منابع مقاله:
کتاب : تفسير حكيم جلد چهارم
نوشته : حضرت آیت الله حسین انصاریان
وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ قالَ وَ مَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلى عَذابِ النَّارِ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ.
و ياد كن آنگاه كه ابراهيم گفت: پروردگارا اين شهر را شهرى امن قرار ده، و اهلش را البته آنان كه خدا و روز قيامت مؤمن هستند از هر نوع ميوه و محصول روزى عنايت كن، خدا فرمود: «دعايت را درباره اهل ايمان اجابت كردم» ولى به كافران بهره اندكى خواهم داد، سپس آنان را به عذاب آتش مى كشانم و عذاب آتش بد بازگشت گاهى است.
شايد بتوان از آيه شريفه، يا از آنچه كه برخى از تاريخ نويسان نوشته اند به دست آورد كه سرزمين مكه پيش از دعاى حضرت ابراهيم منطقهاى نا امن و محل تاخت و تاز قبايل، و عرصه قتل و غارتگرى بوده، ولى به دعاى حضرت ابراهيم عليه السلام كه دعائى برخوردار از اجابت است به شهرى امن و منطقهاى آرام تبديل شد.
بيترديد اگر به دعاى ابراهيم امنيت منطقه تحقق نمييافت سفر به سوى آن سرزمين ملكوتى به ويژه براى انجام مناسك حج ميّسر نبود، و اهل ايمان از بهره بردن از مناسك و ثواب عظيم زيارت و عبادت در آن منطقه مقدس محروم ميشدند.
امنيت شهر مكه به دعاى حضرت ابراهيم و اجابت حق تا قيامت برقرار است، و هر ظالم و ستمگرى به قصد تجاوز و ناامن كرن آن مكان مقدس به حركت آيد به عذاب خدا و انتقام حق دچار ميگردد، چنان كه ابرهه و پيل سوارانش به اراده خدا هنگام حمله به مكه نابود شدند و حرم از ناامنى در مصونيت قرار گرفت.
يقيناً امنيت تنها براى يك منطقه كافى نيست، بلكه رونق اقتصادى و رفاه نسبى و فراوانى نعمت هم به صورتى تحقق دهنده و حافظ امنيت است، به همين خاطر حضرت ابراهيم با دلسوزى خاص و از باب مهرورزى به مردم مؤمن منطقه از خداى مهربان درخواست رزق فراوان و انواع ميوه و محصولات را براى ساكنان حرم نمود.
راستى دعاى مؤمن واقعى چه اندازه با ارزش است، كه به قله اجابت مى نشيند، و ميليون ها نفر در طول تاريخ از آن دعا بهره مند مى گردند.
ابراهيم براى منطقه اى درخواست رزق فراوان و انواع محصولات و رونق اقتصادى كرد كه خود از آنجا به وادى غير ذى زرع ياد كرد، و مشاهده نمود كه منطقه را جز حرارت سخت خورشيد، و كوه هاى خشن، و درهاى خشك، و ريگ زارهاى فراوان محاصره نكرده است، ولى امروز مشاهده مى شود كه به دعاى حضرت ابراهيم منطقه حرم از شهرهاى آباد دنيا، و داراى ساختمان ها و خيابان ها و تونل هاى زيبا، و محل زندگى هزاران نفر محلى، و شهرى پر از محصولات در همه فصول براى پذيرائى از ميليون ها زائر در هر سال است.
به اعتقاد گروهى از اهل دل دعاى ابراهيم نسبت به رزق شامل دو رزق مادى و معنوى است، كه از رزق مادى همه انسان ها بهره مندند و از رزق معنوى فقط اهل ايمان داراى نصيب هستند.
