادت است.

در روايتى وارد شده است:

«العبودية خمسة اشياء: خلأ البطن، وقراءة القرآن، وقيام الليل، والتضرع عندالصبح، والبكاء من خشية الله:» «9»

عبادت پنج چيز است، خالى بودن شكم از حرام و پرخورى، قرائت قرآن، بيدارى نيمه شب براى تهجد، ندبه و زارى به هنگام صبح، و گريه از خشيت خدا.

از حضرت حق در حديث قدسى آمده:

«المصلى يناجينى، والمنفق يقرضنى فى الغنى، و الصائم يتقرب الى:» «10»

نمازگزار با من راز و نياز ميكند، و انفاق كننده در بينيازى به من قرض ميدهد، و رزوه دار به من نزديك ميشود.

«يا عبادى الصديقين تنعموا بعبادتى فى الدنيا فانكم بها تتنعمون فى الآخرة:» «11»

اى بندگان صديق من، به عبادت و بندگيام در دنيا بهره ببريد تا به وسيله آن در آخرت به نعمتهاى ابدى ام متنعم گرديد.

«يابن آدم اذكرنى بعدالعزاة ساعة و بعدالعصر ساعة اكفك مااهمكّ:» «12»

فرزند آدم مرا ساعتى پس از صبح و ساعتى بعدازعصر به يادآور تا آنچه تو را به اندوه و غم مياندازد از تو برطرف كنم.

«يابن عمران! هب لى من قلبك الخشوع و من بدنك الخضوع و من عينك الدموع ثم ادعنى فى ظلم الليل فانك تجدنى قربياً مجيباً:» «13»

اى موسى از قلبت به پيشگاه من خشوع آور، و از بدنت فروتنى نشان ده، و از دو چشمت اشك بريز، سپس در تاريكيهاى شب مرا بخوان، يقيناً مرا نزديك و اجابت كننده خواهى يافت.

رسول خدا فرمود:

كسى كه سه روز از ماه رجب را روزه بگيرد خدا ميان او و آتش دوزخ خندقى قرار ميدهد، يا مانعى كه طول آن پانصد سال راه است و خدا هنگام افطارش ميگويد:

«لقد وجب حقك على، و وجب لك محبتى و ولايتى، اشهدكم يا ملائكتى انى قد غفرت له ماتقدم من ذنبه و ماتأخر:» «14»

حق پاداش و مزدت برمن واجب شد، و محبت و ولايتم نسبت به تو ضرورى گشت اى فرشتگان شاهد باشيد كه من گناهان گذشته و آيندهاش را آمرزيده ام.

از حضرت رضا (ع) روايت شده است:

«ليس العبادة كثرة الصلاة والصوم انما العبادة التفكر فى امرالله عزوجل:» «15»

عبادت نماز و روزه بسيار نيست عبادت انديشه در برنامههاى خداى عزوجل است.

امام صادق از پدرانش از رسول اسلام روايت ميكند:

«العبادة سبعون جزء افضلها جزء طلب الحلال:» «16»

عبادت هفتاد جزء است برترين جزء آن طلب حلال است.

حضرت سجاد (ع) ميفرمايد:

«لاعبادة الابتفقه:» «17»

عبادت جز به فهم حقايق نيست.

حضرت حق شب معراج به رسول اسلام خطاب فرمود:

«يا احمد هل تدرى متى يكون العبد عابداً قال لايارب قال: اذ اجتمع فيه سبع خصال: ورع، يحجزه عن المحارم، وصمت يكفه عما لايغنيه، و خوف يزداد كل يوم من بكائه، و حياء يستحيى منى فى الخلاء، و اكل مالابدمنه و يبغض الدنيا لبغضى لها و يحب الاخيارلحبى اياهم:» «18»

اى احمد آيا ميدانى چه زمانى عبد در عبادت و بندگى است؟ عرضه داشت يا رب نميدانم حضرت حق فرمود: هنگامى كه هفت خصلت در او جمع شود: تقوائى كه او را از افتادن در محرمات باز دارد، و سكوتى كه او را از آنچه مورد نيازش نيست مانع گردد، و بيمى كه هر روز بر گريهاش در پيشگاه من بيفزايد، و حيائى كه در خلوت از من حيا نمايد، و خوردن حلالى كه از آن ناچار است، و دشمنى با مجموعه هوا و هوسها كه از آن تعبير به دنياى مذموم ميشود به خاطر دشمنى و كينه اى كه من به آن دارم و دوست داشتن نيكان چون من آنان را دوست دارم.

چنانچه بخواهم به آنچه در فرهنگ الهى تحت عنوان عبادت از آن ياد شده اشاره كنم مثنوى هفتادمن شود، آنچه ذكر شد نمونه اى از مسائلى بود كه از آنها به عنوان عبادت ياد شده است.

 

 برترين عبادات

پاره اى از عبادات در فرهنگ سعادت بخش الهى به مرحله اى كه از آن تعبير به برترين عبادت شده است: از حضرت باقر (ع) روايت شده:

«ان اشد العبادة الورع:» «19»

يقيناً قوى ترين عبادت تقوا و پرهيزكارى است.

