آسيب شناسى فرهنگ سياسى عاشورا
پس از آفرينش عاشورا توسط شهيدان كربلا و تبديل آن بهيك فرهنگ توسط اهل بيت(ع) اين فرهنگ عظيم انسانى و ايندرخت برومند كه سايه هاى آن نه تنها بر زندگى شيعيان ومسلمانان، بلكه بر آفاق حيات بشريّت سايه خود را گسترانيدهاست و چهره هاى بزرگ ظلم ستيزى چون گاندى را به تواضع دربرابر آن واداشته است، نيازمند صيانت و حفاظت بوده و هست؛صيانت در برابر امواج بنيان كن جهالتها و عداوتها، حفاظت ازآسيب هاى دوستان نادان و دشمنان دانا، تلاش و مجاهدت دربرابر فراموشى عاشورا يا اهداف آن، مقاومت در برابر تحريفاتگوناگون لفظى و معنوى. اكنون سؤالات مهمّى در ارتباط باپاسدارى از فرهنگ عاشورا مطرح است.
اوّلاً، اين مسئوليت سنگين بر دوش چه كسى نهاده شده است؟چه فرد يا گروهى وظيفه حراست از عاشورا و آرمانهاى بلند آنرادارد؟
ثانياً، حراست و پاسدارى چگونه انجام مى شود و شيوه آن چيست؟
در باره سؤال اول آنچه پيش از هر چيز به ذهن خطور مى كند، آنكه، تنها عاشوراشناسانند كه توانايى حراست از آن را دارند، آن كس كه با عاشورا بيگانه است، اهداف وآرمانهاى آن را نمى شناسد و يا به آن ايمان ندارد، چگونه مى تواند پاسدار عاشورا باشد؟
كسانى كه با شناختى عميق و ايمانى محكم، دل در گرو عاشورا و عاشورائيان دارند و ازصميم جان با آهنگ «يا ليتنى كنت معكم فافوز فوزاً عظيما»
[24] مترنمند، وظيفه حفاظت وپاسدارى را بردوش دارند. پس اين مسئوليت بزرگ بر دوش عموم شيعيان، به ويژه عالماندينى سنگينى مى كند كه نخست عاشورا را هر چه بيشتر و عميقتر بشناسند، آنگاه به پاسدارىاز آن همّت گمارند. امّا در باره پرسش دوم و چگونگى پاسدارى از عاشورا، درجات ومراتب مختلفى را مى توان در نظر گرفت؛ در درجه اوّل نكوداشت نام عاشورا و بزرگداشتشهيدان نينوا، وظيفه اى مهم و سنگين است. اين مسئوليتى است كه در توان توده مردممى باشد. اقامه مراسم عزا و برپايى خيمه هاى عزادارى سالار شهيدان به راه انداختندسته جات و هيئات و غيره، مى تواند شكل هاى مختلفى از اين مهم باشد و هر كدام به نوبهخود لازم و ضرورى است و نشانه اى از تقوا و تعظيم شعائر الهى و عبادتى بزرگ است كه ازافضل قربات الى الله شمرده مى شود:
«و من يعظم شعائر الله فانها من تقوى القلوب»(حج/32).
در طول تاريخ اين مجالس و محافل حسينى دشمنان فراوانى داشته است، يكى از آخرينآنها، تلاشهاى شيطانى رضاخان پهلوى در برچيدن مراسم عاشورا و محرّم و جلوگيرى ازمجالس روضه خوانى و تشكيل هيئات بود كه در اين تلاش ناكام ماند و طولى نكشيد كه درسراسر ايران اسلامى، حتى در مناطق سنّى نشين، مراسم سوگوارى خامس آل عبا(ع) بهشكلى با شكوهتر و گسترده تر، اقامه شد، بنابراين تضعيف مراسم سوگوارى و عزادارىحسينى(ع) به هيچ وجه جايز نيست.
