پدید آورنده : محمد رضا اسلامی خو
اشاره
مکه، یک کوه تاریخی دارد و این کوه یک آشنای صمیمی. اگر این کوه از مکه و این آشنا از آن کوه گرفته شود، این شهر می ماند با حرارت آتشین، زمین های سوزان و کوه های افسرده رنگ و سیاه رو. کوه نور را به مکه بدهید و محمد صلی الله علیه و آله را در غار حرای آن جای دهید، آن گاه مکه همه چیز می شود؛ مرکز نهضت اسلامی می گردد، بزرگ ترین شهرهای دنیا را زیر سلطه و نفوذ خود درمی آورد و نیز زیارتگاه میلیاردها انسان در طول قرن ها می شود که لبیک گویان به سویش می شتابند و رستاخیز موعود را با جامه های سپید خود در این عالم جلوه گر می سازند.
نور باران کوه نور
اینک در روند نهضتِ پیامبران، از نقطه عطفی باید یاد کرد که زمینه ساز تولدی دوباره برای تاریخ، جامعه، دین و فرهنگ است. سخن از برخاستن انسانی است که در دعوت حیات بخش خود، مرز نمی شناسد. او پرتو مهر گسترده الهی و آورنده پیام عدالت، آزادی و رهایی انسان از نادانی و تاریکی است. محمد صلی الله علیه و آله از آن روز که خویشتن را شناخت، از شرک و سلطه و جهل و خرافه و خشونت نفرت داشت و با احساس بیگانگی با وضع موجود، به دگرگونی بنیادی تاریخ، جامعه و انسان می اندیشید. او از هر بدی و پلیدی رویگردان بود؛ به همین دلیل، بخشی از روزهای سال را در کوه نور و غار حرا در خلوت با خدا به مناجات می گذراند. سرانجام آن شبِ شب ستیز فرا رسید و کوه نور با کلام وحی نور باران شد.
مأموریت الهی
بدون تردید روبه رو شدن با فرشته وحی، آمادگی خاصی می طلبد و تا روح شخص بزرگ و نیرومند نباشد، تاب تحمل بار پیامبری و ملاقات با فرشته را نخواهد داشت. «امین قریش» این آمادگی را از راه عبادت های طولانی، تفکرهای همیشگی و عنایات خاص الهی به دست آورده بود. به نقل بسیاری از تاریخ نگاران سیره نویس، پیش از بعثت، رؤیاهایی می دید که مانند روز روشن دارای واقعیت بود. تا اینکه فرشته وحی، جبرئیل امین در برابر او قرار گرفت و گفت: «بخوان».
محمد صلی الله علیه و آله پاسخ داد: «من توانایی خواندن ندارم». جبرئیل سه بار خواسته اش را تکرار کرد و پس از بار سوم، ناگهان حضرت احساس کرد می تواند لوحی را که در دست فرشته است بخواند و این آیات را که در حقیقت دیباچه کتاب سعادت بشر به شمار می رود، قرائت کند: «بخوان به نام پروردگارت که [موجودات را] آفرید...». در این زمان، محمد صلی الله علیه و آله به انجام رسالتی الهی مأمور گردید.
شالوده بعثت
مهم ترین عنصری که از ابتدا اصلی بی بدیل در دعوت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بود و علت اصلی ریشه مقاومت قریش و سران مکه در برابر دعوت جدید نیز به شمار می رفت، «اصل توحید» در ابعاد و جنبه های گوناگون آن بود. هر چند در ظاهر ابتدا مضمون این دعوت برای بزرگان قریش چندان آشکار نبود و تصور می شد محمد صلی الله علیه و آله به دنبال ریاست خود است، ولی به زودی هدف و انگیزه پیام دعوت آشکار گردید.
رسالت جهانی
از روزی که انسان بر روی زمین خاکی پا نهاده، نبوت آغاز شده است و تا واپسین لحظه زندگی انسان ادامه خواهد داشت. گرچه سلسله پیامبران با خاتم آنها حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله پایان میافته است، ولی رسالت جهانی آن حضرت هیچ گاه پایان نخواهد یافت؛ زیرا نیاز انسان به هدایت، همیشگی است. رسالت الهی و هدایت آسمانی همراه با تکامل زندگی اجتماعی روبه کامل شدن بوده، تا به آخرین رسول رسیده است که از هر نظر تأمین کننده تمام خواسته های انسان باشد. رسالت جهانی رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله ، بزرگ ترین تحول و نقطه عطف تاریخ بشر کنونی است. هیچ حادثه ای بزرگ تر از آن و هیچ نعمتی عظیم تر از آن برای بشر از طرف خدای سبحان ارزانی نشده است. رسالت حضرت، زمینه ساز ایجاد تحول ژرف و نظم نوین اعتقادی و سیاسی در جامعه بشری به شمار می آید.
