فارسی
شنبه 30 تير 1403 - السبت 12 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 0

مقامات انسانى آزادگان وارسته‏


منابع مقاله
:

کتاب : تفسير و شرح صحيفه سجاديه جلد سوم

نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان

 

طيران مرغ ديدى، تو ز پايبند شهوت

 

به درآى تا ببينى طيران آدميت

     

(سعدى شيرازى)

وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ» «1»

و خدا براى مؤمنان همسر فرعون را مثل زده است هنگامى كه گفت:

پروردگارا! براى من نزد خودت خانه اى در بهشت بنا كن ومرا از فرعون وكردارش رهايى بخش ومرا از مردم ستمكار نجات ده.

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

شريف ترين و گرامى ترين زنان جهان و بهشت چهار نفر هستند:

1- آسيه همسر فرعون.

2- مريم دختر عمران.

3- خديجه دختر خويلد.

4- فاطمه دختر محمد بن عبداللَّه صلى الله عليه و آله. «2» از چهره هايى كه بايد نامش را به بزرگى ياد كرد و در رديف قهرمانان برجسته عرصه ايمان و صبر و مقاومت قرار داد، آسيه دختر مزاحم همسر فرعون است.

 

عظمت و شخصيت آسيه همسر فرعون

وى بانويى بى نظير و برجسته و بنده شايسته خدا بود، او خداى جهان را از روى معرفت و اخلاص پرستش مى نمود، از ايمان كاملى كه در خور مقام يك انسان كامل و واقعى است برخوردار بود و از لحاظ تقوا و زهد و پاك دامنى در محيط خفقانى و كفرآميز فرعونى، نمونه اى بى نظير بود.

آسيه، با آن كه از عالى ترين موقعيّت هاى مادى و اجتماعى برخوردار بود، به رنگ محيط درنيامد و تا سر حدّ امكان در تغيير و اصلاح محيط مى كوشيد و هرگز افكار و عواطف و عقايد و آراى افراد در او اثر نمى كرد.

آسيه اول زنى بود كه به موسى بن عمران عليه السلام ايمان آورد و در ايمان راستين خود استوار بود و هيچ وقت در اين زمينه رنگ نباخت و ترسى به خود راه نداد.

به طورى كه از تفاسير و تواريخ و اخبار و سِيَر استفاده مى شود: از ابتداى آفرينش آدم، در محيط ظلم و ستم و در خانواده كفر و زندقه زنى همانند آسيه در ايمان و اطمينان و در دوستى با خدا و رسول، ثابت تر و مقاوم تر نيامده است.

آسيه، از جمله زنان فرزانه جهان است كه خداوند او را بر زنان عالم امتياز و برترى داده و در قرآن از او ستايش كرده و او را از سيّدات زنان بهشت قرار داده است.

آسيه، نخستين زنى است كه ايمانش به درجه كمال رسيد و اوّل زنى است كه در خانه فرعونِ كافر، سال ها ايمان و عقيده خود را مخفى نگاه داشت و در پنهانى خدا را پرستش مى كرد.

«هنگامى كه فرعون ستمگر «ماشطه» همسر حزقيل را به شهادت رساند، آسيه پرده از جلوى ديدگانش برداشته شد و ديد ملائكه روح ماشطه شهيده را با كمال احترام و تجليل به آسمان مى برند.

اين داستان بر اعتقاد و يقين او افزود و از ستمگرى و بى عدالتى همسرش بى نهايت افسرده شد. در آن هنگام فرعون بر آسيه وارد شد و خبر قتل همسر حزقيل را به وى داد.

آسيه ديگر تاب مقاومت نياورد و بر فرعون بانگ زد و گفت: واى بر تو اى ستمگر، چقدر مغرورى و بى پروا، و بر حكومت ظالمانه و سلطه گر خود مى نازى و هر آن بر گناه خود مى افزايى! همانا به كيفرى سخت گرفتار خواهى شد.

فرعون گفت: مگر تو را نيز جنون عارض شده مثل جنونى كه بر ماشطه عارض شده بود؟

آسيه گفت: خير، مرا ديوانگى عارض نشده، بلكه ايمان آوردم به خدائى كه پروردگار من و شما و همه جهان است.

از آنجايى كه فرعون آسيه را دوست مى داشت دست به يك سياست ليّن و زيركانه زد و مادر آسيه را احضار كرده، به وى گفت: مثل اين كه دخترت را ديوانگى عارض شده، از او بخواه كه از دين جديد خود دست بردارد.

مادر آسيه جريان را عنوان كرد، ولى سودى نبخشيد و حيله و نيرنگ فرعون، او را در دين و آيين خود استوارتر ساخت. فرعون همين كه از ايمان او اطلاع يافت، دنيا در نظرش تيره و تار شد و از شدّت خشم و غضب مدتى مبهوت ماند. همواره به خود مى پيچيد و آسيه را تكليف به قبول ربوبيّت خود مى كرد، در حالى كه آسيه اعتنائى به گفته هاى بى اساس وى نكرده و مى گفت: هرگز از آيين حق دست برندارم؛ من به اسلام گرويده ام و اكنون به پروردگار موسى مؤمنم و تو را مشرك مى دانم.

فرعون به دژخيمان خود دستور داد او را به چهارميخ كشند و وى را به بدترين وضعى شكنجه كنند. از اين جهت قرآن مجيد او را «ذِى الْأوْتاد» ناميد.

