روزى هارون به وسيله غلام مخصوصش از غذاى ويژه خود براى بهلول فرستاد، غلام غذا را نزد بهلول گذاشت، بهلول گفت: من از اين غذا نمى خورم آن را نزد سگ هاى پشت حمام ببر، غلام به شدت عصبانى شد و فرياد زد: احمق اين غذا غذاى مخصوص هارون است، من اگر آن را نزد هر يك از امناى دولت و وزراى حكومت ميبردم به من جايزه و صله مى داد، تو آن را رد كرده گستاخى هم مى كنى! بهلول گفت: آهسته سخن بگو كه اگر سگ ها هم بفهمند اين غذاى خليفه است از آن نخواهند خورد!
منبع : پایگاه عرفان