از حضرت صادق (ع) نقل شده:

«افضل العبادة ادمان التفكر فى الله و فى قدرته:» «20»

برترين عبادت تداوم دادن انديشه در خدا و در قدرت اوست.

از رسول اكرم رواياتى در اين زمينه نقل شده از جمله:

«افضل العبادة الفقه:» «21»

برترين عبادت فهم واقعيات است.

«افضل العبادة قول لااله الاالله ولاحول ولاقوة الابالله و خيرالدعا الاستغفار:» «22»

برترين عبادت گفتن «لااله الاالله ولاحول ولاقوة الابالله» است، و بهترين دعا درخواست آمرزش از خداست.

از اميرالمؤمين (ع) در اين زمينه رواياتى نقل شده است از جمله:

«افضل العبادة العفاف:» «23»

برترين عبادت پارسائى و پاكدامنى است.

«افضل العبادة غلبة العادة:» «24»

برترين عبادت پيروزى بر عادت ناپسند است.

«افضل العبادة الزهادة:» «25»

برترين عبادت عدم دلبستگى به امور مادى و منقطع بودن از حرام است.

«افضل العبادة الفكر:» «26»

برترين عبادت انديشه در حقايق است.

«اعلى العبادة اخلاص العمل:» «27»

بالاترين عبادت اخلاص ورزيدن در عمل است.

«غض الطرف عن محارم الله افضل العبادة:» «28»

از حضرت باقر (ع) در اين باب رواياتى نقل شده است از جمله:

«ما عبدالله بشيئ افضل من عفة بطن و فرج:» «29»

خدا به چيزى برتر از پاك نگاه داشتن شكم و شهوت از حرام عبادت نشده است.

«افضل العبادة العلم بالله و التواضع له:» «30»

برترين عبادت معرفت و شناخت خدا و فروتنى براى اوست.

«والله ما عبدالله بشيئى افضل من الصمت و المشئى الى بيته:» «31»

به خدا سوگند خدا به چيزى برتر از سكوت و رفتن به سوى خانهاش عبادت نشده است.

پيامبر شب معراج از حضرت حق پرسيد؟

«يارب ايالاعمال افضل؟ فقال الله عزوجل: ليس شيئ عندى افضل من التوكل على و الرضى ما قسمت ...» «32»

پروردگارا از ميان اعمال كدامشان برتر است؟ خداى عزوجل فرمود: چيزى نزد من برتر از توكل و اعتماد برمن، و خوشنودى به چيزى كه از حلال ميان بندگانم تقسيم كرده ام نيست.

در روايت بسيار مهمى نقل شده كه زنى به نام ام انس به محضر پيامبراسلام (عليهما السلام) گفت: اى رسول خدا مرا موعظه و وصيت كنيد، حضرت فرمود:

«اهجرى المعاصى فانها افضل الهجرة، وحافظى على الفرائض فانها افضل الجهاد، و اكثرى من ذكرالله فانك لاتأتين الله عزوجل بشيئ غداً احب الى الله من كثرة ذكره:» «33»

از همه گناهان دورى كن كه دورى از گناهان برترين هجرت است، و بر واجبات محافظت نما زيرا محافظت بر واجبات برترين جهاد است، و بسيار به ياد خدا باش، زيرا فرداى قيامت به چيزى نزد خدا محبوب تر از بسيارى ياد خدا نميآئى.

3. سود عبادت

آنان كه به دنبال شناخت و معرفت به حق، و آراسته بودن به توحيد اهل عبادت و بندگياند، و عبادت خود را در هرحال خالصانه انجام ميدهند، در دنيا از امنيت و آرامش باطن، و سلامت روح و روان، و نظمى استوار در زندگى و محبوبيت نزد مردم به ويژه پاكان برخوردارند، و درآخرت از رضوان الهى و بهشت سرمدى بهره مندند.

بيان سود تكتك عبادات بايد در كتابهاى مفصّل هم چون كافى شريف، و ثواب الاعمال، و بحارالانوار، و وسائل شيعه ديده شود، در اين زمينه به چند آيه و روايت اكتفا ميكنم.

«قُلْ أَ أُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ مِنْ ذلِكُمْ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ:» «34»

بگو آيا شما را به بهتر از اين امور دنيوى خبر ندهم؟ براى آنان كه در همه شئون زندگى پرهيزكارى پيشه كردند در نزد پروردگارشان بهشتهائى است كه از زير درختانش نهرها جاى است، در آنجا جاودانهاند، و نيز براى آنان همسرانى پاكيزه و خوشنودى و رضايتى از سوى خداست و خدا به بندگان بيناست.

«سارِعُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ.»

«الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْكاظِمِينَ الْغَيْظَ وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ:» «35»

و به سوى آمرزشى از پروردگارتان و بهشتى كه پهنايش به وسعت آسمانها و زمين است بشتابيد، بهشتى كه براى پرهيزكاران آماده شده است، آنان كه در گشايش و تنگدستى انفاق ميكنند، و خشم خود را فرو ميبرند و از مردم در ميگذرند، و خدا نيكوكاران را دوست دارد.

«لكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها نُزُلًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرارِ:» «36»

اما آنان كه از پروردگارشان در همه شئون زندگى پروا كردند «وفريفته زرق و برق زندگى مادى نشدند» براى آنان بهشتهائى است كه از زير درختانش نهرها جارى است، در آنجا جاودانهاند اين به عنوان آغاز پذيرائى از سوى خداست، و آنچه غيراز بهشتها و نعمتهايش نزد خداست براى نيكوكاران بهتر است.

رسول خدا ميفرمايد:

«اكثر ماتلج به امتى الجنة تقوى الله وحسن الخلق:» «37»

بيشتر چيزى كه امتم به سبب آن وارد بهشت ميشوند، پرواى از خدا در همه امور زندگى و خوش اخلاقى است.

خوش اخلاقى براساس روايات عبارت است از گشاده روئى با مردم، تبسم بر چهره همگان، جود، كرم، سخاوت، فروتنى، مهرورزى، نرمى، مدارا، بردبارى، صبر و استقامت و امورى نظير اين امور است.

«من ختم له يجاهد فى سبيل الله ولوقدر فواق ناقة دخل الجنة:» «38»

كسى كه عمرش را به جهاد در راه خدا پايان برند، گرچه زمان جهادش به اندازه فاصله بازكردن انگشتان دوشنده شتر ماده باشد وارد بهشت ميشود.

«اربع من كنوز الجنة: كتمان الفاقة، وكتمان الصدقه، وكتمان المصيبة وكتمان الوجع:» «39»

چهار چيز از گنجهاى بهشت است، پنهان داشتن فقر و تهيدستى، وصدقه، و مصيبت و درد.

«ان فى الجنة قصراً لايدخله الاصوام رجب:» «40»

بيترديد در بهشت كاخى است كه جز روزه گيرنده ماه رجب در آن وارد نميشود.

«ان فى الجنة درجة لايبلغها الا امام عادل، اوذو رحم و صول او ذو عيال صبور:» «41»

يقيناً در بهشت درجه و مرتبه اى است كه به آن نميرسد مگر پيشواى دادگر، و صاحب رحمى كه بسيار صله رحم ميكند و صاحب عيال و نانخورى كه بسيار شكيباست.

«ان الله عزوجل جنة لايدخلها الا ثلاثة: رجل حكم على نفسه بالحق، ورجل زار اخاه المؤمن فى الله، ورجل آثر اخاه المؤمن فى الله:» «42»

براى خدا بهشتى است كه جز سه نفر وارد آن نميشوند: مردى كه براساس حق به زيان خودش حكم كند، مردى كه براى خدا برادر مؤمنش را ديدار نمايد، مردى كه به خاطرخدا برادر مؤمنش را برخود مقدم بدارد.

«ان فى الجنة غرفا يرى ظاهرها من باطنها و باطنها من ظاهرها يسكنها من امتى من اطاب الكلام و اطعم الطعام و افشى السلام و صلى بالليل و الناس ينام:» «43»

در بهشت بالا خانههائى وجود دارد، كه ظاهرش از درونش و درونش از ظاهرش ديده ميشود، از امتم كسانى درآن ساكن ميشوند كه سخن پاكيزه گويند، و به مردم طعام بخورانند، و سلام را آشكار كنند، و در نيمه شب آنگاه كه مردم كه درخوابند به تهجد و عبادت برخيزند.

از حضرت صادق روايت شده:

«ثلاث من الى الله بواحدة منهن اوجب الله له الجنة: الانفاق من اقتار، والبشر لجميع العالم، والانصاف من نفسه:» «44»

سه چيز است هركس يكى از آنها را به سوى خدا آورد، خدا بهشت را بر او واجب ميكند: انفاق به هنگام تهيدستى و سختى معشيت، خوشروئى با همه جهانيان، انصاف دادن به مردم از جانب خويش.

از رسول الهى روايت شده:

«انه لانبى بعدى ولا امة بعدكم الا فاعبدوا ربكم وصلوا خمسكم وصوموا شهركم وحجوا بيت ربكم و ادوا زكاة اموالكم طيبة بها انفسكم واطيعوا ولاة امركم تدخلوا جنة ربكم:» «45»

يقيناً پس از من پيامير و بعد از شما امتى نخواهد بود، آگاه باشيد پروردگارتان را عبادت كنيد، و نمازهاى پنج گانه خود را به جاى آوريد، و رمضانتان را روزه بداريد، و خانه پروردگارتان را زيارت كنيد، و زكات اموالتان را براى پاكيزگى وجودتان ادا نمائيد، و واليان امرتان را كه امامان معصوماند اطاعت كنيد تا به بهشت پروردگارتان درآئيد.

