همين حقيقت را به عنوان نشانه مؤمن در سوره مباركه فتح بدين صورت دنبال كرده:
[مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سِيماهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ] .
محمّد، فرستاده خداست و كسانى كه با او هستند بر كافران سرسخت و در ميان خودشان با يكديگر مهربانند، همواره آنان را در ركوع و سجود مى بينى كه پيوسته فضل و خشنودى خدا را مى طلبند؛ نشانه آنان در چهره شان از اثر سجود پيداست.
خداوند متعال، يكى از اهداف مهم بر پا كردن خانه كعبه و طهارت آن را، جهت ركوع راكعان مى داند:
[وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِيمَ مُصَلًّى وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْعاكِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ] .
و [ياد كنيد] هنگامى كه ما اين خانه [كعبه ] را براى همه مردم محل گردهمايى و جاى امن وامان قرار داديم و [فرمان داديم:] از مقام ابراهيم جايگاهى براى نماز انتخاب كنيد و به ابراهيم و اسماعيل سفارش كرديم كه خانه ام را براى طواف كنندگان و اعتكاف كنندگان و ركوع كنندگان وسجده گذاران [از هر آلودگى ظاهرى و باطنى ] پاكيزه كنيد.
و همين معنى را در آيه بيست و ششم سوره حج بيان مى دارد كه ركوع دلالت بر تواضع روحى انسان نسبت به حق دارد و مردم را به اين حقيقت عالى و منافع آن تشويق مى نمايد.
بايد گفت خوشبختى حقيقى و سعادت ابدى از آن مردمى است كه خود را در سنگر عبادت الهى به معناى وسيعش قرار داده و بدبختى و شقاوت ابدى در خور كسانى است كه از حق روى گردانده و به آلودگى تكبر از عبادت خو گرفته اند.
بياييد به دو خصلت الهى، جهت تأمين سعادت دنيا و آخرت خويش آراسته شويم:
اول: در مسئله عبادت به خصوص ركوع و سجود و در ديندارى به ما فوق خود نظر كرده و به او اقتدا كنيم و اين مافوق را جز پيامبر و امامان عليهم السلام كسى ندانيم، كوشش خود را در زمينه عبادت در اين قرار دهيم كه در صف آن بزرگواران قرار بگيريم و در دنيا و آخرت در طول آنان باشيم.
دوم: در دنيا و ماديت خود به مادون خود نظر كنيم، تا به آنچه كه از حلال به دست آريم قناعت ورزيم و از حرص و طمع و آز و دور افتادن از ميدان پر منفعت عبادت در امان بمانيم كه اگر در اين زمينه به مافوق خود بنگريم، دچار طول امل و آرزوهاى دور و دراز و حرص و طمع خواهيم شد و از عبادت به معناى واقعى محروم خواهيم گشت، چون به اين دو خصلت آراسته شويم بنا به فرموده پيامبر صلى الله عليه و آله از طايفه شاكران و صابران خواهيم شد.
قالَ النَّبِىُّ صلى الله عليه و آله: خِصْلَتانِ مَنْ كانَتا فيهِ كَتَبَهُ اللّهُ شاكِراً صابِراً، مَنْ نَظَرَ فى دينِهِ إلى مَنْ هُوَ فَوْقَهُ فَاقْتَدى بِهِ، وَنَظَرَ فى دُنْياهُ إلى مَنْ هُوَ دُونَهُ فَحَمِدَ اللّهَ عَلى ما فَضَّلَهُ اللّهُ عَلَيْهِ كَتَبَهُ اللّهُ شاكِراً صابِراً.
وَمَنْ نَظَرَ فى دينِهِ إلى مَنْ هُوَ دُونَهُ وَنَظَرَ فى دُنْياهُ إلى مَنْ هُوَ فَوْقَهُ فَأسَفَ عَلى ما فاتَهُ مِنْهُ لَمْ يَكْتُبْهُ اللّهُ شاكِراً وَلا صابِراً .
نبىّ اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: دو خصلت است، در هر كس باشد خداوند او را جزء شاكران و صابران حساب خواهد كرد.
كسى كه در دينش به مافوقش نظر كند و به او اقتدا نمايد و در دنيايش به مادونش نظر كند و خداوند را بر فضلش بر او سپاس گويد.
و كسى كه در دينش به مادونش نظر كند و در دنيايش به مافوقش نظر كند و بر آنچه مانند مافوقش بدست نياورده تأسف بخورد، از شاكران و صابران به حساب نيايد.
بياييد به اين معنى توجه كنيم كه ما مهمان خداييم و زمين و تمام نعمت ها سفره حضرت اوست و ما وظيفه داريم از اين خوان نعمت براى رشد و كمال خود بهره بگيريم.
ايها الناس جهان جاى تن آسايى نيست |
مرد دانا به جهان داشتن ارزانى نيست |
|
خفتگان را خبر از زمزمه مرغ سحر |
حيوان را خبر از عالم انسانى نيست |
|
داروى تربيت از پير طريقت بستان |
كآدمى را بتر از علت نادانى نيست |
|
روى اگر چند پريچهره و زيبا باشد |
نتوان ديد در آيينه كه نورانى نيست |
|
شب مردان خدا روز جهان افروز است |
روشنان را به حقيقت شب ظلمانى نيست |
|
حذر از پيروى نفس كه در راه خدا |
مردم افكن تر از اين غول بيابانى نيست |
|
يا رب از نيست به هست آمده لطف توايم |
و آنچه هست از نظر لطف تو پنهانى نيست |
|
گر برانى و گرم بنده مخلص خوانى |
روى نوميديم از حضرت سلطانى نيست |
|
نااميد از در لطف تو كجا شايد رفت |
تو ببخشاى كه درگاه تو را ثانى نيست |
|
منبع : پایگاه عرفان