البته اكنون دشمن به خوبى واقف است كه فرهنگ عاشورا سدّى محكم و بنيادين درمسير مطامع نامشروع وى است. و مانع از پايمال كردن منافع مادى و سرزمين و اقليمى وفرهنگ و تفكر مسلمانان مى شود، بسيارى از حركت هاى ضد استكبارى و استبدادى كه درميان ملتهاى مختلف به ويژه، ايران و لبنان و فلسطين رخ نموده، دقيقاً متأثّر از عاشورا وآرمانهاى كربلاست و چنانكه در پاره اى از كنفرانسها نيز رسماً اعلام شده، دشمن در فكر شكستن اين بنيان مستحكم است امّا از آنجا كه فرهنگ عزادارى و بزرگداشت عاشورا، دراعماق جان آحاد مردم رسوخ كرده است و دشمن اميد چندانى در خاموش كردن اين چراغندارد، راه كار اصلى و راهبرد اساسى او ضربه به اهداف اصلى فرهنگ عاشورا است،اينجاست كه بحث حراست و آسيب شناسى دقيق فرهنگ عاشورا و شناخت عميق بايدها ونبايدهاى مراسم نكوداشت كربلائيان ضرورتى مضاعف مى يابد و البته مرحله دوممسئوليت حفاظت و حراست از فرهنگ عاشورا، كه پاسدارى از اهداف و آرمانهاى آن استو توده هاى مردم، به ويژه جوانان را با محتواى واقعى مصيبت نينوا آشنا مى كند، بر دوشعالمان و فرهيختگان و پرچمداران فرهنگ اصيل جامعه است. آنان اند كه بايد آسيب ها رابشناسند و جامعه را در جريان آنها قرار دهند و به شناخت و ايمان آنها از اهداف عاشورا وعوامل پيدايش مصيبت عظماى كربلا عمق بخشند. اين وظيفه مهم عالمان دين است كه بابدعت ها و انحرافات جاهلان و كوته فكران و تحريفات مغرضان و دشمنان به مبارزهبرخيزند و درخت تناور فرهنگ عاشورا را از بيم آسيب ها و آفت ها مصونيت بخشند:
«اذا اظهرت البدع فى امّتى فليظهر العالم علمه فمن لم يفعل فعليه لعنة الله؛
[25]
آنگاه كه بدعت ها در امّت من بروز كرد، بر عالم است كه علم خويش را آشكار كند. و گرنه لعنتخدا بر اوست.»
به فرموده امام صادق(ع) «عالمان وارثان انبياء هستند» پس وظيفه پاسدارى از آموزه هاىاهل بيت(ع) به ويژه كربلا و عاشورا بر دوش آنان است:
«فانّ فينا اهل البيت فى كلّ خلف عدولاً ينفون عنه تحريف الغالين و انتحال المبطلين و تأويلالجاهلين؛
[26]
براى ما اهل بيت در ميان هر نسلى، عادلانى است كه تحريف افراطيان و دروغ مبطلان و تأويلجاهلان را از او دور مى سازند.»
در ميان عالمان بزرگ، همواره چهره هايى عالى قدر بوده اند كه به اين مهم همتگماشته اند و نگذاشته اند، پيرايه ها آسيبى جدّى بر فرهنگ عاشورا وارد كند. در هميندهه هاى اخير شخصيّت هاى فرزانه اى همچون حاجى نورى، حاج شيخ عباس قمى، آيةاللهبروجردى، امام خمينى، شهيد مطهرى و رهبر معظم انقلاب را مى بينيم كه پرچم پاسدارى ازفرهنگ عاشورا، را برافراشته اند و مسير حركت تكاملى عاشورائيان را هموار ساخته وعالمانه و دلسوزانه، با هشدارهاى به موقع خود، به آسيب شناسى فرهنگ عاشورا پرداخته اندو از سر سوز با گوشزد كردن پاره اى از كاستى ها و انحرافات در مسير عزادارى خامس آل عبا(ع) به آفت زدايى و اصلاح اين شجره طيّبه همّت گماشته اند.
با الهام از آنچه آن عزيزان فرهيخته، در گفتار و نوشتار خود، يادآور شده اند، مى توانبحث حفاظت و حراست و آسيب شناسى فرهنگ عاشورا را در دو بخش «بايدها» و«نبايدها»ى مراسم سوگوارى سالار شهيدان تنظيم كرد.