در هر صورت اجابت دعاى ابراهيم نسبت به امنيت منطقه، و فراوانى رزق در تحقق مكتب توحيدى و نشر آن مؤثر بوده و از زمان شهر شدن آن محل نورانى، و سرازير شدن انواع محصولات به آن حريم مقدس تعداد بى شمارى از بركت آن منطقه اهل ايمان و عمل صالح شدند، و ميليون ها نفر تا به امروز آن وادى امن را زيارت و به مناسك حج و عبادات خالصانه موفق شده راه قرب به سوى حق را پيموده و درهاى بهشت را به روى خود باز كردند، و اين جريان تا برپا شدن روز قيامت بخواست حضرت حق ادامه دارد.
كشف الاسرار ميبدى درباره ى دعاى ابراهيم نسبت به امنيت مكه مى گويد:
اين دعاى خليل هم از روى ظاهر بود، هم از روى باطن: از روى ظاهر آن است كه گفت: خدايا هر كه در اين شهر باشد وى را ايمن گردان بر تن و مال خويش، و دشمن را بر وى مسلط مكن، و از روى باطن گفت: بارخدايا هر كه در اين شهر شود او را از عذاب خود ايمن گردان و به آتش قطيعت مسوزان.
رب العالمين دعاى وى از هر دو روى اجابت كرد و تحقيق آن را گفت: وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ (4) و قال تعالى جَعَلْنا حَرَماً آمِناً وَ يُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ.
مى گويد: سكّان حرم خود را ايمن كردم از آنچه مى ترسند، و دست ظالمان و دشمنان از ايشان كوتاه كردم، و تسلط جباران و طمع ايشان چنان كه بر ديگر
شهرهاست از اين شهر باز داشتم، و جانوران را از يكديگر ايمن گردانيدم تا گرگ و ميش آب بيكديگر خورند، و وحشى با انسى بيكديگر الف گيرند اين خود امن ظاهر است.
و امن باطن را گفت وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً: يعنى نسوزيم شخص او را به آتش دوزخ و نه دل به آتش قطيعت، اين از بهر آن است كه خانه كعبه محل نظر خداوند جهان است.
هر سال يك بار.
از رسول خدا روايت شده است:
«ان الله عزوجل يلحظ الى الكعبة فى كل عام لحظة و ذلك فى ليلة النصف من شعبان فعند ذلك تحنّ القلوب اليه و يفد اليه الوافدون:»
خداى عزوجل در هر سال يك نظر به كعبه مى اندازد، و زمان نظر انداختنش شب پانزدهم شعبان است، از بركت اين نظر قلوب مؤمنان با اشتياق به جانب كعبه توجه مى كند، و كاروان ها به سوى آن سفر مى نمايند. يك نظر كه رب العالمين به كعبه كرد چندان شرف يافت كه مطاف جهانيان گشت و مأمن خلقان، پس بنده مؤمن كه به شبانه روز سيصد و شصت نظر از حق جل جلاله نصيب وى آيد شرف و امن وى را خود چه نهند و چه اندازه پديد كنند؟ «1»
محيط حرم، محيط امن، محيط نور، مركز وحى، مهبط فرشتگان و در آغوش دارنده قبله عبادات است.
منطقه حرم منطقه اى است كه هر كسى در آنجا از هر ستم و تجاوزى در امان است، و جائى است كه بايد با سپردن تعهداتى به حضرت حق و پاى بند بودن به آن خود را از عذاب دنيا آخرت در امان قرار داد.
در ابتداى ورود به حرم بايد به ياد آورد كه اينجا شهرى است كه حضرت حق آن را به سبب دعاى ابراهيم محل امن قرار داده و شأنش را آن چنان والا گردانيده كه به آن سوگند ياد كرده است:
وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ: «2»
و سوگند به اين شهر امن
آن محيط براى همه كس و همه جانداران و همه چيز محيط ان است، محيطى كه درختان و گياهان آن بدون اين كه آنها را با زره پوش در حفاظت قرار داده باشند از تجاوز متجاوز در امان است، حتى شاخه ها و ريشه ها و بوته ها همه و همه در امان اند.