و نيز از آن حضرت روايت شده است:

«من احب ان ينظر الى عتقاءالله تعالى من النار فلينظر الى المتعلّمين فوالذى نفسى بيده ما من متعلم يختلف الى باب العلم الا كتب الله تعالى له بكل قدم عبادة سنة و بنى الله بكل قدم مدينه فى الجنة و يمشى على الارض وهى تستغفرله ويمسى ويصبح مغفورا له وشهدت الملائكه انهم عتقاءالله من النار:» «46»

كسى كه دوست دارد به آزادشدگان خداى بزرگ از آتش دوزخ بنگرد، پس به آنان كه درپى آموختن معارف حقهاند نظركند، به خدائى كه جانم در دست اوست، آموزنده اى نيست كه به سوى درب دانش رفت و آمد كند مگر اين كه خداى تعالى به هر قدمى براى او عبادت يكسال مينويسد، و به هرقدمى براى او شهرى در بهشت بنا ميكند، و روى زمين حركت ميكند در حالى كه زمين براى او طلب آمرزش مينمايد، و شب را صبح ميكند و صبح را به شب ميرساند و درحالى كه آمرزيده است، و فرشتگان شهادت ميدهند كه اينان آزادشدگان از آتش دوزخند.

در هرصورت هر قدمى و هرحركت مثبتى چه براى خدا و چه به فرمان خدا براى مردم از انسان تحقق يابد عبادت است، و سود عبادت محبوبيت و امنيت و كرامت دردنيا و رضايت حق و بهشت جاودانى در آخرت است.

4. عبادت غيرخدا

از بزرگترين گناهان اين است كه انسان، مالك و مربى حقيقى خود، و خالق و به وجود آورندهاش را كه معبود واقعى اوست، و جز او احدى كليد سعادت و خوشبختياش را در دست ندارد رها كند، و از حضرتش روى بگرداند، و به بندگى و عبادت غيراو كه بياذن حق كاره اى نيست، و قدرت و قوتى در اختيار ندارد برخيزد، و وجود خود را درحالى كه جز زيان و خسارت به بار نميآورد هزينه او كند.

رسول خدا (عليهما السلام) ميفرمايد:

«ملعون ملعون من عبد الدينار و الدرهم:» «47»

از رحمت خدا دور است، از رحمت خدا دور است كسى كه دينار و و درهم را بندگى كند.

از على (ع) روايت شده است:

«من عبد الدنيا وآثارها على الآخرة استوخم العاقبة:» «48»

كسى كه دنيار را بندگى كند و آن را برآخرت ترجيح دهد، عاقبت بدى خواهد يافت.

حضرت صادق (ع) در رواياتى ميفرمايد:

«من اطاع رجلًا فى معصية فقد عبده:» «49»

كسى كه در معصيتى از كسى فرمان ببرد، به حقيقت او را بندگى كرده است.

«من اصغى الى ناطق فقد عبده فان كان الناطق عن الله فقد عبدالله، وان كان الناطق عن ابليس فقد عبد ابليس:» «50»

كسى كه به گوينده اى گوش فرا دهد، يقيناً او را عبادت كرده است، پس اگر گوينده از سوى خداست خدا را عبادت نموده، و اگر از سوى ابليس است ابليس را بندگى كرده است.

«ليس العبادة هى السجود ولا الركوع انما هى طاعة الرجال من اطاع المخلوق فى معصية الخالق فقد عبده:» «51» عبادت و بندگى فقط سجود و ركوع نيست، فرمان بردن از مردم هم عبادت است، كسى كه از مخلوق در معصيت خالق اطاعت كند پس او را عبادت كرده است.

«الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً ....»

خدائى را عبادت و بندگى كنيد كه زمين را به سود شما و متناسب با نيازهايتان گسترده قرار داد.

بخش عظيمى از زمين كه خالى از كوه و دريا و درّه و سنگلاخ است بسترى گسترده و همراه با خاك حاصل خيز ميباشد، كه انسان ميتواند همراه و وسائل و ابزارى كه از اين گنجينه الهى به دست آورد درآن زندگى كند و به نيازهاى خود تا جائى كه لازم است پاسخ دهد.

در طول ميليونها سال عواملى چون مراكز يخبندان، نمو گياهان، حيوانات، آب، اكسيژن، ايند كربنيك؟؟ هوا، رودخانهها، باد، حرارت، آتش فشانها، به اراده حكيمانه حضرت حق تغييراتى در زمين در جهت پديد آوردن زمينه مناسب براى زندگى انسان به وجود آوردند، و بسترى لازم به خاطر فرزندان آدم ساختند.

عوامل فرسايش كه مواد سخت زمين و سنگها را خرد ميكنند، و عوامل ديگر كه اين مواد را از نقطه اى به نقطه ديگر ميبرند اگر دركار نبود به يقين خيمه زندگى در زمين برپا نميشد.

عمل فرسايش كه نتيجه آن به وجود آمدن زمينه مناسب براى زندگى است بسيار بسيار اهميت دارد زيرا باعث تشكيل خاك ميگردد.

