سرد و سنگین ابرها را سوگوار آورده اند ...
شرحه شرحه ماجرایی ناگوار آورده اند
بازهم یک زخم کهنه ماجرای خیر و شر
افتضاحی فاش را مردم به بار آورده اند
خاک و خاکستر نشانده بر دل تقویم ها...
سینه هایی نصف جان را داغ دار آورده اند
درد در جانها نمی گنجد، قیامت می کند
خون و آتش را به صحن نیزه زار آورده اند
تیغ بر خورشید و بر انوار مشرق می زنند
کورهایی سنگ دل ، شبهای تار آورده اند
در سپاه کفر قرآن را به خون آلوده اند
لکه ی ننگ بزرگی یادگار آورده اند
نینوا در نینوا گویی جهنم پیش و روست
ذوالجناح غرق خون را بی سوار آورده اند
اشک می بارد پیاپی چشم عالم ناگزیر ...
روی نیزه هاتفی را سر به دار آورده اند
بغض و خون در سینه های پاره پاره یخ زده ...
چهره های کوفیان را شرمسار آورده اند
رنگ و رویی زرد بر ماه محرم مانده است
چشم ها را داغ دارو زار زار آورده اند
ازگلو ی دشت و صحرا آب خوش پایین نرفت
ناله های اَل عطش از جویبار آورده اند
دل تهی کرد ه تمام آسمان هاو زمین
سر به روی نیزه و نی آشکار آورده اند
محتشم ها را به میدان می کشد این سوگ و غم
کس نمی فهمد چه ها بر روزگار آورده اند
کوچ باید کرد از این مردم نفرین شده
دسته دسته سارها را خاکسار آورده اند
گردو خاک تیره ی دل را نمی شوید زمان ...
ماه خون آلود را جای بهار آورده اند
م- شوریده 5/11/1389 مصادف با اربعین حسینی
منبع : سید مهدی نژادهاشمی