بخش اول: «نبايسته هاى» فرهنگ عاشورا
عنوان «نبايسته ها» طيفى از مسائل و موضوعاتى را تشكيل مى دهد كه مراسم و محافلسوگوارى بايد از آنها منزّه و مبرّا باشند. مرزها و حدودى كه بايد توسط همگان ازشركت كنندگان و آحاد معمولى مردم تا بانيان و دست اندركاران و مديران و سخنرانان ومرثيه سرايان و مرثيه خوانان و غيره مراعات گردد و كسى اجازه تخطّى از آن را به خود ندهد.اين مرزها و خطهاى قرمز شرعى - عقلى، پاره اى جنبه عملى و رفتارى دارد و پاره اى از آنهابيشتر به جنبه هاى نظرى و فكرى ارتباط پيدا مى كند.
آنچه در پى مى آيد، گزارشى مختصر از اهمّ اين مرزها است.
1. ارتكاب گناه و تخلّف از شرع
عزادارى و سوگوارى در رثاى سيدالشهدا(ع) على رغم پندارى كه آن را به عصر صفويهنسبت مى دهد، از ضروريات مذهب اهل بيت(ع) است. طبق روايات متواترى كه درصفحات گذشته، به گوشه هايى از عناوين آنها اشاره شد، نكوداشت حادثه عاشورا و مصيبتكربلا، عبادتى بزرگ
[27] و به گفته امام خمينى(ره) از افضل قربات الى الله شمرده مى شود.
[28]ولى شرط اوليّه اين عبادت عظيم، پرهيز از محرّمات الهى در انجام دادن آن است. مراسمعزادارى چنانچه با كار خلاف شرع و آميخته با گناه و ارتكاب حرام باشد، نمى توان براى آنچندان ارزشى قائل شد. به قول حاج ميرزا حسين نورى(ره):
«مستحب هر چند بسيار بزرگ باشد با حرام هر چند در نظر بسيار محقّر باشد، نتواند معارضهكند و طاعت الهى را نتوان به وسيله امرى كه سبب غضب و سخط اوست به جاى آورد و به آننزد خداوند تبارك و تعالى، متقرب شد بلكه مورد و محلّ تمام مستحبات آن فعلى است كه بهحب ذات جايز و مباح باشد.»
[29]
بر اساس مبانى دينى، هدف توجيه گر وسيله نيست و تنها با استفاده از روش ها وابزارهاى مجاز و مشروع است كه اقامه مجالس و مراسم عزادارى عبادت شمرده مى شود و
اين محافل را به اهداف والاى نهضت كربلا نزديك مى كند. «انّما يتقبل الله منالمتقين.»(مائده/27) آن هنگام كه فرزندان آدم قربانى كردند و قربانى يكى پذيرفته و از آنِديگرى مردود شد هابيل، در پاسخ قابيل كه او را به كشتن تهديد كرده بود، اعلام كرد: همانا«الله» از تقواپيشگان و پرهيزكاران مى پذيرد. اين سخنى است كه در همه جا، سارى و جارىاست، از جمله در مراسم حسينى و همچنان كه به بازرگان گفته مى شود: «الفقه ثم المتجر» بايدتمامى دست اندركاران مجالس عزادارى خامس آل عبا و حسينيه ها و هيآت، وظيفه خودبدانند كه احكام فقهى و شرعى مربوط به اين مجالس را فرا گيرند و دنبال كنند، تا مراسم آنها،داراى آثار ارزشمند معنوى باشد و بوى و عطر سياست حسينى بگيرد. چگونه مى توان دررثاى سيدالشهداء و مصائب جانسوز او، در ماتم نشست ولى مراسم او را با ارتكاب گناه سرپا نگه داشت. در حالى كه خود آن حضرت، هدف از قيام خود را با فرزدق اينگونه درميان مى گذارد:
«يا فرزدق، انَّ هؤلاء قوم لزموا طاعة الشيطان و تركوا طاعة الرحمان، و اظهروا الفساد فىالارض و ابطلوا الحدود و شربوا الخمور و استأثروا فى اموال الفقراء و المساكين و أنا اولى مَنْ قامبنصرة دين الله و اعزاز شرعه و الجهاد فى سبيل الله تكون كلمة الله هى العليا؛
[30]
امويان پيروى شيطان را برگزيده و طاعت رحمان را رها كردند. در زمين به رواج فسادپرداخته، حدود را باطل و شراب مى نوشند و اموال فقرا و مساكين را به يغما مى برند و من از هركس ديگر سزاوار ترم كه به يارى دين و عزّت بخشى شرع و جهاد در راه خدا قيام كنم تا «كلمةالله» سرفراز و برافراشته شود.»