مواد خرد شده اى كه قسمتهاى سخت و سنگها را ميپوشاند پوشش خاكى ناميده ميشوند، از اين پوشش خاكى آنچه كه محل رشد گياهان و در حقيقت عامل به دست دادن رزق و روزى انسان است خاك زراعتى نام دارد.

با ارزش ترين و سودمندترين مادّه زمين چيست؟ شايد فكر كنيد طلا يا نقره يا فلز ديگرى باشد كه به صورت معادن وسيع در دل كوهها و اعماق زمين قرار دارد، محققاً اين فلزات بسيار مفيدند و ما بدون آنها در زحمت خواهيم بود.

ولى بيشتر ثروت ما در خاك است، موجودات زنده براى بقاى خود به خاك احتياج دارند، گياهان آب و مواد كافى را مستقيماً از خاك ميگيرند، انسان و جانوران ديگر از گياهان كه از خاك برخاستهاند تغذيه ميكنند، غذاهائى كه به بدن ما ميرسد از خاك به دست ميآيد.

در طى هزاران سال كشاورزى يكى از صنايع اساسى انسان بود، امروزه جمعيت زمين به سرعت زياد ميشود و بيش از هميشه به محصولات كشاورزى نياز داريم.

نه فقط غذا و خوراك خود را از كشاورزى تهيه ميكنيم، بلكه برخى از مواد لازم براى تهيه البسه، و دارو و ساختمان و بسيارى از چيزهاى مفيد ديگر هم از خاك به دست ميآيد.

اگر خاك را به دقت آزمايش كنيد خواهيد ديد «خاك تنها» نيست. بيشتر خاكها از مواد معدنى تشكيل يافتهاند كه به صورت ذرات كوچك سنگ درآمدهاند، اين ذرات خردشده و تراشيده از سنگهاى بزرگ ترى هستند كه تحت اثر نيروهاى طبيعى تشكيل يافتهاند.

خاكهاى بسيارمفيد، محصولات مزارع، و باغات معمولًا مخلوطى از شن و گلِرس و كود است.

مخلوطى كه تقريباٌ به مقدار مساوى و گلِرس داشته باشد خاك گلدانى ناميده ميشود، خاكهائى كه گلِرس آنها بيشتر از شن باشند خاك رسى، و آنها كه شن بيشتر از گلِرس در بردارند خاك شنى نام دارند.

شن و گلِرس موجود در خاك از تخريب سنگها به وسيله عوامل متعدد حاصل ميگردد.

كود شامل بقاياى پوسيده اجساد گياهان و جانوران و مواد زائد آلى نظير برگ گياهان يا مدفوعات جانوارن است، اين مواد به خاك رنگ تيره اى ميدهند، كود زمين را متخلل ميسازد به طورى كه ميتواند آبى را كه براى رشد گياهان لازم است جذب كرده در خود نگهدارد، ضمناً داراى ذخائر فراوانى از عناصر ازت و پتاسيم و فسفر است كه براى رشد گياهان لازم ميباشند.

خاك مقدارى هوا وآب در بردارد، آب براى ساختن غذا و انحلال مواد لازم براى رشد گياهان به كار ميآيد، فضاى ميان ذرات خاك را هوا پركرده است، مقدارى هم هوا در آب داخل خاك حل شده است.

گياهان به هوا احتياج دارند، زيرا اكسيژن در بردارد، ريشه آنها بدون اكسيژن رشد نميكند، اكسيژن يكى از احتياجات موجودات زنده ديگر خاك است.

خاك موجودات زنده بسيارى در بردارد، يك مشت خاك ممكن است شامل ميليونها موجود ميكروسكوپى به نام باكترى باشد، بسيارى از باكتريها براى رشد گياهان عالى تر مفيداند، علاوه بر باكتريها بسيارى از كپكها و جلبكها و انواع مختلف جانواران در خاك يافت ميشوند، بسيارى ازاين موجودات زنده، خاك را متخلل ميكنند و به اين طريق آن را براى رشد گياهان آماده تر ميسازند، ضمناً به تغيير ذرات معدنى و كود كمك ميكنند به طورى كه آنها را قابل حل شدن در آب ميسازند.

بسيارى از گياهان كوچك موجود در خاك قادرند موادى تهيه كنند كه عوامل مولّد بيماريها را از بين ببرند.

اگر مقدارى خاك از زمين حاصل خيز برداريد چيزى غيرعادى در آن نخواهيد ديد، ولى عده موجودات زنده اى كه در آن مقدار خاك وجود دارد محتملًا بيش از جمعيت تمام جهان است!!