اهداف بعثت
الف) تزکیه
یکی از اهداف مهم و اصلی در بعثت حضرت محمد صلی الله علیه و آله ، تزکیه است تا انسان را از شرک به توحید و نیز ترک اخلاق و رفتار ناپسند فراخواند. دو گرایش، یکی به سوی فضیلت و دیگری به طرف رذیلت در نهاد انسان قرار داده شده است. دو راهبر نیز او را راهنمایی می کنند؛ یکی به سوی ملکوت و نورانیت و دیگری به سوی تباهی و ظلمت. پیامبر صلی الله علیه و آله انسان را به سوی پاکی و پرهیزکاری هدایت می کند و با آموزه های الهی، از آلودگی کفر و نفاق که بدترین آلودگی هاست، نجات می دهد و از پستی ها و ذلت گناه و تباه شدن می رهاند. قرآن کریم این هدف اساسی را این گونه تبیین کرده است: «او خدایی است که از بین مردم پیامبری برانگیخت تا بر آنان آیات خدا را تلاوت کند و آنان را تزکیه نماید و کتاب و معارف به آنان آموزش دهد». نیز در آیه ای دیگر، خداوند خطاب به رسول خاتم صلی الله علیه و آله می فرماید: «کتاب آسمانی بر تو نازل کردیم تا مردم را از تاریکی ها به سوی نور رهنمود باشی».
ب) تربیت
یکی از مهم ترین برنامه های پیامبر گرامی اسلام، تربیت انسان هاست. تربیت به معنای فراهم کردن زمینه ها و عوامل برای به فعلیت رساندن و شکوفا کردن استعدادهای انسان در جهت مطلوب است. او باید زمینه ها را برای شکوفایی استعدادهای «خلیفة اللّه » شدن آماده کند که ابعاد گوناگونی دارد. او باید انسان ها را آماده کند تا از نظر علمی بهترین رابطه را با خدای خود، با هم نوع خود، با قوانین و مقررات اجتماعی، با خانواده و با خود داشته باشند تا بتوانند مورد سجده فرشتگان قرار گیرند. یکی از دانشمندان فرانسوی می گوید: «بزرگ ترین قانون اصلاح و تربیت، همان دقایقی است که به نام وحی، قسمت به قسمت بر محمد صلی الله علیه و آله نازل شده و امروز به نام قرآن در بین بشر است». پیامبر والامقام اسلام در مدت کوتاهی، انسان هایی بزرگ مانند علی علیه السلام ، زهرا علیهاالسلام ، سلمان فارسی، ابوذر، مقداد و... را تربیت کرد.
ج) اتمام حجت
یکی از اهداف بعثت، اتمام حجت بر انسان است؛ زیرا بدون تردید عاقبت انسان به دو مقصد رستگاری و تباهی می انجامد. در فرجام کار بشر، سخن از پاداش و کیفر است. کیفر بدون اتمام حجت، از نظر عقل ناپسند است. باید ابتدا راه از بیراهه مشخص گردد، آن گاه اگر کسی بیراهه رفت و با قهر و غضب الهی مواجه شد، دلیل و برهان برضد خدای سبحان نداشته باشد. قرآن کریم در تشریح علت آشکار شدن راه حق از باطل می فرماید: «تا انسانی که راه تباهی را انتخاب کرده، با آگاهی از عاقبت سوء آن باشد و آنکه راه رستگاری را پیش گرفته نیز با علم و آگاهی باشد». با مبعوث شدن پیامبر خدا، حجت بر مردم تمام شده، زیرا آن حضرت مشعلدار هدایت است. اگر کسی به پیام و دعوت او توجه نکرد و بیراهه رفت و دچار کیفر و عذاب شد، خود بر خویشتن ظلم کرده و از طرف خدا هیچ ستمی اِعمال نشده است.
مبارزه با استبداد و انحصارطلبی، گسترش حق و عدالت، خردورزی و تفکرانگیزی، برابری انسان ها و سعادت و نیک بختی بشر، از دیگر اهداف بعثت به شمار می آید.