حرم چهار فرسخ در چهار فرسخ است و اين محيط را خداوند محيط امن قرار داده، به حدى كه هر گاه شاخه اى از حرم سر در آورده باشد، به احترام اين كه ريشه اش در حرم نمى توان آن را بريد و يا برگى از آن چيد و هم چنين اگر درختى در بيرون حرم باشد ولى يك شاخه اش سر به حرم آورده، به هيچ چيز آن درخت هم نمى توان دست درازى كرد.
محيطى كه وحش هامون و آهوانش چهار فرسخ در چهار فرسخ از تعرض مصون اند، از اين جهت رم نمى كنند، و نميتوان آنها را رم داد و وحشت زده كرد، نبايد به نحوى رفتار كرد كه از انسان برمند و در اين محل حتى با اشاره چشم هم نمى توان صيدى را رم داد.
محيطى كه مرغان هوايش با سواران تماس مى گيرند و نمى رمند، با آن كه در پشت كوه ها و پهنه ى دشت ها و در همه جاى دنيا آدميان را هم وحشت هست، ولى در اين منطقه و وادى نيروئى غيبى كه امان بخش است حكم فرماست، آن چنان كه مرغان پناهنده را نيز چنان ايمنى داده كه سواران راه مكه در ميان كوه هاى مهيب دست به كاكل آن مرغان مى كشند ولى آن ها نمى رمند، با آن كه مرغ پر پرواز دارد و پائى هم در گل ندارد كه اگر بترسد نتواند پرواز كند.
محيطى كه از بيرون آن اگر آهوئى رو به حرم دارد، هر چند به حرم نرسيده باشد، نمى توان آن را هدف قرار داد، يا به كسى نشان داد تا او را هدف قرار دهد، حتى با گوشه چشم هم نمى توان به او صدمه رساند، و نيز نمى توان با چشم به كسى اشاره كرد تا به آن حيوان آزار برساند!
محيطى كه اگر مرغى بر شاخه اى از درختى بنشيند كه ريشه ى آن در حرم روئيده، اجازه نيست آن مرغ هدف قرار گيرد، يا اگر بر شاخه درختى نشسته كه يك شاخه آن درخت سر در حرم كشيده آن را هدف گرفت.
محيطى كه اگر كسى دسته كبوترى را رم دهد، براى جبران اين بى انضباطى بايد يك گوسپند كفاره دهد، و هر گاه آن دسته رفتند و به جاى خود بازنگشتند بايد به عدد هر يك، يك گوسپند جريمه بدهد، محيطى كه اگر در آن از كسى ظلمى صادر شود در حكم الحاد و خروج از حق و بمنزله بى دينى است.
محيطى كه اگر كسى مال بى سرپرستى جلوى پاى خود ديد، حق برداشتن آن را ندارد، حتى حق انگشت پا زدن به آن را هم ندارد!!
اين احكام محيط حرم است تا چهار فرسخ در همه اوان سال چه در موسم حج و چه در غير موسم- براى همه كس- چه حاج و چه غير حاج، چه محرم و چه غير محرم، در سراسر ايام سال براى هر بالغ عاقل اين حدود انضباطات هست. «3»
حاصل همه اين سطور اين كه طير هوا و مرغ صحرا و گياه بيابان همه و همه در اين حرم حق حيات و زندگى دارند و خيال وحشت نبايد در دل هيچ حيوان رميده و متوحشى سايه افكند و راه يابد، و هيچ مور ضعيفى نبايد پايمال گردد، تا نظامات اين حرم «هسته ى امنيت» براى جهان گردد، براى جهان پر آشوبى كه زبردست و زيردست آكل و مأكول يكديگرند، و دنياى متمدن كنونى هم با همه ادعا و غرور خود، روى همين اصل تجاوز و تنازع بقا جنگلى است پر آشوب كه زبردستان زيردستان را مى خورند، مگر دنيا از اين حرم الهام بگيرد و نظامات حاكم بر اين منطقه را كه محصول شيرينش امنيت است براى كشورها هديه ببرد. «4»
در خاتمه اين مقال يك بار ديگر توجه مى دهم كه «دعاى ابراهيم به اجابت رسيد، شهر مكه در ميان قبايل غارت گر عرب و دنياى پر آشوب آن روز پيوسته محل امن گرديد، چنان كه هيچ غارت گر و فاتحى بر آن دست نيافت، تنها درهاى آن در روز فتح مكه بدون كم ترين خون ريزى و رسيدن آسيب به كسى و چيزى به روى پيامبر اسلام باز شد تا عهد ابراهيم را انجام دهد و آن را از آلودگى شرك و بت ها پاك گرداند.