وقتى روح قيام حسينى، مبارزه با طاعت شيطان و فساد و گناه و چپاول دارائى مستمنداناست، چگونه مى تواند مجالس نكوداشت آن قيام، همراه با پيروى شيطان و تخلّف ازمقرّرات شرع و دين باشد؛ حال اگر مجالس سالار شهيدان با اموال نامشروع بر پا شود،وهزينه هاى آن از طريق ربا، اجحاف به مردم، غصب اموال ديگران، رشوه، كم كارى، تضييعحقوق، نپرداختن خمس و زكات و حقوق شرعيه، تأمين گردد، اگر از طريق يغما بردناموال عمومى و چپاول بيت المال، خيمه حسينى برافراشته گردد، آيا مى تواند وسيله تقرّبالى اللّه باشد؟
اگر مرثيه خوانان، از غنا و شيوه هاى لهوى در مراسم عزادارى بهره جويند و به اسم سبكجديد و نوآورى، به سراغ سبكهاى نا مشروع بروند، چگونه مى تواند طاعت محسوب شود؟در حالى كه به گفته شيخ انصارى(ره) ادلّه مشروعيت استحباب مرثيه سرايى و گرياندن،
نمى تواند مجوز ارتكاب غنا و لهو باشد و در برابر محرّمات قرار گيرد. ادله مستحبات چيزىرا مستحب مى شمرد كه از راه مباح و مشروع تحقق يابد و فى نفسه، محرم نباشد اما هرگاهپاى گناه و خلاف شرع به ميان آمد، استحباب آن كار نيز نفى خواهد شد.
[31]
طبق اين معيار است كه بر اساس مبانى فقهى، اگر صداى بلندگوى مجالس، مزاحمتبراى ديگران فراهم آورد، اگر عزادارى به گونه اى باشد كه ضرر جسمى قابل ملاحظه اىبراى فرد داشته باشد و اگر گويندگان و سخنرانان و مرثيه سرايان و خوانندگان، به جعلاكاذيب بپردازند و بدون نقل از منابع معتبر تاريخى و مقتل قابل قبول، به قصّه پردازىمشغول شوند و به هدف جلب مستمع و راضى نگه داشتن مخاطب و پُر كردن مجلس، وكسب درآمد و شهرت به هر شيوه و روش و سخنى متشبّث شوند، در اين قبيل مواردچگونه مى توان مشروعيت اين اعمال را امضا كرد، تا چه رسد به پذيرش استحباب ومقرّب بودن آنها؟
آيا وظيفه و تكليف شرعى گروه هاى گرداننده و برپاكننده محافل حسينى آن نيست كه بهمتون معتبر و مستندهاى صحيح مراجعه كنند، سطح معلومات و اطلاعات خود از مقاتل رابالا ببرند و با تحقيق و تتبّع، به اين حرفه مقدّس و ارزشمند كه پاداشى جز بهشت ندارد،مشغول شوند و آن را وسيله كسب مال و آبرو قرار ندهند؟ آيا اين وظيفه مديران فرهنگىجامعه و سياست گذاران كلان در اين بخش نيست كه با توجه به بُعد تأثيرگذارى و اهميتى كهمجالس سوگوارى دارد، در جهت سامان دهى ناهنجارى هايى كه ذكر شد يا وجود دارد،اقداماتى انجام دهند؟ به نظر مى رسد: همچنان كه در ساير رشته هاى هنرى و فرهنگى،دست اندركاران و توليد كنندگان اين آثار آموزش كافى مى بينند، مى توان مراكزى آموزشىفراهم آورد تا افراد دست اندركار همچون شاعران و مدّاحان و نويسندگان و روضه خوانانو...به طور تخصّصى اطلاعات لازم در اين بخش را فرا گيرند و با استفاده از آموزش زبانعربى و تاريخ صدر اسلام و حادثه كربلا و مقتل هاى مختلف و همچنين احكام فقهى مرتبطبا عزادارى و احاديث و روايات اين باب و مطالب هنرى و اخلاقى لازم براى اين رشته ها، بههر چه بهتر و با شكوه تر برگزار شدن مجالس عزادارى خامس آل عبا(ع) طبق شرع كمككنند. خود، عاشورا را بشناسند تا بتوانند به ديگران آن را بهتر معرّفى كنند.