برخى دانشمندان كه در پى كشف داروهاى جديدند مقدارى از خاك را در يك لوله آزمايش وارد ميسازند و آب مقطر به آن اضافه ميكنند و آن را تكان ميدهند، سپس قدرى از مخلوط را در يك جعبه پترى (كه بشقاب مخصوصى است كه براى رويانيدن كولونى كپكها و باكتريها به كار ميرود) وارد مينمايند، پس از آن كولونيهاى كپكها و باكتريها رشد كردند فرآوردههاى شيميائى مخصوصى را كه براى از بين بردن يا متوقف ساختن رشد موجودات زيان آور تهيه كردهاند روى آنها ميريزند. پيدا كردن يك دارو با اين روشها همانند پيدا كردن يك سوزن در يك دسته علف خشك است، ولى با اين روش بود كه داروهاى معجزه آسائى نظير پنى سيلين، اورئومايسين و اسپرپتومايسن، از بين برنده مولدهاى امراض انسانى كشف شد! «52»

الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً

راستى چه شگفت آور است، مسئله تشكيل خاك به وسيله عوامل متعدد، مواد معدنى خاك، نرميخاك، قابليت جابهجائى خاك، موجودات ذرهبينى خاك، در اختيار بودن خاك، و استعداد خاك براى به دست دادن انواع گياهان و محصولات و رزق و روزى موجودات زنده به ويژه انسان و ....

وَ السَّماءَ بِناءً

و آسمان را سقفى برافراشته قرار داد.

سما در لغت به معناى همه عوامل و هر چيزى است كه بالاى سر قرار گرفته باشد.

دانش تا به امروز فقط از گوشه اى از عوالم بالا يا به تعبير قرآن سماء خبر يافته، و اطلاع بر مجموعه آنچه به نام آسمان خوانده ميشود و چون سقفى برافراشته است تا پايان جهان غيرممكن مينمايد!

من فقط براى اين كه به گوشه اى از قدرت بينهايت حكيمانه حضرت حق آگاه شويد، و بدانيد مسئله شگفتانگيز آسمان از چه قرار است، و ما و ساير موجودات زنده زير چه سقفى با همه تأثيراتى كه بر زمين دارد و ما از بسيارى از آنها بيخبريم زندگى ميكنيم ابتدا به ظاهرى از منظومه شمسى كه در برابر عظمت و پهناى هستى نقطه اى نوارنى بيش نيست، و سپس به گوشه اى از بيرون منظومه اشاره ميكنيم و تو از اين مجمل حديث مفصل بخوان.

خورشيد و ستارگانى كه به دور آن در گردشاند منظومه شمسى يا منظومه خورشيدى را تشكيل ميدهند.

زمين و هشت سياره بزرگ ديگر به دور خورشيد ميگردند، برخى از اين سيارات قمر يا قمرهائى دارند. گذشته از اين اجرام صدها جسم كوچك تر به نام سيارات صفار جزء منظومه شمسى هستند، به علاوه در اين منظومه ستارههاى عجيبى به نام دنباله دار يا ذوذنب و ميليونها اجسام بسيار كوچك به نام شهاب وجود دارند.

همه اين اجرام گوناگون تحت تأثير دو نيروى عظيم در روى مسيرهاى معينى به دور خورشيد گردش ميكنند، آزمايش زير به شما نشان ميدهد كه چگونه اين نيروها در آسمان عمل ميكنند.

سنگى را به نخى ببنديد و آن را به دور سرخود بگردانيد، آيا كشش سنگ را احساس ميكنيد، نيروئى كه سنگ را ميكشد تا آن را از شما دور كند گريز از مركز نام دارد، شما هم نخ را ميكشيد تا سنگ را نگاه داريد اين نيروى جذب به مركز است، دو نيرو با هم تعادل ميكنند و در نتيجه سنگ به روى دايره اى به دور سر شما ميگردد.

مسير زمين و هر جرم سماوى ديگر تقريباً به شكل دايره است ميدانيد چرا؟ خورشيد جسمى است بسيار بزرگ، و به تنهائى از زمين و هشت سياره ديگر با هم بزرگ تر و سنگين تر است، و هر سياره را با نيروئى شگرف «اراده حق» به سوى خود جذب ميكند، اين قوه جذب به مركز را ثقل يا جاذبه نامند، در همان حال هر سياره با نيروى گريز از مركز خود از خورشيد ميگريزد، و اگر نيروى جاذبه خورشيد نبود سياره چنان در فضا دور ميشد كه هيچ گاه باز نميگشت!

«إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَكَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ كانَ حَلِيماً غَفُوراً:» «53»

يقيناً خدا آسمانها و زمين را از اين كه از مدار معينشان و فاصله اى كه با مركز خود دارند، دور شوند و منحرف گردند نگاه ميدارد و اگر دور شوند هيچ كس بعد از خدا نميتواند نگاهشان دارد، بيترديد خدا همواره بردبار و بسيار آمرزنده است.

پس به اداره خدا دو نيروى متضاد در كار است، نيروى سياره كه آن را از خورشدى دور ميكند، و نيروى خورشيد كه سياره را به سوى آن ميكشاند، هيچ يك از اين دو نيرو بر ديگرى نميچربد و غلبه نميكند.

پس هر سياره بر روى مدارى به دور خورشيد ميچرخد، و اين سير را در طى قرون و اعصار ادامه داده است و تا زمانى كه خالق آنها بخواهد ادامه ميدهد.

