درخواست ديگر اين خانم از حضرت حق پذيرش خواسته اش بود:
«فتقبل منى».
خدايا، اين فرزند را از من قبول فرما! من او را به تو واگذار مى كنم.
خداوند در آيه بعد در باب خواسته او مى فرمايد:
«فتقبلها ربها بقبول حسن».
خداوند متعال مريم را از اين مادر به وجهى نيكو قبول كرد.
«و أنبتها نباتا حسنا».
چون اين مادر فرزند خود را به من سپرده بود، من هم او را به نحوى نيكو و پسنديده پرورش دادم و خود تربيت او را به عهده گرفتم.
زمانى كه خدا تربيت كسى را بر عهده بگيرد دل او را هدايت مى كند؛ فكرش را هدايت مى كند، در وجود او ايجاد رغبت مى كند، و ازاين رو، هزار لطف و عنايت به جانب او سرازير مى شود.
«فتقبلها ربها بقبول حسن و أنبتها نباتا حسنا و كفلها زكريا».
مى فرمايد يكى از پيغمبران خود را سرپرست مريم قرار دادم و او را موظف كردم تا اين دختر را پرورش و رشد دهد. نكته مساله در همين جاست كه خداوند يك پيغمبر را كه بايد معلم همه انسان ها باشد، معلم يك نفر قرار مى دهد. از بركت چنان پدر و مادر پاكدامن و چنين معلم شايسته اى اين دختر به قدرى رشد مى كند كه قرآن مى فرمايد:
«كلما دخل عليها زكريا المحراب وجد عندها رزقا».
هرگاه زكريا در محراب عبادت بر مريم وارد مى شد، چيز شگفت آورى مى ديد. از خود مى پرسيد: مادر مريم كه به اين جا نيامده تا برايش غذا بياورد، پدرش هم كه نيامده، قوم وخويش هايش هم كه نيامده اند، پس اين غذا از كجا براى او آماده شده است:
«قال يا مريم أنى لك هذا؟».
اين سفره از كجا براى تو پهن شده است؟
و مريم در پاسخ سوال حضرت مى گفت:
«قالت هو من عند اللّه».
اين سفره از جانب خدا براى من پهن شده است.
«إن اللّه يرزق من يشاء بغير حساب».
اى پيغمبر، بدان خدا به هركس كه بخواهد بى حساب روزى مى دهد.
آرى، كار اين فرزند به جايى رسيده است كه به علم توحيد پيغمبر خدا هم مى افزايد:
«قالت هو من عند اللّه إن اللّه يرزق من يشاء بغير حساب».
من از زمره آن «من يشاء» هايى هستم كه خداوند «بغير حساب» به آن ها روزى مى دهد.
اين سيماى يك خانواده در قرآن است كه مشمول اين دعا بوده اند:
«ربنا هب لنا من ازواجنا و ذرياتنا قرة اعين و اجعلنا للمتقين اماما».
منبع : پایگاه عرفان