پس از آن که حبیب، یاران کم امام و زیادی دشمنان را مشاهده کرد، از ایشان اجازه خواست تا قبیله «بنیاسد» را که در نزدیکی کربلا سکونت داشتند به یاری امام دعوت کند و امام به او اجازه داد. او به میان قبیله خود آمد و از آنها درخواست کرد که پسرِ دختر پیامبر خدا را یاری کنند تا شرف دنیا و آخرت برای آنها باشد. او را نود مرد اجابت کردند. شخصی که از قبیله «حّی» بود به عمر بن سعد خبر داد که گروهی به سوی امام رهسپار شدهاند. ابن سعد چهارصد مرد جنگی را به سپاه «ازرق» ملحق ساخت. این گروه با آن مردان حق در بین راه درگیر شدند و در این نزاع و جدال، جماعتی از «بنیاسد» کشته شدند. هر کسی که زنده مانده بود، شبانه گریخت و خود را به قبیله «حی» رسانید. آری حبیب به سوی امام حسین علیهالسلام بازگشت و آن حضرت را از آن چه اتفاق افتاده بود، با خبر کرد. امام فرمود: نخواستید مگر آن چه خداوند خواست، در حالی که هیچ قدرت و قوهای جز خدای بزرگ نیست. (1)
دعوت حبیب در روز تاسوعا
طبری گزارش کرده: ابن سعد، «کثیر بن عبدالله شعبی» را به سوی امام حسین علیه السلام فرستاد، هنگامی که آمد ابوثمامه او را شناخت و بازگرداند. پس از آن ابن سعد «قره بن قیس حنظلی» را به سوی امام فرستاد. وقتی امام حسین علیه السلام او را دید که به سویش میآید، فرمود: آیا او را میشناسی؟ حبیب در پاسخ گفت: آری، این مردی از قبیله تمیم از حنظله است و او پسر خواهر ماست. آری، من او را به خوش رایی میشناسم. آنگونه که باور دارم این است که در این مقام، شهادت خود را قرار خواهد داد.
طبری گوید: پس قره آمد تا به امام حسین علیه السلام سلام کرد. و نامه عمر بن سعد را به دست آن حضرت رسانید. امام او را پاسخ داد. سپس حبیب به او روی کرد و فرمود: وای بر تو ای قره! آیا به سوی قوم ستمگر باز میگردی؟ این مرد را یاری کن تا به توسط پدرانش خداوند تو را به کرامت یاری فرماید و ما نیز با تو هستیم. قره گفت: من به سوی همراه خودم باز میگردم تا جواب نامهاش را برسانم و بیندیشم خود چه باید بکنم. (2)
درسی که میتوان گرفت: از این ماجرا چند نکته به دست میآید:
۱. حبیب از محرمان درگاه امام حسین علیه السلام بود و امام درباره دیگران با او مشورت میکردهاند؛
۲. حبیب در خیرخواهی برای بندگان خدا و مقام امامت همیشه تلاش میکرد و قره را در آخرین روز هم به سوی امام دعوت کرد؛
۳. شرح صدر مبلغان الهی نیز درسی آموزنده است که از لحن حبیب با قره و سپس پاسخ منفی او را درک و میپذیرد.
پی نوشت:
1- کتاب الفتوح، ج ۵، ص۹۱-۹۰/ مقتل الحسین مقرم، ص۲۵۴/ بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۶۸، باب ۳۷.
2- تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۵۱۱- ۵۱۰ .
منبع : سبطین