فارسی
جمعه 29 تير 1403 - الجمعة 11 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 0

زندگى حقيقى از ديدگاه روايات‏

 

منابع مقاله:

کتاب : تفسير و شرح صحيفه سجاديه جلد سوم

نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان

  

اگر انبيا نبودند و مكتب پربار اسلام از روز نخست در جامعه بشريت نبود انسان چه سرنوشتى داشت؟ امروز اگر جهان بشريت به كلى از دعوت پيامبران بيگانه شود و ارزش هاى خشك و بى نور مادى را جانشين ارزش هاى الهى كه در قالب دعوت انبيا منعكس شده است بنمايد، دنياى وحشتناكى خواهيم داشت.

امام على عليه السلام در اين زمينه مى فرمايد:

لاحياةَ إِلَّا بالدِّينِ وَ لامَوتَ الَّا بِجُحُودِ اليَقينِ، فَاشْرَبُوا العَذْبَ الفُراتَ يُنَبِّهْكُم مِنْ نَوْمَةِ السُّباتِ، وَ إِيَّاكُم وَ السَّمائِمِ المُهْلِكاتِ. «1»

زندگى جز به ديندارى نيست و مرگ جز با از دست دادن يقين نيست، پس از آب شيرين و گوارا بنوشيد تا شما را از خواب غفلت بيدار كند و از سموم كشنده بپرهيزيد.

بنابراين يكتاپرستى مايه حيات جان بشر است و اميدوارى به عمل به دين خدا و زنده نگه داشتن دل به سلوك با صاحب دلان كه راه حق را پيموده اند؛ همان گونه كه حضرت على عليه السلام مى فرمايد:

مُعاشَرَةُ ذَوي الفَضائِل حَياةُ القُلوبِ. «2»

ارتباط با دارندگان فضيلت ها مايه زندگى دل هاست.

آبادى دل و جان ها به ارتباط صحيح با بزرگان اهل وحى و فضل است. و هر چه انسان به كانون ارزش ها نزديك تر باشد از انحراف و گمراهى مصون مى ماند. اين است كه پيامبر صلى الله عليه و آله چشمه اى از اين ارتباط را به ما نشان مى دهد:

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَحْيى حَيَاةً تُشْبِهُ حَيَاةَ الأَنْبِياءِ، وَ يَمُوتَ مَيتَةً تُشْبِهُ مِيتَةَ الشُّهَدَاءِ وَ يَسْكُنَ الْجِنانَ الَّتى غَرَسَها الرَّحمنُ، فَلْيَتَوَلَّ عَلِيًّا وَ لْيُوالِ وَلِيَّهُ وَ لْيَقْتَدِ بَالأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ فَانَّهُمْ عِتْرَتى خُلِقُوا مِنْ طِينَتى،

الَّلهُمَّ ارْزُقْهُمْ فَهمى وَ عِلْمى ، وَ وَيْلٌ لِلْمُخالِفينَ لَهُمْ مِنْ أُمَّتى ؛ اللَّهُمَّ لاتُنِلْهُمْ شَفاعَتى . «3»

هر كسى دوست دارد كه زندگى به مانند زندگى پيامبران داشته باشد و مرگى به مانند مرگ شهداء دارا باشد و در بهشتى كه خداوند رحمان باغبان درختان آن است؛ سكونت گزيند، پس على عليه السلام را پيروى كند و ولايت او را دوست بدارد؛ و به امامان بعد او تأسى كند؛ زيرا آنان اهل بيت من هستند و از سرشت من آفريده شده اند.

خدايا! از فهم و دانش من به آنان روزى فرما و واى بر رويگردانان امت من از آنان؛ خدايا! شفاعت مرا به آنان مرسان.

از سوى ديگر خداوند تعالى هم انسان را به زندگى خوب در دارالسلام كه خانه سلامت و امنيّت است؛ دعوت مى فرمايد:

وَ اللَّهُ يَدْعُواْ إِلَى دَارِ السَّلمِ وَ يَهْدِى مَن يَشَآءُ إِلَى صِرَ طٍ مُّسْتَقِيمٍ» «4»

و خدا [مردم را] به سراى سلامت و امنيت [كه بهشتِ عنبر سرشت است ] دعوت مى كند و هر كه را بخواهد به راهى راست هدايت مى نمايد.

هرگاه زندگى در دنيا نيز شكل توحيدى و رستاخيزى به خود گيرد، آن تبديل به دارالسلام مى شود. و خداوند هر كه را شايسته هدايت بداند به راه مستقيم فرا مى خواند.

