روزي به حرم آقا ابي عبدالله عليهالسلام مشرف شدم و در آن جا با ناله از امام خواستم که جواب من را بدهد. پس از مدتي يک شب امام حسين عليهالسلام را در خواب ديدم که بالاي سرم آمد و دستي بر سرم کشيد و اين جمله را فرمود: «يا بني انت مقتول»؛اي فرزندم! تو کشته ميشوي. امام فرمود: «فرزندم»؛ يعني من سيد هستم و ديگر اين که به من بشارت داد که من شهيد ميشوم.
شهيد محراب -آيت الله مدني - فرمودند: من در دو موضوع نسبت به خودم شک کردم؛ يکي اين که آيا من سيد هستم يا نه؟ (از اولاد پيغمبر هستم)، ديگر اين که آيا من لياقت آن را دارم که در راه خدا شهيد بشوم يا نه؟
روزي به حرم آقا ابي عبدالله عليه السلام مشرف شدم و در آن جا با ناله از امام خواستم که جواب من را بدهد. پس از مدتي يک شب امام حسين عليه السلام را در خواب ديدم که بالاي سرم آمد و دستي بر سرم کشيد و اين جمله را فرمود: «يا بني انت مقتول»؛اي فرزندم! تو کشته مي شوي. امام فرمود: «فرزندم»؛ يعني من سيد هستم و ديگر اين که به من بشارت داد که من شهيد مي شوم.
منبع : کرامات حسينيه و عباسيه ؛ موسي رمضاني پور نوبت چاپ: هفتم تاريخ چاپ: زمستان 1386 چاپ: محمد (ص) ناشر: صالحان صفحه 48