با آن كه بيت المقدس و ديگر شهرها و مراكز عبادت، پيوسته در معرض حمله فاتحين و خرابى خرابكاران بوده است، لطف خداوند و نفوذ معنوى اين خانه در دلها، و تا حدى دور بودنش از نظرها منشأ امنيت آن شد، و به دور از دسترس حوادث ماند، امنيت موجب رفت و آمد اموال تجارتى و بارانداز ثمرات پيش از اسلام و پس از آن گرديد.
أَ وَ لَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَماً آمِناً يُجْبى إِلَيْهِ ثَمَراتُ كُلِّ شَيْ ءٍ رِزْقاً مِنْ لَدُنَّا. «5»
آيا ما آنانرا در حرم امنى جاى نداديم كه همواره «در همه فصول سال» هر نوع ميوه و محصولى كه رزقى از سوى ماست به سوى آن گردآورى مى شود؟
اگر مانند اهل عرفان بلد آمن را تاويل نمائيم، يا به نفوس ايمانى تعميم دهيم، مى توان گفت: نفوسى كه در امنيت ايمان قرار گيرد از همه ثمرات معنوى قوا و ادراكات خود پيوسته و غير محدود بهره مى گيرد، ولى كافران بهره و نصيبشان از اين گونه ثمرات محدود و منقطع است. «6»
«اشتراك مؤمن و كافر در رزق دنيوى»
احتمال داده مى شود از آنجا كه ابراهيم دانست خداى بزرگ عهد امامت را در ستمگران قرار نمى دهد:
لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ «7»
به نظرش رسيد در مسئله درخواست روزى و رزق براى ساكنان آينده حرم فقط براى اهل ايمان خواستار رزق باشد، تا بى دينان و ناسپاسان كه مردمى آلوده و تبهكارند از زندگى در منطقه حرم محروم باشند، و فقط اهل ايمان در آن عرصه مبارك و مقدس خيمه زندگى برپا كنند، ولى سنت و روش رحمانيه حضرت حق كه شامل همه موجودات اعم از بى جان و جاندار و حيوان و انسان است اقتضا دارد كه رزق و روزى را نصيب همه جانداران و مخلوقات كند، و درخواستى را در زمينه محروم كردن غير مؤمن از رزق و روزى نپذيرد، لذا از اجابت درخواست ابراهيم نسبت به كافران دائر بر اين كه در آن منطقه به آنان روزى داده نشود امتناع فرمود و به ابراهيم خطاب كرد من به كافران بهره اندكى از امور مادى عنايت مى كنم، و سفره ى آنان را با رزق كمى رنگين مى نمايم، كه آن رزق فقط در جهت حيات مادى آنان كاربرد دارد، و سودى نسبت به آخرت آنان نخواهد داشت، چون در عذاب كافران شتابى ندارم، پس از پايان مهلت عمرشان و اجل معينشان آنان را به عذاب دوزخ مى كشانم دوزخى كه بد جايگاهى است.
اين مؤمنان هستند كه رزق خدا را سپاس مى گذراند، و به شكرگذارى برمى خيزند، و نعمت هاى حق را در مسير حق مصرف مى كنند و با انرژى گرفتن از روزى و رزق خدا به عبادت حق و خدمت به خلق اقدام مى نمايند و از اين طريق سعادت دنيا و آخرت خود را تامين مى كنند.
نعمت هاى مادى از چنان ارزشى برخوردار نيستند كه حضرت حق عقاب كافران را در دنيا محروم كردنشان از رزق و روزى قرار دهد، كرم و عنايت و لطف و آقائى او و به ويژه رحمت رحمانيه اش اقتضا دارد كه به هر موجود زنده اى فرا خور حالش رزق و روزى عنايت كند و او را از نعمت هاى مادى بهره مند فرمايد.