پس انسان هر چه از كانون امنيّت و سلامت و هدايت دينى دور گردد و راه جدايى و مبارزه را پى بگيرد نه تنها از حمايت هاى خداوند محروم مى شود؛ بلكه در دام هاى شيطانى و ذلّت آور حيوانى اسير مى شود و زندگى او به مرگى ننگين و تلخ همراه با رسوايى دنيايى و دشنام بندگان خدا، پايان مى يابد.

قومى كه جان به حضرت جانان همى برند

 

شور آب سوى چشمه حيوان همى برند

بى سيم و زر گدا و به همّت توانگرند

 

اين مفلسان كه تحفه بدو جان همى برند

جان بر طبق نهاده به دست نياز دل نيست

 

پاى ملخ به نزد سليمان همى برند

آن دوست را به جان كسى احتياج نيست

 

خرما به بصره زيره به كرمان همى برند

تمثال كارخانه مانىّ نقشبند

 

سوى نگارخانه رضوان همى برند

گر گوهر است جان تو اى سيف زينهار

 

آنجا مبر كه گوهر از آن كان همى برند

     

 

(سيف فرغانى)

 [ «3» اللَّهُمَّ وَأَصْحَابُ مُحَمَّدٍ خَاصَّةً الَّذِينَ أَحْسَنُوا الصَّحَابَةَ وَالَّذِينَ أَبْلَوُا الْبَلَاءَ الْحَسَنَ فِي نَصْرِهِ وَكَانَفُوهُ وَأَسْرَعُوا إِلَى وِفَادَتِهِ وَسَابَقُوا إِلَى دَعْوَتِهِ وَاسْتَجَابُوا لَهُ حَيْثُ أَسْمَعَهُمْ حُجَّةَ رِسَالاتِهِ «4» وَفَارَقُوا الْأَزْوَاجَ وَالْأَوْلادَ فِي إِظْهَارِ كَلِمَتِهِ وَقَاتَلُوا الآْبَاءَ وَالْأَبْنَاءَ فِي تَثْبِيتِ نُبُوَّتِهِ وَانْتَصَرُوا بِهِ ]

خدايا! و به ويژه اصحاب محمّد را، آنان كه شرط همنشينى با او را، به خوبى پاس داشتند، و كسانى كه در يارى دادن به حضرتش، امتحان دادند، امتحانى نيكو، و او را در تمام پيشامدها كمك كردند، و به زيارت و ديدارش شتافتند، و براى شنيدن دعوتش، بر يكديگر پيشى جستند، و هنگامى كه دليل پيام هايش را، به گوش آنان رساند، او را اجابت كردند، و آيينش را پذيرفتند و در راه آشكار كردن دينش، از همسران و فرزندان جدا شدند، و براى پابرجا شدن نبوّتش، با پدران و فرزندان خود جنگيدند، و به خاطر وجود او، در آن جنگ ها پيروز شدند.

 

اصحاب رسول خدا صلى الله عليه و آله

گروهى از مسلمانان كه تعدادشان كم نيست بر اين عقيده اند كه هر كس صحابى رسول خدا صلى الله عليه و آله بوده عادل، مجتهد، قابل قبول و اهل نجات است، و اگر گناهى از او سرزده باشد در اجتهادش خطا رفته، بنابراين بر او ايرادى نيست و مى توان به او اقتدا كرد.

ولى اهل انصاف، و آنان كه محورى جز حق و حقيقت و بينايى و بصيرت ندارند، اين عقيده را خلاف عقل و مخالف عدل و بر ضدّ آيات صريح قرآن و روايات رسول خدا صلى الله عليه و آله كه حتّى در كتب اهل سنّت نقل شده مى دانند و مى گويند صحابى بودن، ملاك عدل و مقبوليّت و نجات نمى باشد و اگر بنا باشد آنان را مجتهد بدانيم:

اوّلًا: قسمت عمده اى از اجتهادهايشان مخالف نصّ صريح كتاب و روايات رسول خدا صلى الله عليه و آله بوده و اجتهادى كه اين گونه باشد مجتهدش به هيچ عنوان و با هيچ دليلى در پيشگاه حق معذور نيست.

و ثانياً: چرا همه امّت را در هر خطائى كه مرتكب مى شوند مجتهد ندانيم؟ به كدام دليل آنان مجتهدند و بقيّه مجتهد نيستند؟ براساس گفته شما بايد هر طاغوت، هر ستمگر، هر ظالم، هر مشروبخوار، هر زناكار، هر رباخوار، هر آدمكش، هر دزدى را كه ادّعاى مسلمانى دارد، مجتهد بدانيم، آنهم مجتهد معذور!