خورشيد مهم ترين عضو منظومه شمسى است و خيلى بزرگ تر از ستارههاى ثابت ديده ميشود، آن هم به خاطر اين است كه خيلى به ما نزديك است و فاصلهاش را ما فقط صد و پنجاه ميليون 150000000 كيلومتر است، پس از خورشيد نزديك ترين ستاره ثابت به زمين در فاصله 40 تريليون/ 40000000000000 كيلومتر قرار دارد.

حجم خورشيد نسبت به زمين بسيار بسيار بزرگ است قطر زمين 12800 كيلومتر اما قطر خورشيد 1384000 كيلومتر است، پس حجم خورشيد نزديك به يك ميليون برابر حجم زمين ميشود، يعنى اگر خورشيد ميان تهى بود يك ميليون جسم مانند زمين در درون آن جاى ميگرفت، يا اگر خورشيد را به اندازه يك توپ بسكتبال فرض كنيم زمين به اندازه يك دانه برنج خواهد بود.

شنيدستم كه هر كوكب جهانى است

جداگانه زمين و آسمانى است زمين درجنب اين افلاك مينا چو خشخاشى بود در قعر دريا تو خود بنگر كزين خشخاش چندى ج سزد تا بر غرور خود بخندى جخورشيد بسيار داغ است اما نميدانيد به چه داغى؟ اگر كارخانه فولادسازى را ديده باشيد ديده ايد كه فلز مذاب كه از فرط حرارت رنگش سپيد شده است

چگونه از دهانه كوره بيرون ميريزد، فولاد مذاب 1450 درجه حرارت دارد، اين درجه حرارت خيلى بالاست، اما درجه حرارت خورشيد قابل مقايسه با آن نيست، در سطح خورشيد درجه حرارت نزديك به 6000 درجه و در مركز آن شايد 17000000 ميليون درجه باشد!

ما حيات خود را مديون خورشيديم، خورشيد تقريباً سرچشمه تمام انرژيهاست، بينور خورشيد ابرى تشكيل نميشود، و باران و برفى نميبارد، و گياهى رشد نميكند، و غذائى به وجود نميآيد، چون زندگى جانداران بسته به گياهان است بينور خورشيد جانورى به روى زمين وجود نداشت.

چوب و زغال و نفتى كه هر روز مصرف ميكنيم و نيز ساير عوامل انژيزا كارمايه را در اعصار قديم از خورشيد گرفته و در خود نهفتهاند.

خورشيد از عناصرى چند كه بر روى زمين هم يافت ميشوند تركيب شده است، تقريباً شصت عنصر از آنها كه بر روى زميناند در خورشيد هم وجود دارند، عناصر اصلى خورشيد عبارتاند از هيدروژن، اكسيژن، هليوم، ازت، كربن، آهن و چند فلز ديگر، اما در نتيجه حرارت فوق العاده فلزاتى كه بر روى زمين به شكل جامدند در خورشيد به صورت گاز هستند. «54» تشكيل مجموعه جهان هستى و موجوداتش در خطبه اول نهج البلاغه از زبان نورانى و ملكوتى اميرالمؤمنين (ع) گرچه كلّى و بدون شرح و تفصيل ذكر شده است بسيار خواندنى است و بايد گفت از معجزات علمى آن حضرت است، و هنوز احتمالات و فرضيات بزرگ ترين دانشمندان كيهان شناس كه با مهمترين ابزارهاى علمى و روشهاى تجربى و محاسبات دقيق به تحليل آن ميپردازند نه اين كه به پختگى آن نيست، بلكه فهم آنان از درك دقايق و لطايف آن عاجز است!

استحكام و استوارى بيان آن حضرت به گونه اى است كه گويا خداى مهربان ابتدا، او را آفريده و وى را شاهد خلقت و آفرينش قرار داده تا پس از برپا شدن نظام هستى چگونگى تكوين آن را براى انسانها بازگو كند، آن حضرت ميفرمايد: خلقت را آغاز كرد، و موجودات را بيافريد، بدون نياز به فكر و انديشه اى، يا استفاده از تجربه اى، بيآن كه حركتى ايجاد كند يا عزم و تصميمى مضطرب در او راه داشته باشد.

براى پديد آمدن موجودات وقت مناسبى مقرر كرد، و موجودات متنوع و گوناگون را هماهنگ نمود، و در هريك غريزه و طبيعت ويژه خودش را قرار داد، و غرائز را همراه آنان كرد، وجود مقدسش پيش از آن كه موجودات را به وجود آورد از همه جزئيات و جوانب آنها آگاهى داشت و حدود و پايان آنها را ميدانست و به اسرار و درون و بيرون پديدهها آشنا بود.