آسيه عنصر شجاعت و استقامت بود و با شهامت بى نظير خود در برابر شكنجه هاى دژخيمان فرعونى يك تنه و قهرمانانه ايستاد و كمترين ترس و وحشتى به خود راه نداد و همواره توكّل بر خدا مى كرد و هر چه مى خواست از او مى طلبيد و غير از حق به احدى تكيه نداشت.

فرعون او را همى عذاب كرد، تا اين كه آسيه قهرمان، زير بار ضربات شكنجه ددمنشان فرعونى به شهادت رسيد» «3» و از دروازه شهادت، به مقامات عالى الهى و انسانى و به منازل معنوى و عرفانى نايل شد.

من آنچه هست به عشق تو داده ام از دست

 

كه منتهاى مرادم تويى از آنچه كه هست

به دوستى توام گر به پاى دار برند

 

من آن نيَم كه بدارم تو را ز دامان دست

محبّت تو نه امروز كرده جا به دلم

 

كه من به روى تو عاشق شدم به روز الست

     

به شادمانى جاويد اميدوار شدم

 

دلم چو از همه ببريد و با غمت پيوست

كجا من از تو توانم بريد رشته مهر

 

كه عشق، تار وجود مرا به زلف تو بست

     

به محفلى كه تو باشى به باده حاجت نيست

 

كه هر كه چشم تو بيند خراب گردد و مست

صغير گِرد جهان گشت در پى دلدار

 

رسيد بر سر كوى تو و ز پاى نشست

 (صغير)

 [ «9» وَالَّذِينَ يَقُولُونَ إِذَا نَظَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ تَزْفِرُ عَلَى أَهْلِ مَعْصِيَتِك «سُبْحَانَك مَا عَبَدْنَاك حَقَّ عِبَادَتِك» «10» فَصَلِّ عَلَيْهِمْ وَعَلَى الرَّوْحَانِيِّينَ مِنْ مَلَائِكَتِك وَأَهْلِ الزُّلْفَةِ عِنْدَك وَحُمَّالِ الْغَيْبِ إِلَى رُسُلِك وَالْمُؤْتَمِنِينَ عَلَى وَحْيِك «11» وَقَبَائِلِ الْمَلَائِكَةِ الَّذِينَ اخْتَصَصْتَهُمْ لِنَفْسِك وَأَغْنَيْتَهُمْ عَنِ الطَّعَامِ وَالشَّرَابِ بِتَقْدِيسِك وَأَسْكَنْتَهُمْ بُطُونَ أَطْبَاقِ سَمَاوَاتِك «12» وَالَّذِينَ عَلَى أَرْجَائِهَا إِذَا نَزَلَ الْأَمْرُ بِتَمَامِ وَعْدِك ]

و آن دسته از فرشتگانى كه چون به جانب جهنّم بنگرند، و آن را بر متخلّفان از دستورهايت خروشان و عربده كنان ببينند، مى گويند: خدايا! منزّه و پاكى. ما تو را چنانكه سزاوار توست بندگى نكرديم؛ پس بر آنان درود فرست، و نيز درود فرست بر روحانيون از فرشتگانت و اهل رتبه و منزلت در پيشگاهت و حاملان پيام غيب، به سوى رسولانت، و امينان بر وحيت و اصناف فرشتگانى كه آنان را به خود اختصاص داده اى، در سايه تقديست، از خوراك و آشاميدن بى نياز كرده اى، و در اندرون طبقات آسمان هايت، ساكن فرموده اى.

و درود بر آنان كه چون فرمانت به انجام وعده ات نازل شود، به اطراف آسمان ها گماشته شوند.

 

فرشتگان در حظيرة القدس

از اميرالمؤمنين عليه السلام روايت شده:

در آسمان هفتم جايى است به نام «حظيرة القدس»، در آن فرشتگانى هستند كه آنها را رَوْحانيّون مى گويند، چون شب قدر شود از پروردگار براى آمدن به دنيا اجازه مى طلبند، خداوند به آنان اجازه مى دهد، پس بر مسجدى نمى گذرند جز آن كه در آن نماز مى خوانند، و در راه با كسى روبرو نمى شوند جز آن كه براى او دعا مى نمايند و از ايشان به او بركت و نيكى مى رسد. «4»

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

(1)- تحريم (66): 11.

(2)- شرح نهج البلاغه: ابن ابى الحديد: 10/ 226، الخصال: 1/ 206، حديث 22.

(3)- زنان قهرمان: 3/ 68، به نقل از رياحين الشريعة: 2/ 272- 275.

(4)- رياض السالكين: 2/ 43.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

رمضان، ماه دعا و استغفار
عامر بن مالك‏
حبیب در روز تاسوعا
نقش حضرت علی (ع) در جنگ های پیامبر (ص) در برابر ...
تودیع‏ از صابر همدانی
حمد پيامبر اكرم (ص) در كلام امام صادق عليه السلام ...
انواع پیمان گرفتن خداوند از بندگان
وفات زبيده خاتون، دختر سه ساله امام حسين (عليه ...
گواهي پيرمرد
هدف از خلقت انسان در قرآن

بیشترین بازدید این مجموعه

فصاحت پیامبر عظیم الشان اسلام (ص)
حضرت رقیه (سلام علیها)
وظايف ما در برابر قرآن‏
حوادث بعد از واقعه عاشورا
علی(ع) از زبان پیامبر اکرم(ص) در منابع اهل سنّت
اسارت اهل بیت امام حسین (ع) و بردن ایشان به کوفه
غمنامه حضرت رقیه (س)
شکر پیامبر(ص) بزرگوار اسلام در کلام استاد ...
فوائد اسماء الله
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^