با توجه به اين مسأله ديگر نبوّت انبيا، كتب آسمانى، ولايت اوليا و حلال و حرام چه مفهومى دارد؟ در صورتى كه هر متخلّفى چه صحابى، چه تابعى، چه غير صحابى و تابعى، مجتهد باشد عذاب حق براى مجرم در قيامت چه معنائى دارد؟!

آنچه درباره عدالت همه اصحاب و اجتهاد و وثاقت آنان در بعضى از كتب اسلامى على الخصوص كتب مكتب خلفا، يعنى كتب مدرسه خلفاى سقيفه و بنى اميّه و بنى عبّاس آمده، هر عاقل منصفى را غرق حيرت و تعجّب مى كند. كدام دليل قانع كننده را از قرآن و سنّت بر اين عقيده، دارند؟

 

اصحاب رسول خدا صلى الله عليه و آله در قرآن

 

گروهى دائم با پيامبر بودند، و در تمام برنامه هاى اسلامى شركت داشتند، امّا در پنهان با دشمنان خدا و رسول همكارى مى كردند، و بر ضدّ پيامبر و مسلمانان نقشه داشتند، از نظر ظاهر مى توان به آنان صحابه گفت، چون اكثر اوقات با رسول خدا صلى الله عليه و آله مصاحبت داشتند.

قرآن در حق آنان مى فرمايد:

وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللّهِ وَبِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَا هُمْ بِمُؤْمِنِينَ» «5»

و گروهى از مردم [كه اهل نفاق اند] مى گويند: ما به خدا و روز قيامت ايمان آورديم، در حالى كه آنان مؤمن نيستند.

يُخادِعُونَ اللّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ» «6»

[به گمان باطلشان ] مى خواهند خدا و اهل ايمان را فريب دهند، در حالى كه جز خودشان را فريب نمى دهند، ولى [اين حقيقت را] درك نمى كنند.

فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضاً وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ» «7»

در دلِ آنان بيمارىِ [سختى از نفاق ] است، پس خدا به كيفرِ نفاقشان بر بيماريشان افزود، و براى آنان در برابر آنچه همواره دروغ مى گفتند، عذابى دردناك است.

همه مسلمانان براساس آيات سوره حجرات و ديگر سور قرآن معتقدند ملاك كرامت و محبوبيّت نزد حق، و نجات از عذاب قيامت، تقواست.

انَّ أكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللّهِ أتْقاكُمْ» «8»

بى ترديد گرامى ترين شما نزد خدا پرهيزكارترين شماست.

بَلى مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ وَاتَّقى فَإِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ» «9»

آرى، هر كه به پيمان خود [در تعهد به اجراى احكام دين ] وفا كرد، و [در همه امور زندگى ] تقوا پيشه ساخت، [بداند كه ] يقيناً خدا تقوا پيشگان را دوست دارد.

وَإنْ مِنْكُمْ إلّاوارِدُها كانَ عَلى رَبِّكَ حَتْماً مَقْضِيّاً* ثُمَّ نُنَجِّى الَّذينَ اتَّقَوْا وَنَذَرُ الظّالِمينَ فيها جِثِيّاً» «10»

و هيچ كس از شما نيست مگر آن كه وارد دوزخ مى شود، [ورود همگان به دوزخ ] بر پروردگارت مسلّم و حتمى است.* سپس آنان را كه [از كفر، شرك، فساد و گناه ] پرهيز كردند، نجات مى دهيم، و ستمكاران را كه به زانو درافتاده اند، در دوزخ رها مى كنيم.

جائى كه قرآن مجيد در صريح آياتش كرامت و محبوبيّت نزد حق و نجات از عذاب را معلول تقوا مى داند، چه دليلى دارد بسيارى از افراد را در عين بى تقوايى و آلوده بودن به انواع گناهان و تجاوز به مرزهاى الهى و زير پا گذاشتن آيات قرآن، فقط و فقط به عنوان صحابى بودن، عادل و اهل نجات و مورد رضاى حق بدانيم؟

خداوند در قرآن مى فرمايد:

لَقَدْ رَضِىَ اللّهُ عَنِ الْمُؤْمِنينَ إذْ يُبايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ ما فى قُلُوبِهِمْ فَأنْزَلَ السَّكينَةَ عَلَيْهِمْ وَأثابَهُمْ فَتْحاً قريباً» «11»

يقيناً خدا از مؤمنان هنگامى كه زير آن درخت [كه در منطقه حديبيه بود] با تو بيعت مى كردند خشنود شد، و خدا آنچه را [از خلوص نيّت و پاكى قصد] در دل هايشان بود مى دانست، در نتيجه آرامش را بر آنان نازل كرد، و پيروزى نزديكى را [كه پيروزى در خيبر بود] به آنان پاداش داد.