شباهت های بعثت و انقلاب اسلامی
الف) تقارن با جاهلیت
هر دو حرکت بعثت و رویداد انقلاب اسلامی ایران، در عصر غلبه جاهلیت و انحطاط اخلاقی بشر اتفاق افتاد. جاهلیت دوران بعثت در میان عرب به اوج خود رسیده بود. قوم عرب در آن هنگام هم گرفتار جهل علمی و فرهنگی و هم غوطه ور در فساد اخلاقی بود. اقوام دیگر آن عصر نیز هر چند از نظر علم و فرهنگ و به اصطلاح تمدن، پیشرفته تر نشان می دادند و قابل مقایسه با عرب ها نبودند، ولی از نظر انحطاط اخلاقی و روحی و جنگ های خونبار پی درپی، دستِ کمی از عرب جاهلی نداشتند. این ویژگی های ناپسند آنچنان پیش می رفت که نزدیک بود بنیاد این اقوام و ملت ها را به کلی نابود کند.
اما جاهلیت عصر حاضر، تمام مفاسد اخلاقی و اجتماعی همان روزگار است که با رنگی نو و به صورت صنعتی پدیدار گشته است و بشریت را به نیستی تهدید می کند. بعثت و انقلاب اسلامی، هر دو در زمانی اتفاق افتاد که بشر از نظر اخلاقی و فرهنگی، نهایت نیاز را به یک حرکت الهی فراگیر و هشدار دهنده داشته و دارد. هدف هر دو حرکت اسلامی، این بوده است که با این جاهلیت مبارزه و فساد را از جامعه بشری ریشه کن کنند و با همه عوامل فساد نه تنها در قلمرو اسلام، که در همه جوامع بشری به مقابله برخیزند.
ب) استقلال مکتب
بعثت و انقلاب اسلامی، نه تنها در محیط خود، بلکه در سطح جهان، مکتبی مستقل به شمار می آیند و از همه مکتب های حاکم بر جهان و حتی از مکتب های دینی رایج دنیا، جدا هستند. این دو انقلاب کوشیده اند طرحی نو و نظمی نوین در سطح جهان پدید آورند و به هیچ وجه دنباله رو مکتب های بشری، اعم از فلسفی، اقتصادی یا سیاسی نیستند و در همه این زمینه ها، خود مکتبی مستقل شمرده می شوند.
ج) قدرت سوم
بعثت رسول اکرم صلی الله علیه و آله در عرصه گیتی، قدرت سومی میان ایران و روم به شمار می رفت. این قدرت کاملاً مستقل و جدای از هرگونه وابستگی به قدرت های دیگر بود. انقلاب اسلامی ایران نیز میان قدرت های جهان و عمدتا میان بلوک شرق و غرب، قدرت مستقل یا قدرت سوم شمرده می شود. این قدرت الهی و اسلامی، مانند قدرت صدر اسلام روی پای خود ایستاده است و از هیچ یک از ابرقدرت ها کمک نمی گیرد و کاملاً متکی به خود است. رسول اکرم صلی الله علیه و آله هم از دو ابرقدرت عصر خود کمک نگرفت و مانند سیاستمداران و سیاست بازان جهان نبود که با یک قدرت سازش کند و کنار بیاید تا در پناه و یاری آن از آسیب و گزند قدرت دیگر در امان بماند. انقلاب اسلامی ایران هم چنین نیست و اینک در سطح جهان، به عنوان قدرتی مستقل و جدا از ابرقدرت ها شناخته می شود.
د) تشکیل حکومت الهی
یکی از جنبه های تشابه میان بعثت و انقلاب اسلامی آن است که هر دو حرکت، بر اساس دین، حکومت تأسیس کردند؛ حکومتی بسیار نیرومند با همه اسباب و لوازم و ضوابط آن. آنها با این کار، دین را از کُنج معابد بیرون آوردند و به صحنه اجتماع کشانیدند.