حاج ميرزا حسين نورى(ره) (م 1320ه'ق) بيش از يك قرن پيش با دلى سوخته واردعرصه اين جهاد بزرگ علمى شد و به مبارزه با نقل اكاذيب و مطالب بى پايه و اساس و غلوّآلود پرداخت و بى اعتبارى كتبى همچون اسرار الشهادة ومفتاح الجنان را به اثبات رسانيد و وظيفه روضه خوانان را ايندانست كه نه تنها مستند نقل خود را بگويند بلكه نبايد به مجرّدديدن خبرى و حكايتى در يك كتاب به آن قناعت كنند.
[32] او با بيانپاره اى از نمونه هاى دروغ از مصيبت ها و قصّه ها نوشت:
«الحق جاى گريستن است امّا نه بر اين مصيبت بى اصل، بلكهدر گفتن چنين دروغ واضح و افترا بر امام(ع) در بالاى منبر ونهى نكردن آنان كه متمكّنند از نهى كردن.»
[33]
حاج نورى از كذب خبرهاى مبالغه آميزى همچونششصدهزار سوار و پانصد هزار پياده اعلام كردن لشگر دشمن وتعداد مقتولين به دست سيدالشهدا(ع) را سيصد هزار و به دستابى الفضل(ع) را بيست و پنج هزار شمردن و روز عاشورا را هفتادساعت دانستن، پرده برداشت و به روضه خوانانى كه بناىدرستكارى دارند، توصيه كرد: از اساتيد اهل فنّ جويا شوند و بهاغواى شيطان، رسم تازه گويى نگذارند و از هر كتابى هر چندجُنگُ المزخرفات، نقل نكنند.
[34]
2. سست كردن پايه هاى اجتماعى مذهب و دين
يكى ديگر از «نبايسته هاى رفتارى» در مراسم عزادارى،پرداختن به كارهايى است كه پايه هاى اجتماعى مذهب را سستو تضعيف مى كند و آموزه هاى دينى را در چشمان دوست ودشمن موهون و لرزان جلوه مى دهد. يكى از مرزهاى فقهىسوگوارى براى سالار شهيدان(ع) همين است كه موجب وهنمذهب نشود.
[35] رفتارهاى موهون ممكن است، با صرف نظر ازوهن انگيز بودن، خود، فى نفسه، نيز حرام باشند و ممكن استخودشان، بدون توجّه به وهن انگيزى آنها، مباح و روا باشند. درهر حال وقتى شيوه سوگوارى و مطالب ارائه شده توسطگويندگان و مضامين القاء شده توسط مرثيه خوانان، به گونه اى بود
كه موجب تحقير دين و مذهب شد و آموزه هاى دينى را غيرعقلانى و بى پايه و اساس معرّفىكرد، بايد با حساسيّت كامل از اين امور اجتناب كرد. به قول حاجى نورى وقتى سخنران هرقصّه و مطلب دروغ و راستى را با هم آميخت و هر خبر بى پايه و اساس را بدون مراجعه بهاسناد معتبر نقل كرد يا از خود بافت، علاوه بر گناه و حرامى كه مرتكب شده سبب وهنمذهب و افتضاح ملت گرديده است، گسترش اين منكر بزرگ بدانجا مى انجامد كه در كتبخود بنويسند: شيعه بيت كذب است.
[36] به گفته شهيد قاضى طباطبايى؛ يكى از مضرّات اينكار، هر چند از روى محبّت نسبت به سيدالشهدا باشد، آن است كه دشمنان تشيّع به خصوصوهّابى مسلك ها، اصل تاريخ كربلا را به آن دروغها ضميمه كرده و اساس صحيح را قياس بهآن ناصحيحها كرده و انكار مى كنند، چنانچه ابن تيميه حرانى حنبلى، با كمال بى حيايى اصلتاريخ و حادثه كربلا را انكار كرده و ادعا كرده سر مبارك سيدالشهدا(ع) را به شام نبرده اند و ازخاندان آن حضرت كسى را اسير نكرده اند.