اگر به اين آيه استدلال شود كه خداوند از صحابيان رسولش راضى و خشنود بود، بنابراين هر كس كه صحابى است مورد قبول و اهل نجات است، پاسخ مى گوييم:

اولًا: خداوند مى فرمايد: از مؤمنان خشنود شد. بنابراين آنان كه ايمانشان قولى و بنابر آيات نهم و دهم سوره بقره منافقانه بود از دايره رضايت حق خارجند.

ثانياً: رضايت حضرت حق تا زمانى است كه مؤمن بر عهد و پيمان و بيعتش كه عبارت از اطاعت از خدا و رسول است استوار باشد. اگر مؤمن به خاطر عللى عهد شكن شد، به دنبال عهد شكنى رضايت حق هم از او برداشته مى شود. با توجّه به اين كه رضايت مولا عبارت است از اجر و مزد او در برابر اعمال صالحه و عقايد حقّه، اگر اعمال صالحه و عقايد حقّه كسى براساس آيات قرآن به درجه حَبْط رسيد او را اجر و مزدى نخواهد بود و رضا و خشنودى حضرت رب شامل حالش نخواهد گشت.

شكستن بيعت از گناهان كبيره است، و تاريخ صدر اسلام نشان مى دهد كه گروهى در عين اين كه از اصحاب بودند بيعت خود را با خدا و رسول الهى شكستند.

بيعت با خدا و رسول به اين معناست كه بيعت كننده از شرك، كفر، قتل و غارت، زنا، حرام، ربا، فرار از جنگ تا لحظه آخر عمر بپرهيزد و تا دقيقه آخرى كه در دنياست بر اجراى فرامين حق استوار باشد و تا پاى جان و مال در راه خدا بكوشد، ولى بيعت همگان بدينگونه تا پايان عمر ادامه پيدا نكرد.

از حضرت موسى بن جعفر عليه السلام آمده است:

ثَلاثٌ مُوبِقاتٌ: نَكْتُ الصَّفْقَةِ، وَتَرْكُ السُّنَّةِ، وَفِراقُ الْجَماعَةِ. «12»

سه گناه است كه انسان را به عذاب الهى دچار مى كند: شكستن بيعت، ترك سنّت، جدايى از جماعت.

ترك سنّت اشاره به دستورهاى رسول خدا، و جدائى از جماعت به معناى اعراض از مسلمين در امور دنيا و آخرت است.

 

تساوى صحابه با ساير مسلمانان در تعهّد و عمل

جرم عبارت است از گناهان بدنى، مالى، خانوادگى، اجتماعى و هر عملى كه خلاف رضاى خدا و رسولش باشد. مجرم آن كسى است كه به آن برنامه ها دچار شده و براى هوا و هوس چند روزه خدا را با شيطان، و آخرت را با دنيا، و رضاى حق را با رضاى خودش معامله مى كند. چنين كسى از نظر قرآن مجيد و سنّت در صورتى كه با تمام وجود دست از آلودگى برندارد، اهل عذاب است و در اين زمينه قرآن مجيد و روايات، كسى را به عنوان صحابى استثنا نكرده است. مجرم، مجرم است و اهل عذاب، خواه صحابى و خواه غير صحابى. صحابى بودن هيچ خصوصيّتى براى انسان ايجاد نمى كند. و متّقى، متّقى است و اهل نجات، خواه صحابى يا غير صحابى. ملاك عذاب و نجات در صريح آيات كتاب حق كه حجّت بر تمام اهل زمين و بر همه اعصار است جرم و تقواست.

يَوْمَ نحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمنِ وَفْداً* وَنَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلى جَهَنَّمَ وِرْداً» «13»

 [ياد كن ] روزى را كه پرهيزكاران را به ضيافت و ميهمانى [خداى ] رحمان گرد مى آوريم.* و مجرمان را تشنه به سوى دوزخ مى رانيم.

أفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمينَ كَالْمُجْرِمينَ» «14»

آيا ما تسليم شدگان [به فرمان ها و احكام خود] را چون مجرمان قرار مى دهيم؟

در هر صورت بر اساس صريح آيات قرآن، مجرم اهل عذاب و ملعون و مردود و مطرود از رحمت الهى است و براى حضرت رب فرق نمى كند كه اين مجرم چه كسى باشد.

