فارسی
جمعه 05 مرداد 1403 - الجمعة 18 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 0

دشتِ عطش از مهدى خليليان

گرد و غبارِ قافله در دشت پيچيد
آن كاروانْ سالارِ عاشق
آرام، بر صحرا، نگاهى كرد؛ آرام
حال و هواى آن ديارِ خشك و سوزان
گويى برايش آشنا بود
او خوب مى دانست آنجا «نينوا» بود...
بارانِ اشك و خونِ دل
از چشم هاى او روان شد
خورشيد، تا اين صحنه را ديد
در پشتِ دريا ـ شرمنده و غمگين ـ نهان شد
آن گاه او مانند كوهى استوار آهسته برگشت؛
«آرام گيريد»
آواى او پيچيد در دشت:
«اكنون اگر چه، در سختى و رنج و بلاييم...
هر چند امشب، با تشنگى و تشنه كامى هم نواييم
فردا ولى... اندوه و درد و غصّه ها را
از جان و دل ها مى زداييم
آن گاه با هم، مثلِ كبوترهاى عاشق
تاآسمان ها، تا كهكشان ها، پَر مى گشاييم
ما، سربه داران و شهيدان زمينِ كربلاييم...»
فرداى آن روز، وقتى كه خورشيد
در آن هياهو، بر دشت تابيد
پشتِ زمين و آسمان ـ يك باره ـ لرزيد!
تاريخ و تكرارِ نَبَرْدى نابرابر؛
دشتِ عطش
درياى خون
گُل هاى پَرپَر
پايانِ آن روز
انگار در دشتِ عطش
محشر به پا بود
سرهاى سرافرازِ هفتاد و دو خورشيد
در ازدحامِ دست ها
بر نيزه ها بود!


منبع : مهدى خليليان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

گل های سرخ
ای شفای دردهای من حسین از سید حبیب حبیب پور
غوغای غم ازحبیب اللّه‏ چایچیان (حسان)
غفلت اگر که دامن ما را رها کند از جواد حیدری
احمد مشجری کاشانی «محبوب» یادگار حیدر
دست خالی از علی دهقانی
دیدی که چنین ز عشق پرپر زده‌ایم از امیر عاملی
تجسم نور از خدیجه پنجی
اشک گل کرد از علی انسانی
نخل های تشنه ازدوستعلی دهقان

بیشترین بازدید این مجموعه

گل های سرخ

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^