شب سرخ ، ناله سرخ ،دل بی قرار سرخ
سر سرخ ، نی سیاه ، ولی نی سوار سرخ
هرجای دشت ، عطر فشانی کند به خون
هر دانه از بدن این انارِ سرخ
نی تیغ تاب زخم و نی زخم تاب تیغ
صد روضه خواند ه گشت در این گیر و دار سرخ
شد بوی سیب غالب و گودال پر زخون
دشتی پر از شکوفه از این نوبهار سرخ
دستار سبز ، غارت و انگشتر عقیق
بردند چون کلاب ، در این انفجار سرخ
چون گرگهای مست به حرص از تن انار
کندند قطعه ای که شود یادگار سرخ
آقا غریب و قوم قریبش به هلهله
هرکس پی ادای فریضه ، به کار سرخ
منبع : محمد علی رضاپور