[37]
اگر مصلحانى چون حاجى نورى، يك صد سال پيش به موضوع وهن مذهب توجهكردند و همگان به ويژه عالمان را به مبارزه با برخى پديده هاى عزادارى كه موجب وهنمذهب مى شود، دعوت نمودند، در زمان حاضر كه سطح علمى و آگاهى افكار عمومىِ مردم،به ويژه جوانان و دانشجويان، ارتقاء يافته است و درا ين عصر، كه عصر ارتباطات نام گرفته وفن آورى اطلاعات بشر را قادر كرده، در زمانى بسيار اندك با استفاده از شيوه هاى نوينرسانه اى و نرم افزارى هر پيامى را به دورترين نقاط زمين بفرستد، در چنين زمانى، هرگاهمطلبى بى پايه گفته يا نوشته شود، يا رفتارى ناصحيح و نامعقول از گروهى سر زند يا شعار ورثايى غلوآلود و شرك آميز سرداده و خوانده شود، فوراً اين قبيل شعار، گفتار، نوشتار و رفتاربه سراسر عالم مخابره مى شود و زمينه را براى دشمنانى كه مترصد ضربه زدن و ايراد اتهام برمذهب اهل بيت(ع) و مسلمانان مى باشند، فراهم مى آورد و در نتيجه خسارات جبرانناپذيرى را بر جاى خواهد گذاشت كه با اساس پيام عاشورا ناسازگار است.
به ويژه در حال حاضر كه در پى وقوع انقلاب اسلامى، فرهنگ عاشورا، توان نيرومندخويش را در صحنه بين المللى در مبارزه با قدرتهاى شيطانى و افشاى چهره واقعى استكبارجهانى به اثبات رسانيده است و آنان كه منافع خود را با پيام حسين(ع) در خطر مى بينند،آماده اند با هر بهانه اى سيل خروشان امواج تبليغى خود را گسيل دارند و افكار عمومى جهانيان، به ويژه جوانان آرمان گراى مسلمان و حقّ طلب را كه اكنون در بسيارى از مناطقحسّاس همچون لبنان و فلسطين به سوى اهداف حسين(ع) جلب شده است، منحرف كنند وآنان را از دنبال كردن سيره و روش حسين(ع) مأيوس گردانند. بر اساس همين هوشمندى وزمان شناسى است كه فقيهان بزرگى همچون امام خمينى(ره) عزادارىِ موهن مذهب را ناروادانسته و تحريم كردند. معمار جمهورى اسلامى با آنكه معتقد بودند عاشورا با همانسنت هاى سابق باقى باشد و دسته جات سينه زنى و نوحه خوانى به همان قوت خودش باشدو سينه زنى و نوحه خوانى ها را رمز پيروزى ملّت مى شمرد و هشدار مى داد كه قلمفرساها، بااسامى مختلف، شما را از اين مسير منحرف نكنند. با اين همه نسبت به جهات غير شرعىعزادارى حساس بود و مى فرمود:
«ما و هيچ يك از دينداران نمى گوئيم كه با اين اسم هر كس، هر كارى مى كند خوبست.»
[38]
در همين ارتباط، از كارهاى ناروايى كه بسيارى از اوقات وهن مذهب را نيز در پى دارد وپرهيز از آن ضرورى است. رقابت هاى ناسالمى است كه گاهى ميان دسته جات عزادارى وهيئت هاى مذهبى بروز مى كند و موجب دودستگى و پراكندگى مى گردد، چشم و هم چشمىدر محافل سوگوارى و عاشورائيان سمّ مهلك و كشنده اى است كه اهداف عزادارى را زيرسؤال مى برد و جوانان عاشق ابى عبدالله(ع) را دلسرد مى كند. ميرزاى نائينى(ره) فقيه بزرگعصر مشروطيّت، در پاسخ استفتائى كه از اهالى بصره و اطراف آن در باره به راه انداختندسته جات و مواكب عزادارى به ايشان رسيده بود، مى نويسد:
«بيرون آمدن دسته ها در كوچه و خيابانها، از آشكارترين مصاديق عزادارى و رسانيدن پيامحسينى به دور و نزديك است و اشكالى ندارد.»
