دشمنى(بنى اميه)با خاندان پيامبر صل عليه و آله و سلم عميق و ريشه دار بوده و منحصر به دوران پيامبر و صدر اسلام نبود، بلكه آنگاه كه اين خانواده به حكومت دست يافت و معاويه به قدرت رسيد، اين دشمنى را به صورت شديدتر و با محاسبه دقيق تر اجرا نمود؛ زيرا اينك نه رسول خدا صل عليه و آله و سلم در حيات است و نه مانند گذشته جنگ و مبارزه با ظواهر اسلام صحيح است و لذا بايد اين عداوت را به اهل بيت پيامبر و حاميان واقعى اسلام متوجه و در جانشينان به حق رسول الله متمركز سازند و اين در شرايطى است كه اكثر مردم از حقيقت امر، بى اطلاع و توده جامعه به ظواهر امر، دلبسته اند و از درك حقايق غافلند، در اينجاست كه حسين بن على عليه السلام با بيان عمق دشمنى بنى اميه و تكرار آن در مناسبتهاى مختلف ، خواسته است گوشه اى از اين واقعيت را ابراز كند و پرده از افكار پليد و عقايد خطر ناك و تحريف در دين كه به وسيله امويان به وجود آمده است ، كنار بزند و آتش كينه و عداوت آنان در نسبت به اهل بيت كه شعله آن با هيچ عاملى بجز ريختن خون فرزندان پيامبر، فرو نخواهد نشست و در اجراى دشمنى خود با اهل بيت به كمتر از قتل حسين عليه السلام و يارانش و اسارت فرزندانش راضى نخواهد گرديد، برملا سازد. ولى مهم اين است كه بدانيم چون اين عداوت ، ريشه فكرى - اعتقادى دارد، لذا منحصر به دوران پيامبر صل عليه و آله و سلم و ائمه نيست بلكه در هر زمان و عصرى ، بنى اميه هايى وجود دارند كه با اسلام و مسلمين در جنگ و ستيز هستند و به عقيده خود تا اسلام را سركوب و تا مسلمانان را از صحنه خارج نكنند و آنان را به زنجير ذلت نكشند، خواب راحت به چشمشان نخواهد رفت .
بنى اميه پيروان شيطان
ان هولاء قد لزموا طاعة الشيطان ، و تركوا طاعة الرحمان ، و اظهروا الفساد، و عطلوا الحدود، و استاثروا بالفى ء و احلوا حرام الله و حرموا حلاله ...
(و اينان ( بنى اميه ) اطاعت خدا را ترك و اطاعت شيطان را بر خود فرض نموده اند. فساد را ترويج و حدود و قوانين الهى را تعطيل كرده اند. بيت المال را بر خود اختصاص داده اند. حرام خدا را حلال و حلال او حرام كرده اند.)
اين جملات ، در معرض بنى اميه فرازهايى از سخنرانى حسين بن على عليه السلام است كه در(منزل بيضه) خطاب به ياران خود و سپاهيان(حر بن يزيد رياحى) ايراد فرمود.
بنى اميه دشمنان مسلمانان و اهل بيت (ع)
(و شما (مردم كوفه ) آتش فتنه اى را كه (بنى اميه) دشمن شما و دشمن ما برافروخته بود، بر عليه ما شعله ور ساختيد و به حمايت از دشمانتان بر عليه پيشوايانتان فتنه بر پا نموديد.)
اين جمله ، از فرازهاى دومين سخنرانى حسين بن على عليه السلام در روز عاشورا است .
يا ابا هرم ! ان اميه شتموا عرضى فصبرت ، و اخذوا مالى فصبرت ، و طلبوا دمى فهربت ، و ايم الله ليقتوا نى فيلبسهم الله ذلا شاملا و سيفا قاطعا
(اى ابا هرم ! بنى اميه با فحاشى و ناسزاگويى ، احترام مرا در هم شكستند، صبر و سكوت اختيار نمودم ، ثروتم را از دست گرفتند، باز شكيبايى كردم و چون خواستند خونم را بريزند، شهر و ديار خويش را ترك نمودم . و به خدا سوگند! همان بنى اميه مرا خواهند كشت و خداوند آنها را به ذلتى فراگير و شمشيرى بران مبتلا خواهد نمود.)