 

تساوى صحابه با ديگران در قرآن

آيات ذيل بى پايگى عقيده آنان كه صحابى بودن را كافى مى دانند روشن مى كند:

ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَةَ نُوحٍ وَامْرَأَةَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ» «15»

خدا براى كافران، زن نوح و زن لوط را مثل زده كه تحت سرپرستى و زوجيت دو بنده شايسته از بندگان ما بودند، ولى [در امر دين و دين دارى ] به آن دو [بنده شايسته ما] خيانت ورزيدند، و آن دو [پيامبر] چيزى از عذاب خدا را از آن دو زن دفع نكردند و [هنگام مرگ ] به آن دو گفته شد: با وارد شوندگان وارد آتش شويد.

افرادى كه تصوّر مى كنند مصاحبت با پيامبر در حكم به عدالت و وثاقت و اجتهاد و معذور بودن كافى است، در برابر اين آيه چه مى گويند؟

يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً» «16»

اى همسران پيامبر! هركس از شما كار بسيار زشت آشكارى مرتكب شود [قطعاً پيوند همسرى با پيامبر به او مصونيّت نمى دهد، بلكه ] عذاب براى او دو چندان خواهد شد، و اين [كار] بر خدا آسان است.

براى خدا آسان است يعنى خداوند متعال در جريمه مجرم ملاحظه اى ندارد، براى او فرق نمى كند كه مجرم كيست؟ نزديكترين فرد به پيامبر يا دورترين آنان؛ مجرم، مجرم است و بايد به جريمه جرمش برسد. همسر نوح و لوط باشد يا همسر پيامبر بزرگوار اسلام، عموى پيغمبر باشد يا غريبه، صحابى محمّد صلى الله عليه و آله باشد يا تابعى يا غير. متجاوز بايد عذاب تجاوزش را بچشد.

در هر صورت ارتباط با پيامبر مانع از عذاب الهى نيست، و نيز ارتباطِ تنها و رفت و آمد و مصاحبت، علّت عدالت و اجتهاد و مصون ماندن از قهر و غضب حق نمى باشد.

تا كى ز حرص سيم مس رخ طلا كنى

 

رو كوش در عمل كه نظر كيميا كنى

ملك جهان و هر چه در آن هست آنِ توست

 

ليك آن زمان كه خويش تو آنِ خدا كنى

باللّه تو را بقاى ابد دست مى دهد

 

در راه حق چو هستى خود را فدا كنى

گفتند مار نفس بكش اى عجب كه تو

 

اين مار را بپرورى اژدها كنى

     

او خوانَدَت به خود تو گريزى به سوى ديو

 

ابليس را بگيرى و حق را رها كنى

     

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

(1)- بحار الأنوار: 74/ 417، باب 15، حديث 40؛ الارشاد، شيخ مفيد: 1/ 296.

(2)- غرر الحكم و درر الكلم: 429، حديث 9785.

(3)- الكافى: 1/ 208، حديث 3؛ الأمالى، شيخ طوسى: 578، حديث 1195.

(4)- يونس (10): 25.

(5)- بقره (2): 8.

(6)- بقره (2): 9.

(7)- بقره (2): 10.

(8)- حجرات (49): 13.

(9)- آل عمران (3): 76.

(10)- مريم (19): 71- 72.

(11)- فتح (48): 18.

(12)- بحار الأنوار: 64/ 185، باب 10، حديث 3؛ المحاسن: 1/ 94، باب 19، حديث 52.

(13)- مريم (19): 85- 86.

(14)- قلم (68): 35.

(15)- تحريم (66): 10.

(16)- احزاب (33): 30.

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

حق؛ محور قیام امام حسین(ع)
حقوق متعلم از دیدگاه شهید ثانى
دين داران واقعى
مقایسه يوسف و حسين عليه السلام
بواسطه تربت طوفان آرام می شود
پاداش هاى عظيم
در ايمان و عقيده بى باك باش
بى پناهى حسين (ع)
گریز از مناطق ممنوعه!
نامه امام حسين به معاويه و بر شمردن جنايات او

بیشترین بازدید این مجموعه

ورود مسلم بن عقیل به کوفه
حجاب و استحکام پیوند خانواده
حوادث بعد از واقعه عاشورا
وظیفه منتظران واقعی امام زمان(عج)
وعده خدا با موسى‏(ع)
غمنامه حضرت رقیه (س)
حضور 30 هزار ملک در مراسم تغسیل، تشییع و تدفین
متن کامل خطبه غدیر خم با ترجمه فارسی
سوره ای از قران جهت عشق و محبت
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^