ای از ازل تا ابد در گستره خلقت، ساری و جاری!
تو آفریده شدی از نور و روشنایی و منتشر شدی در عمق ذهن زمان، تا ظلمات را برچینی و طومار تاریکی را در هم پیچی. آهنگ موزون قدم هایت می پیچد در عرش و ذرات کائنات را به سماعی عاشقانه بر می انگیزد که وجود تو شمع محفل عشاق است و خم ابرویت، محراب شیفتگان عشق.
خنکای امواج مهربانی ات، تلاطم سرگردانی دنیا رابه ساحل آرامش و راحتی می کشاند.
ای وجودت نیاز بشر! تو پیش از اینها بوده ای در علم خداوند؛ جاری و ازلی. تو پیش از خلقت آدم حضور داشتی؛ «نور بودی که می وزیدی و می چرخیدی در کائنات و افلاک و خاک و در گوش فرشتگان تسبیح خداوند می خواندی»، پیش از توفان نوح، سایه امن حضورت بر سر جهان گسترده بود. پیش از معجزه موسی، پیش از تولد مسیح، تو در علم خداوند، «حسین علیه السلام » بوده ای.
امروز، روز تجسّم آن نور است در هیئت یک انسان.
و تو نازل می شوی بر عالم.
و فرمانت همه گیر می شود و کرامتت همه وقت.
و عالم یکپارچه دیوانه تو.
امروز روز آفرینش توست؛ روز حلول بی کرانگی ات در پیکری مطهر، روز میلاد شکوه تو.
ای حلقه گشمده آل کسا! با آمدنت، انسان تکمیل شد. در طریق تو، گل، پروانه و شمع، جان می گیرند.
در طریق تو مهربانی، حرف اوّل را می زند.
در طریق تو، معرفت، شروع راه است.
در طریق تو، عشقبازی الهی است.
ای تلاقیِ دو نور آسمانی، مادر نور، پدر نور، نور علی نور! تو جذبه ای از پرتو جمال خداوندی، تو تلاقی دو اقیانوس، عاطفه و مهربانی. نامت، راحتی جان عالم است.
کنگره های عرش به ذکر نام تو آرام می گیرند.
روح ناآرامی جهان را، جز کشتی امن و مهربان وجود تو، چه کس به ساحل نجات خواهد رساند؟
ظلمات جهل و نادانی بشر را جز نور ذات مقدّست چه کس خواهد شکافت؟
ای حسن مطلع تمام ترانه ها! ای دلنشین تر از همه عاشقانه ها! حسین علیه السلام »!
کرامت محض! از راه می رسی و خوان محبّت را بر افلاک و خاک می گسترانی و هستی و آن چه در دل هستی است بر سفره مهربانی ات حلقه می زنند.
تو می رسی و از تو امامت، بلند می شود. تو می رسی و دنیا یکسره از تو لبریز می شود.
می رسی و تا آخرالزمان، می مانی. و دنیا همچنان دیوانه و شیفته نام تو.
منبع : خدیجه پنجی