گاهى گفته مى شود دنيا و منظور آن عبارت است از: نظام شگفت انگيز موجودات ارضى و سمايى اعم از جمادات و نباتات و آنچه كه هست، بدون ملاحظه رابطه انسان با اين نظام، در اين صورت درباره دنيا هيچ بحثى نيست كه در اين مرحله براى دنيا نه رنگ تصديق هست نه جهت تكذيب.
و گاهى گفته مى شود، دنيا و در اين مرحله رابطه انسان با آن لحاظ مى شود، در اينجا بايد چهره دنيا را بر اساس رابطه انسان با آن به دو صورت ترسيم كرد، چنانچه آيات قرآن مجيد و روايات اصيل اسلامى بر اين مسئله دلالت دارد.
اگر رابطه انسان با دنيا بر مبناى قواعد الهى باشد، يعنى راه تحصيل و خرجش، هماهنگ با قواعد عالى اسلام صورت گيرد، بدون شك اين گونه رابطه با دنيا، رابطه اى است خدايى و به عبارت ديگر: اين چهره از دنيا خير محض و سازنده آخرتى آباد است و اين گونه دنيا و آخرت همان دنيا و آخرتى است كه تمام انبيا براى برپا كردن آن مبعوث به رسالت شده اند و پيامبر عزيز اسلام صلى الله عليه و آله مكرر در مجالس مكه، به مردم گوشزد كردند:
إنّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِخَيْرِ الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ .
به درستى كه من براى رساندن خير دنيا و آخرت به شما آمده ام.
و اگر رابطه انسان با دنيا بر اساس خواسته ها و اميال و غرائز و شهوات آزاد باشد و براى تحصيل و خرجش، هيچ حقى از هيچ كسى ملاحظه نشود، البته اين گونه دنيا شرّ محض و مخرّب آخرت است و آيات كتب آسمانى به خصوص قرآن مجيد و همه انبيا وائمه عليهم السلام از اين شكل رابطه، منع كرده اند.
رابطه با مقام دنيايى اگر رابطه يوسفى و سليمانى و اميرالمؤمنينى است، اين رابطه خير و خير ساز و مقدمه اى براى رسيدن به نعيم آخرت است، چرا كه در اين رابطه شخص رابط از مقام و قدرتش براى استقرار حق و فرهنگ حق و پاسخ به دادخواهى مظلوم استفاده مى كند.
و اگر رابطه با مقام دنيايى رابطه فرعونى و نمرودى و يزيدى و.. است، اين رابطه شرّ و شرساز است و حاصلى جز رساندن انسان به عذاب ابدى آخرت ندارد، چرا كه در اين نوع رابطه حق مطرح نيست، بلكه نابودى و پايمال كردن حق و حقيقت مطرح است، در ارتباط با علم و مال و منال هم اين دو صورت مطرح است.
منبع : پایگاه عرفان