ولى در ادامه تأكيد مى كند:
«لكنّ اللازم تنزيه هذا الشعار العظيم عما لايليق بعبادة مثله من غناء او استعمال الات اللهو والتدافع فى التقدم و التأخّر بين اهل محلّتين و نحو ذلك و لو اتّفق شى ء من ذلك فذلك الحرامالواقع فى البين هو المحرم و لا تسرى حرمته الى مواكب العزاء؛
[39]
ليكن لازم است، اين شعار بزرگ از هر كار ناپسند كه شايسته براى چنين عبادتى نيست، پاكباشد. از خوانندگى حرام و به كارگيرى ابزار لهو و رقابت دسته جات در جلو و عقب افتادن ازيكديگر و نزاع بين دو محلّه و مانند آن بايد پرهيز شود، اگر اين قبيل اتفاقات و كارهاىناپسندى رخ دهد، حرام است، هر چند حرام بودن آن به حركت دسته براى عزادارىسرايت نمى كند.»
اين پاسخ كه در 5 ربيع الاول 1345ه'ق تحرير شده، توسط ده نفر از فقهاء بزرگ همچونحضرات آيات حكيم، خويى و كاشف الغطاء نيز مورد تأييد قرار گرفته است.
3. تحريف لفظى و معنوى عاشورا
از سر فصل هاى مهم نبايدهاى عاشورا كه در بحث آسيب شناسى، مهمترين بخش راتشكيل مى دهد و به ابعاد مختلف فكرى و نظرى و اعتقادى عاشورا مربوط مى شود شناختتحريفات عاشورا و اطلاع رسانى نسبت به آن است. اهميّت اين بخش از آن رو است كه بهانديشه عاشورا و ابعاد سازنده آن پيوند مى خورد و تأثيرى ژرف در سرنوشت حال و آيندهجامعه دارد.
شخصيت فرهيخته و زمان شناسى كه با دقت بر روى واژه «تحريف» بر اين آسيبانگشت نهاد و ابعاد آن را تشخيص داد و معرّفى كرد، شهيد آيت الله مطهرى(ره) است. از نگاهوى كه به پيشتازى حاجى نورى در اين موضوع تأكيد دارد، اگر كارى كنند كه يك جمله يانامه يا شعر مثلاً، آن مقصودى را كه بايد بفهماند، نفهماند و مقصود ديگرى را بفهماند، اينتحريف است.
البته تحريف همچنان كه در يك سخن عادى ممكن است رخ دهد، مى تواند در يكموضوع بزرگ اجتماعى رخنه كند، تحريف هر چند، نبايد بشود و محكوم است ولى اگر درسخن عادى باشد، خطرناك نيست، چون به حيات و سعادت اجتماع ضربه نمى زند و درمسير اجتماعى انحراف ايجاد نمى كند. ولى اگر يك موضوع اجتماعى بزرگ تحريف شود،مثلاً تحريف كردن شخصيتها، آنان كه قولشان، عمل و خُلقشان براى مردم نمونهوحجّت است، خيلى خطرناك است. حادثه كربلا، حادثه اى بزرگ است كه در تربيت و خُلقو خوى مااثر جدّى دارد. حادثه اى كه ميليون ها نفر و قهراً ميليون ها ساعت براى آن صرفمى شود ومبالغ هنگفتى هزينه مادّى آن مى گردد، تحريف در چنين حادثه اى ضررهاىجبران ناپذير دارد.
در باره عوامل تحريف، استاد مطهرى(ره) از دو عامل: اغراض دشمنان و تمايل بشر بهاسطوره سازى به عنوان عوامل عمومى تحريف تاريخ كه اختصاص به حادثه عاشورا ندارد،ياد مى كند، پس از آن عامل سومى به عنوان عامل خاصّ كه تنها مربوط به حادثه كربلاست يادمى كند، عاملى كه موجب گشت استفاده از هر وسيله و ابزار هر چند نامقدس تجويز شود..
