فارسی
چهارشنبه 03 مرداد 1403 - الاربعاء 16 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 0

کار عشق از کربلا بالا گرفت از امیر عاملی

کار عشق از کربلا بالا گرفت

عشق آنجا دامن مولا گرفت

گفت ای مولا مرا بر می‌گزین

زین طریقت تیغ حیدر می‌گزین

من هزاران سال نوری گشته‌ام

تا به دشت کربلا پا هشته‌ام

عارفان و عامیانم طالبند

عاشقان از من به دنیا غالبند

من همان نورم که در طور آمدم

روز خیبر شاد و منصور آمدم

با علی و با محمد بوده‌ام

م‍َحرم اسرار احمد بوده‌ام

جملگی دنبال من بودند و حال

من به دنبال توام ای بی مثال

برگزیدستی مرا زآغاز و باز

با زبان من بکن راز و نیاز

کعبه را در کربلا بنیاد کن

اهل معنی را به معنی شاد کن

گفت مولا در منی ای خوب من

ای زخوبان جهان محبوب من

گر نبودی در من ای عشق عزیز

کی من و کفار را بودی تمیز؟

در من ای عشق گرامی جوش زن

آتشی در خرمن خاموش زن

من تو را مشتاقم ای معجون درد

با تو می‌خواهم به میدان هم نبرد

عشق ای آن کس که بودی از نخست

احمد و یاران او دنبال توست

زینبم را بعد من یاری تو راست

کودکانم را مدد گاری تو راست

آتش اندر خطبة زینب گذار

ز آتش نطقش ز کافر جان بر آر

پرچم عباس بی‌دستم بگیر

بعد از آن می‌ده به مردان دلیر

حیف باشد پرچمش روی زمین

هست این پرچم بلند از نام دین

گرچه می‌گویند ما کافر شدیم

زیر این پرچم همه پرپر شدیم

کربلای ما کتاب عبرت است

این شهادت در حساب عبرت است

از ازل ما را بلا تقدیر بود

عشق را در کربلا تفسیر بود

عشق می‌آمد حسین او را زپی

یا که عشق آمد به استقبال وی

شاید این هر دو یکی بودند و ما

دیده بودیم این دو را از هم جدا

من گمانم عاشق او بود عشق

گر چه دانم منطق او بود عشق

شاید این عشق است یادگار او

تا کند افشا همه اسرار او

هر چه باشد ما نمی‌دانیم چیست؟

یا حسین عشق است یا هر دو یکی است

یا حسین ای کربلا ایجاد کن‌!

عشق را در جان ما بنیاد کن

خود پرستی از خدامان دور کرد

چشممان را هرزه‌گردی کور کرد

جمله می‌گوییم سهم ما چه شد؟

قسمت ما از غنیمت‌ها چه شد؟

جنگ با احساس مردم می‌کنیم

راه مردی را عجب گم می‌کنیم


منبع : امیر عاملی
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

ای شفای دردهای من حسین از سید حبیب حبیب پور
غوغای غم ازحبیب اللّه‏ چایچیان (حسان)
غفلت اگر که دامن ما را رها کند از جواد حیدری
احمد مشجری کاشانی «محبوب» یادگار حیدر
دست خالی از علی دهقانی
دیدی که چنین ز عشق پرپر زده‌ایم از امیر عاملی
تجسم نور از خدیجه پنجی
اشک گل کرد از علی انسانی
نخل های تشنه ازدوستعلی دهقان
شمع‌ها از پای تا سر سوخته از غلامرضا سازگار

بیشترین بازدید این مجموعه

دلم به ياد اسيران كربلا خون شد
احمد مشجری کاشانی «محبوب» یادگار حیدر
غوغای غم ازحبیب اللّه‏ چایچیان (حسان)
بحر طویل حضرت رقیه از غلامرضا سازگار
نیستان درنیستان داغداری از غلامرضا کاج
باید آهی ...از سید اکبر میر جعفری
دیدی که چنین ز عشق پرپر زده‌ایم از امیر عاملی
باز می جوشد جنون در باور اندیشه ها از زهرا فیض
غفلت اگر که دامن ما را رها کند از جواد حیدری
دامن خيمه به بالا بزن! از محمد فخارزاده

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^