تاریخ نشان می دهد که تمام چهل سال حکومت معاویه و کشتارها، زندانها، تسلط برمردم، با تدبیر شیطانی عمروعاص میگشت .جنگ صفین نزدیک به پیروزی بود اما با نقشه وحیله عمروعاص معاویه پیروز شد و لشگر عراق شکست خورد وسرانجام امیر المومنین علیه السلام شهید شد. قاتل اول علی علیه السلام، عمروعاص وبعد معاویه وابن ملجم است. عمرو عاص روباه مکار به پسر برادرش میگوید میخواهم پیش معاویه بروم تو هم بیا برای اینکه مقامی برای تو بگیرم، ما که پست نخست وزیری را گرفتیم و بقیه را هم به دست میآوریم وچراغ عمر علی را هم به نهایت میرسانیم. باپسر برادرش نزد معاویه، رفتند. او درجلسات خصوصی عمو با معاویه مشاهده کرد که عمویش آخرت خود را تباه کرده است. معاویه هم دنیا وآخرت و دین خود را برای مقام فروخته است. در دل او شعلهای از امید به لقاء الهی روشن بود، شعلهای اندک که درتوبه را به روی انسان باز میکند. همین کم است که انسان را به جبران گذشته وادار میکند، تمام سیئات انسان را به حسنات تبدیل میکند. در دل جوانی که درخانواده پلید و غارتگر وحیلهگر مردی مثل پدر خود را میبیند وعمویی مثل عمروعاص دارد، یک شعله از لقاء ربه روشن است. این شعله باعث میشود انسان حرفهای شیاطین، وسوسهگران و نقشهها و مکرها را درست وصحیح تحلیل کند. جوان گفت عجب عمویم من را به قربانگاه عقل، قلب، دین، آخرت آورده است، همه اینها را در برابر شکم و شهوت قربانی کنم، تا به آزادی خیالی برسم، چقدر این تحلیلهای باطنی زیبا وراه گشاست. برادر زاده عمرو عاص بلند شد، گفت کجا میروی؟ گفت: جایی که باید بروم .به حضور مبارک امیر المومنین علیه السلام رسید وگفت: من پسر برادر عمروعاص هستم، من از تمام دنیا فقط تو را دارم، عمروعاص من را پیش معاویه برد. عموی من و معاویه هر دو فروشنده دین و شرف و کرامت و اصالت و دنیا و آخرت در برابر جاه و مقام و شکم و شهوت هستند.
منبع : پایگاه عرفان