براى رسيدن به هدفى مقدس عدّه اى گفتند: گريستن بر امام حسين(ع) هدفى مقدّس و منزهاست و براى رسيدن و انجام دادن آن، هر كارى مجاز و رواست، در نتيجه افرادى در اينقضيه دست به جعل و تحريف زدند.
[40]
سرفصل مهم ديگر در سخن شهيد مطهرى(ره) در ارتباط با تحريف عاشورا، بحث انواعتحريف است. او تحريف را به دو گونه لفظى و معنوى تقسيم مى كند. تحريف لفظى، عوضكردن ظاهر يك چيز است، تصرّف در ظاهر گفتار و سخن ديگران و كم و زياد كردن آن،تحريف لفظى است. تمامى قصّه ها و حكايات بى پايه و اساس كه در باره حادثه كربلا گفتهشده و در نقل هاى تاريخى غير معتبر انعكاس يافته و در كتاب لؤلؤ و مرجان حاج ميرزاحسين نورى(ره) به آن اشاره شده، از مصاديق تحريف لفظى عاشورا شمرده مى شود. امّاتحريف معنوى كه صد بار خطرناك تر از تحريف لفظى است آن است كه مثلاً يك جمله،بدون كم و زياد كردن الفاظ آن، به گونه اى تفسير و توجيه شود كه درست بر خلاف و ضدّمعناى واقعى آن باشد. نمونه اين تحريف را نسبت به روايت پيامبر اسلام(ص) «ياعمّارتقتلك الفئة الباغية؛ اى عمار گروهى باغى و سركش تو را مى كشند»، شاهديم. درجنگ صفّين وقتى عمار به دست لشگر معاويه به قتل رسيد، يك مرتبه فرياد از همه جا بلندشد كه معاويه و يارانش باطل و سركش اند، چون قاتل عمّار مى باشند. اينجا بود كه معاويهدست به تحريف معنوى روايت زد و اعلام كرد: ما كشنده عمار نيستيم، عمار را على(ع)كشت كه او را به صفين آورد و موجب كشتنش را فراهم كرد. تحريف معنوى يك حادثهتاريخى به اين است كه علل و انگيزه ها يا اهداف آن به گونه اى بيان و تفسير شود كه بر خلافاصل آن باشد.
نویسنده : مصطفى جعفرپيشه فرد
پينوشتها:
[25]. اصول كافى، ج 1، ص 54، دارالكتب الاسلاميه، تهران، 1362 ه' ش.
[26]. همان، ص 32.
[27]. شيخ عباسى قمى، منتهى الامال، ج 1، ص 543، انتشارات ايران، امام خمينى.
[28]. استفتائات، ج 2، ص 28، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ اول، 1372ه'ش.
[29]. لؤلؤ و مرجان، ص 176.
[30]. موسوعة كلمات الامام حسين، ص 336؛ تذكرة الخواص، ص 217.
[31]. ر.ك: المكاسب، ج 1، ص 309-308، كنگره برگذاشت شيخ انصارى، 1415 ه' ق .
[32]. ر.ك: لولو و مرجان، ص 98 - 136 - 156 - 160 - 162.
[33]. همان، ص 170.
[34]. ر.ك: همان، ص 185-184-162.
[35]. ر.ك: امام خمينى، استفتائات، جلد، ص 27 - 28.
[36]. نك به حاجى نورى لؤلؤ و مرجان، ص 185 و 190.
[37]. ر.ك: سى نكته هزار ساله، ص 117، شوراى سياستگذارى ائمه جمعه، 1375ه'ش.
[38]. ر.ك: امام خمينى، قيام عاشورا در كلام و پيام امام خمينى، تبيان، دفتر سوم، ص 88 - 89 و 92 - 93.
[39]. نك به: سيد حسين ميرجهانى، البكاء للحسين(ع)، ص 488 - 494.
[40]. ر.ك: حماسه حسينى، ص 66 - 92، مجموعه آثار، ج 7، صدرا، 1377ه'ش.
[41]. نك به: علامه مجلسى، بحارالانوار، ج 44، ص 288 - 296. باب ثواب البكاء على مصيبته.
منبع : فصلنامه حکومت اسلامی شماره 27