توبه از آثار عقل است. كسانى كه مرتكب گناه مى شوند و توبه نمى كنند، انسان هاى نادانى هستند. زيرا توبه نكردن از آثار جهل و نادانى است.
تعجبى ندارد كه چرا از سى هزار جمعيت حاضر در كربلا تنها يك نفر توبه كرد؟ چون تنها همان يك نفر عاقل بود و بقيه همگى نفهم و جاهل و نادان بودند. تنها يك نفر بود كه صبح روز عاشورا عقل را به كار گرفت و از خود پرسيد: من براى چه بايد امام حسين را بكشم؟ به چه هدف؟ فلسفه اين كار چيست؟
بعد، با خود انديشيد كه گيرم در اين جنگ شركت كردم و پيروز هم شديم. يزيد بعد از كشتن امام حسين چه چيزى مى خواهد به من بدهد كه چنين ظلمى را جبران كند؟ خانه مى خواهد بدهد؟ كه من خانه دارم.
لباس مى خواهد بدهد؟ كه حقوق من در حدى هست كه لباس بخرم.
مى خواهد فروشگاهى را به من معرفى كند كه ماه به ماه قند و شكر و چاى و برنج به من بدهند؟ كه اگر به من كوپن هم ندهند، آن قدر مال دارم كه آزاد خريد كنم. بعد از كشتن امام حسين چه چيز نصيب من خواهد شد، جز اين كه در ظلم يزيد دست داشته ام و بعد از شصت سال زندگى خود را با دست خود گرفتار دوزخ كرده ام؟ سپس، يادش آمد كه در روز خروجش از كوفه صدايى شنيده كه بشارت به بهشتش مى داده.
انديشيد كه اين بشارت كجا تحقق پيدا مى كند؟ در لشكر يزيد يا سپاه امام حسين؟ آن وقت پيش پسرش آمد و گفت: برخيز دست مرا بگير تا با خجالت و شرمندگى نزد پسر فاطمه برويم و او او عذرخواهى كنيم!
اين رفتار از آثار عقل است. عقل و توفيق الهى دست به دست هم دادند و اين انسان عاقل را از چاه جهنم نجات دادند و به فردوس اعلى رساندند.
منبع : پایگاه عرفان