سپس خداى منزه و پاك از هر عيب و نقص طبقات فضا را شكافت و اطراف آن را باز كرد و هواى راه يافته به آسمان و زمين را آفريد، و درآن آبى روان ساخت آبى كه امواج متلاطم آن شكننده بود، كه يكى برديگرى مينشست، آب را بر بادى طوفانى و شكننده قرار داد و باد را به بازگرداندن آن فرمان داد وبه نگهدارى آب مسلّط ساخت و حدّ و مرز آن را به خوبى تعيين نمود فضا در زير تندباد و آب بر بالاى آن در حركت بود، سپس خداى سبحان طوفانى برانگيخت كه آب را متلاطم نمود و امواج آب را پيدرپى در هم كوبيد، طوفان به شدت وزيد و از نقطه اى دور دوباره آغاز شد، سپس به طوفان فرمان داد تا امواج درياها را به هرسو روان سازد و برهم كوبد و با همان شدت كه در فضا وزيدن داشت بر امواج آبها حمله ورگردد، از ابتداى آن برميداشت و به پايانش ميريخت و آبهاى ساكن را به امواج سركش برگردانيد، تا آنجا كه آبها روى هم قرار گرفتند، و چون قلّههاى بلند كوه بالا آمدند، امواج تند كفهاى برآمده از آبها را در هواى باز و فضاى گسترده بالا بردند كه از آن هفت آسمان را پديد ساخت.

آسمان پائين را چون موج مهارشده، و آسمانهاى بالا را مانند سقفى استوار و بلند قرار داد، بيآن كه نيازمند به ستونى باشد، يا ميخهائى كه آنها را استوار نمايد، آنگاه فضاى آسمان پائين را به وسيله نور ستارگان درخشنده زينت داد و در آن چراغى روشنائى بخش و ماهى درخشان به حركت درآورد كه همواره در مدار فلكى گردنده و برقرار و سقفى متحرك و صفحه اى بيقرار به گردش خود ادامه ميدهند.

 

پی نوشت ها:

______________________________

(1)- بحار، ج 77، ص 74.

(2)- كلمة الله، 234- بحار، ج 70، ص 249.

(3)- بحار، ج 73، ص 175.

(4)- بحار، ج 70، ص 242.

(5)- بحار، ج 70، ص 229.

(6)- بحار، ج 1، ص 359.

(7)- بحار، ج 77، ص 131.

(8)- بحار، ج 74، ص 73.

(9)- مستدرك الوسائل، ج 2، ص 294.

(10)- كلمة الله 258.

(11)- كلمة الله 257.

(12)- كلمة الله 263.

(13)- كلمة الله 271.

(14)- كلمة الله 277.

(15)- نورالثقلين، ج 1، ص 33.

(16)- نورالثقلين، ج 1، ص 34.

(17)- نورالثقلين، ج 1، ص 34.

(18)- بحار، ج 77.

(19)- نورالثقلين، ج 1، ص 33.

(20)- نورالثقلين، ج 1، ص 33.

(21)- خصال، ج 1، ص 29.

(22)- بحار، ج 3، ص 195.

(23)- بحار، ح 71، ص 269.

(24)- غرر الحكم.

(29)- بحار، ج 71، ص 368.

(30)- بحار، ج 78، ص 247.

(31)- بحار، ج 71، ص 278.

(32)- ارشاد القلوب.

(33)- ميزان الحكمه، ج 10، ص 468. (34)- آل عمران، آيه 15.

(35)- آل عمران، آيه 134- 133.

(36)- آل عمران، آيه 198.

(37)- بحار، ج 71، ص 375.

(38)- مستدرك الوسائل، ج 3، ص 242.

(39)- بحار، ج 81، ص 208.

(40)- بحار، ج 97، ص 47.

(41)- بحار، ج 74، ص 90.

(42)- بحار، ج 74، ص 348.

(43)- بحار، ج 76، ص 2.

(44)- كافى، ج 2، ص 103.

(45)- كلمة الرسول، 109.

(46)- محجة اليضاء، ج 1، ص 26.

(47)- بحار، ج 73، ص 104.

(48)- بحار، ج 73، ص 104.

(49)- كافى، ج 2، ص 398.

(50)- بحار، ج 72، ص 264.

(51)- بحار، ج 72، ص 94.

(52)- علم و زندگى، 133.

(53)- فاطر، آيه 41.

(54)- علم و زندگى، 321.

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

جایگاه ویژه شب قدر
نتایج پیروی از امام هدایت
اوصاف و ویژگی‌های نیکان
فرهنگ عزاداری در سیره پیشوایان
احکام عزاداری امام حسین علیه السلام
ولادت امام حسین (ع) از دیدگاه مورخین و محدثین
امام حسین و مناجات عاشقانه
بهداشت در صحیفه سجادیه
ماه عجب (فضیلت ماه رجب)
بالندگی عزت در مکتب حسینی و مهدوی

بیشترین بازدید این مجموعه

جایگاه ویژه شب قدر
دوستی اهل بیت (ع)
اطاعت؛ راه تقرب
فاطمه زهرا علیهاالسلام الگوی جاودان انسان آرمانی
خلاصه ای از واقعه غدیر.
سلوک یک ساله در محضر حسین بن علی (ع)
عجايب زندگى موريانه‏
کلید سعادت دنیا و آخرت
حسین علیه السلام و مهدی (عج)
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^