جهان هرگز انتظار آن را نداشت که دست کم در عصر حاضر، دین بتواند قدرت سیاسی را به دست گیرد. اما شاهد بودیم که اسلام در آغاز ظهور و در عصر انقلاب، در بین بهت و حیرت جهانیان، حکومت «اللّه » را بر پایه قوانین الهی و دستورات قرآنی استوار کرد. شخص رسول اکرم صلی الله علیه و آله و جانشینانش در آن زمان و نیز شخص امام خمینی رحمه الله و جانشین ایشان مقام معظم رهبری، با قدرت تمام، زمام امر دین و سیاست را به دست گرفتند و حتی در جنگ و صلح که عنصری اجتناب ناپذیر در عرصه سیاست و حکومت است، با ایفا کردن نقشی بزرگ، سرانجام پیروز و سرفراز از غائله بیرون آمدند.
ه) مشابهت در زمان
بعثت و انقلاب اسلامی ایران، دوران مهجوری را پیمودند و سپس شکوفا و پیروز گردیدند. در صدر اسلام، اختناق مکه، از هر نظر عرصه را بر مسلمان ها و بر شخص پیامبر تنگ کرده بود؛ به طوری که مسلمانان در چند گروه ناچار شدند به حبشه و بعد به مدینه هجرت کنند. خود رسول اکرم صلی الله علیه و آله نیز از مکه هجرت کرد تا بعدها پیروزمندانه به زادگاه خود بازگردد. انقلاب اسلامی هم دوران خفقان پیش از هجرت امام خمینی رحمه الله و پس از آن را پشت سر گذاشت و سرانجام امام در دوران هجرت پیروز شد و با چنین پیروزی به وطن بازگشت.
پیامبر گرامی اسلام از بعثت تا هجرت سیزده سال دوران خفقان را طی کرد و پس از هجرت، ده سال حیات داشت و از اسلام حمایت می کرد و آن گاه جان به جان آفرین تسلیم نمود. امام خمینی رحمه الله نیز از سال 1342 تا سال 1357، حدودا چهارده سال با خفقان و تبعید خود و یارانش مواجه بود و پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی هم، ده سال انقلاب را هدایت و راهنمایی کرد و آن گاه چشم از جهان فرو بست.
و) مشابهت مکانی
بعثت رسول اکرم صلی الله علیه و آله در میان نادان ترین و بی سوادترین مردم و فاسدترین اجتماعات آن روزگار اتفاق افتاد. به همین دلیل، تا چند سال پس از بعثت، ایران و روم ـ دو ابرقدرت منطقه ـ به آن اهمیت نمی دادند و حتی کسی احتمال نمی داد این دعوت الهی در جای خود پا گیرد؛ چه رسد به اینکه به خارج از جزیرة العرب سرایت کند و در زمین گسترش یابد و سرانجام هر دو ابرقدرت را از میان بردارد.
ایران قبل از انقلاب هم، از نظر وضع مذهبی و سیاسی خاص خود، بسیار دور از انتظار بود که بتواند چنین حکومت اسلامی را به جهان عرضه کند. از نظر سیاسی هم سال های سال حاکمان ایران از عنوان خلافت و حکومت شرعی فاصله گرفته بودند و علما و مردم، آن حکومت ها را اسلامی نمی دانستند، ولی همان نظام ها به مردم القا کرده بودند که تا پیش از ظهور صاحب الزمان(عج)، برای اداره کشور چاره ای جز همین حکومت های سلطنتی و غیردینی نیست. اضافه بر همه اینها، استعمار غرب به ویژه آمریکا، کاملاً بر سیاست ایران سلطه داشت و ایران را برای خود سرزمین امن و ثبات می دانست. در چنین شرایطی، بسیار خلاف انتظار بود که چنین انقلابی ظهور کند و چنین نظامی استقرار یابد.
ز) درگیری با منافقان
بعثت و انقلاب اسلامی در ایران، از همان آغازِ دوران شکوفایی، دچار نفاق و منافقان گردیدند. نقش منافقان در صدر اسلام و به ویژه پس از هجرت، در سراسر سوره های مدنی قرآن بازگو شده است. هر قدر اسلام پیش می رفت و عمر پیامبر به سر می رسید، نقش آنان بیشتر می شد و مبارزه قرآن با آنها گسترش می یافت تا جایی که یک سوره کامل درباره ایشان نازل گردید. در زمان نزول سوره های مائده و توبه نیز که از آخرین سوره های مدنی هستند، نبرد اسلام با نفاق به اوج رسید. از طرفی، شاهد بودیم که انقلاب اسلامی ایران پس از پیروزی، عینا به چنین دشمن خودی مبتلا گردید که از بیگانه بدتر و ضربه اش کاری تر است.
منبع : پایگاه حوزه