اين جمله را امام عليه السلام در (منزل رهيمه) در پاسخ به نام(ابوهرم ) فرمود، آنگاه كه سؤ ال كرد يابن رسول الله ! چه عاملى شما را واداشت كه از حرم جدتان خارج شويد؟
يا ابن العم !... و الله لا يدعونى حتى يستخرجوا هذه العلقة من جوفى
(پسر عم ! به خدا سوگند! بنى اميه دست از من بر نمى دارد مگر اينكه خون مرا بريزند.)
امام اين جمله را در ضمن پاسخ به(عبدالله بن عباس) كه مخالف سفر آن حضرت به عراق بود، ايراد فرمود.
كانى باوصالى تقطعها عسلان الفوات بين النواويس و كربلا فيملان منى اكراشا جوفا و اجريه سغبا
(گويا مى بينم كه درندگان بيابانها (پيروان بنى اميه ) در سرزمينى در ميان نواويس و كربلا، اعضاى بدن مرا قطعه قطعه و شكمهاى گرسنه خود را سيرو انبانهاى خود را پر مى كنند.)
امام عليه السلام اين جمله را در ضمن خطبه اى در شب هشتم ذيحجه سال شصت در مكه ايراد فرمود و صبح همان روز به سوى عراق حركت نمود.
و ايم الله ! لو كنت فى ثقب جحر هامة من هذه الهوام لا ستخر جونى حتى يقضوا فى حاجتهم ...
(بخدا سوگند! اگر در آشيانه پرنده اى هم باشم ،(بنى اميه ) مرا بيرون خواهند كشيد تا با كشتن من به خواسته خود نايل گردند.)
حسين بن على عليه السلام اين جمله را در پاسخ(عبدالله بن زبير) در مكه فرمود كه او باطن به خارج شدن آن حضرت از مكه راضى و خوشحال بود، ولى در ظاهر امر، پيشنهاد اقامت در مكه و گاهى وعده كمك و مساعدت هم مى داد!!
ان هواء اخافونى و هذه كتب اهل الكوفة و هم قاتلى
(از طرفى اينان (بنى اميه ) مرا تهديد و تخويف نمودند و از طرف ديگر، اهل كوفه اين همه دعوتنامه براى من فرستادند و همين مردم كوفه هستند كه ( به دستور بنى اميه ) مرا به قتل خواهند رسانيد.)
اين جمله ، بخشى از پاسخ حسين بن على عليه السلام است به سؤ ال شخصى كه در مسير عراق با آن حضرت ملاقات كرده و سؤ ال نمود يابن رسول الله ! پدر و مادر فداى تو باد! چه انگيزه اى شما را از شهر و ديار خود به اين بيابان بى آب و علف كشانده است ؟
يا عبدالله !... و الله لايد عونى حتى يستخرجوا هذه العلقة من جوفى .
(اى بنده خدا! بنى اميه دست از من بر نمى دارند تا اينكه خون مرا بريزند.)
اين جمله را نيز آن حضرت در منزل (بطن عقبه) در نزديكى كربلا در پاسخ شخصى به نام (عمرو بن لوذان)فرمود؛ زيرا وى كه در اين منزل به قافله آن حضرت ملحق شده بود سؤ ال كرد ابن رسول الله مقصد شما كجاست در پاسخ وى جمله بالا را ايراد فرمود.
... و تقرقوا فى سوادكم و مدائنكم ، فان القوم انما يطلبوننى ، و لو اصابونى لذهلوا عن طلب غيرى .
(... و هر يك از شما به شهر و ديار خويش متفرق شويد، زيرا اينان تنها در تعقيب من هستند و اگر بر من دست يابند، كارى با ديگران ندارند.)
امام عليه السلام اين جمله را در شب عاشورا و در ضمن سخنرانى خود، خطاب به ياران خويش ايراد فرمود.
نویسنده:محمد صادق نجمى
منبع : پيام عاشورا