اديم زمين سفره عام اوست ج
بر اين خوان يغما چه دشمن چه دوست اى كريمى كه از خزانه غيب ج گبر و ترسا وظيفه خور دارى ججدوستان را كجا كنى محروم تو كه با دشمنان نظر دارى آرى دنيا و آنچه ابزار مادى و نعمت ظاهرى در آن است در نگاه حضرت حق از چنان قيمت و ارزشى برخوردار نيست كه ناسپاسى ناسپاسان و كفر كافران موجب محروميت آنان از آن شود.
دنيا نه پاداش اولياء الهى است كه آنچه در آن است به آنان عطا شود، و نه جريمه بدكاران كه آنچه در آن است از آنان دريغ شود.
«ان الله تعالى لم يرضها ثواباً لاوليائه و لا عقابا لاعدائه:» «8»
خداوند بزرگ دنيا را براى دوستانش پاداش و براى دشمنانش به عنوان كيفر نپسنديد.
رزق و روزى حقيقتى است كه حضرت حق عطا كردنش را به همه موجودات و جنبدگان بر عهده گرفته و ايمان و كفر شرطى براى بهره ورى يا محروميت نيست.
وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها: «9»
و هيچ جنبنده اى در زمين نيست مگر اين كه رزق و روزى اش بر عهده خداست.
الميزان در ذيل اين آيه شريفه معناى لطيف ترى دارد كه قابل توجه است:
هنگامى كه ابراهيم دعاى خود را درباره اهل مكه و تقاضاى امنيت و وسعت روزى براى آنان بپايان رسانيد
رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ
متوجه شد كه همه اهل مكه در آينده مؤمن نخواهند بود و چه بسا كافرانى در ميان آنان پيدا شود «در حالى كه دعاى او تعميم داشته و همه را شامل مى شده است»
ابراهيم كه از كفار و معبودان آنان بيزار است و خدا در حق او مى فرمايد:
فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ: «10»
زمانى كه بر ابراهيم معلوم شد كه آذر دشمن خداست از او بيزارى جست.
كه بر اساس اين آيه خدا گواهى به بيزارى او از تمام كفار حتى آذر كه نزديك ترين افراد به اوست مى دهد، چطور ممكن است در حق آنان دعائى كند، لذا قيد مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ را به كلام خود اضافه كرد و كفار را از عرصه آن دعا خارج ساخت، با اين كه مى داند طبق قوانين طبيعى و اجتماعى اين امنيت و رزقى كه نصيب مؤمنان مكه مى شود طبعاً كافران را نيز شامل خواهد شد، ولى او بايد وظيفه خود را انجام دهد اما خدا با بندگانش چگونه معامله مى كند خود مى داند.
در ضمن از اينجا استفاده مى شود كه خدا دعاى او را طبق جريان عادى طبيعت به اجابت رسانيد و خرق عادى ننمود، ابراهيم تقاضاى خود را به صورت
«وَ ارْزُقْ من آمن من اهله مِنَ الثَّمَراتِ»
كه از ابتدا رزق مخصوص مؤمنان باشد نكرد، بلكه چون منظور او آبادى مكه بخاطر احترام خانه خدا بود نخست دعا را در حق اهل آن شهر كرد و بعداً براى ابراز بيزارى از كفار قيد ايمان را به دعايش افزود. «11»
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- كشف الاسرار ج 1 ص 365.
(2)- تين 3.
(3)- آفاق كعبه 38.
(4)- آفاق كعبه بخش دستورالعمل حج ص 25. (5)- قصص 57.
(6)- پرتوى از قرآن 302.
(7)- بقره 124.
(8)- حكمت 415 نهج البلاغه.
(9)- هود 6.
(10)- توبه 114.
(11)- الميزان ج 1 ص 390.
منبع : پایگاه عرفان