فارسی
چهارشنبه 03 مرداد 1403 - الاربعاء 16 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 1
100% این مطلب را پسندیده اند

ثواب اذان و مقام مؤذّن

 براى درك ثواب مؤذّن و آن كه به اعلام مؤذّن توجّه مى كند ، به رواياتى كه در كتب عالى روايى آمده مراجعه كنيد ، در اين جا به عنوان تيمّن و تبرّك ، روايتى را كه در « من لا يحضره الفقيه » شيخ صدوق رحمه الله نقل شده توجه فرماييد : عبداللّه بن على مى گويد : متاع خود را از بصره به مصر بردم تا به فروش برسانم ، روزى در يكى از كوچه هاى مصر ، پيرى را ديدم بلند بالا ، سبز چهره كه تمام موهاى سر و صورتش سپيد بود ، جامه اى از دو قطعه سياه و سپيد بر تن داشت ، سؤال كردم : كيست ؟ گفتند : بلال ، مؤذّن پيامبر اسلام صلى الله عليه و آلهاست .
همين كه او را شناختم ، با لوحه هايى كه هميشه براى نوشتن مسائل مهم همراه داشتم به نزد او شتافتم و به او سلام كردم ، جواب داد : « عليك السلام » .
گفتم : اى مرد بزرگوار ! قسمتى از آنچه از رسول اللّه صلى الله عليه و آله شنيده اى براى من بگو .
گفت : تو چه مى دانى من كيستم ؟
گفتم : بلال ، مؤذّن رسول اسلامى .
چون نام رسول خدا صلى الله عليه و آله را بردم ، گويى خاطرات الهى زمان آن حضرت براى بلال تجديد شد و او را به ياد نوازش هاى جان فزا و محبّت هاى بى شمار رسول خدا صلى الله عليه و آله انداخت . او به ياد سيماى ملكوتى پيامبر صلى الله عليه و آله ، شروع به گريه كرد ، من هم تحت تأثير گريه هاى او ناله سر دادم ، مردم به تماشاى ما آمدند و ما دو نفر هم چنان مى گريستيم .
آن گاه گفت : اى پسر ! از كجايى ؟
گفتم : از مردم عراق ، گفت : به به !
سپس ساعتى خاموش شد و پس از سكوت فرمود : اى برادر عراقى ! بنويس : « بسم اللّه الرحمن الرحيم » ، از رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم مى فرمود : اذان گويان ، امين مؤمنان بر نمازها و روزه هاشان هستند ، و بر گوشت هايى كه مصرف مى كنند و بر جان هاشان كه در پناه اسلام محفوظ است و خواسته اى از حضرت حق نخواهند مگر آن كه خداوند برآورده كند و درباره هيچ كس شفاعت نكنند مگر اين كه مورد پذيرش واقع شود .
امام خمينى رحمه الله در ذيل جملات بالا از يكى از دانشمندان معاصر در توضيح امين بودن مؤذّن ، مطلب زير را نقل مى كند : قبول شدن شفاعت و درخواست مؤذن در برابر تكليف سنگينى است كه بر عهده او است . مانند اين كه پليس در شهر و ژاندارم در بيابان ، پاس اموال و نفوس مردم را مى دهند و اين پاسدارى ، وظيفه بسيار سخت و سنگينى است ؛ ولى در مقابل اين مسؤوليت سنگين ، امضا و تصديق پليس و ژاندارم در مقامات بالاى مملكت داراى ارزش و اعتبار است . مؤذّن هم همين طور است ، او با اذان خود در شهر يا بخش يا ده و دهكده به سپاه اسلام يا به مردمى كه از آن ناحيه عبور مى كنند ، اعلام مى كند كه مردم اين ناحيه مسلمان اند ، اى روندگان ! شما مى توانيد گوشت بازار اينان را مصرف كنيد و از پوست و كفشى كه مى فروشند به عنوان جنس حلال بخريد و تمام مردم با اعلام اذان مؤذن در ماه رمضان امساك كرده يا افطار مى كنند و با اعلام اذان او ، نماز پنچ گانه را به وقت معيّن آن مى خوانند ، اينان كه اين گونه بر امور مسلمانان امين هستند بايد تحمّل بى خوابى و نظم در امور را همواره برنامه خود قرار دهند و اين براى مؤذّن داراى رنج و مشقّت است و در مقابل اين رنج است كه خداى عزيز ، شفاعت و درخواست آنان را قبول مى نمايد . شيخ صدوق در دنباله روايت مى فرمايد :
عبداللّه به بلال گفت : خدايت رحمت كند ، بيش تر بگو .
فرمود : بنويس : « بسم اللّه الرحمن الرحيم » ، از رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم فرمود : هركس چهل سال براى خدا و به حساب خدا اذان گويد ، خداوند در محشر او را بياورد ، در حالى كه براى او همانند عمل چهل صديق است آن هم عمل مبرور مستقبل كه خداوند مهربان آن عمل را با اشتياق از او مى پذيرد .
گفتم : بيش تر بگو .
گفت : بنويس : « بسم اللّه الرحمن الرحيم » ، شنيدم رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود : هركس بيست سال اذان بگويد ، خداوند در قيامت او را همراه نورى هم وزن با آسمان محشور مى كند ؛ آرى ، بيست سال تلقين عظمت و توحيد خداوند آن هم هر روز پنج نوبت ، آن چنان در نفوس تأثيرى مى گذارد كه با آسمان نورانى به رقابت مى افتد .
*
 گر نور عشق حق به دل و جانت اوفتد
 باللّه كز آفتاب فلك خوب تر شوى
    *
گفت : بنويس : « بسم اللّه الرحمن الرحيم » ، از رسول اسلام صلى الله عليه و آله شنيدم : هركس ده سال اذان بگويد ، خداوند او را با حضرت ابراهيم خليل در بارگاه او يا درجه او جاى دهد .
گفتم : خداوند تو را رحمت كند ، بيش تر بگو .
گفت : بنويس : « بسم اللّه الرحمن الرحيم » ، از رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم فرمود : هركس يك سال اذان بگويد ، در روز قيامت برانگيخته شود ، در حالى كه همه گناهانش آمرزيده شود ، اگرچه همانند كوه احد باشد .
گفتم : خدا تو را رحمت كند ، بيش تر بگو .
گفت : چشم ، پس تو نيز ياد بگير و عمل كن و به حساب خدا منظور بدار ، شنيدم از رسول الهى كه فرمود : هركس در راه خدا ، از روى ايمان و به حساب خدا و به منظور نزديك شدن به حضرت حق براى يك نماز اذان بگويد ، خداوند همه گناهان گذشته او را مى آمرزد و در باقى مانده عمر بر او منّت نهاده و نيروى خويشتن دارى از گناه به او مرحمت نمايد و او را با شهيدان و فداكاران راه حق در بهشت يك جا جمع كند .
گفتم : بيش تر بگو ، خداى تو را رحمت كند ، اى بلال ! بهترين سخنى كه از رسول اسلام صلى الله عليه و آله شنيده اى براى من بگو .

فرمود : اى واى اى پسر ! بند دلم را بريدى ، آن گاه گريه سر داد ، او گريست و من اشك ريختم تا جايى كه به خدا قسم دلم به حالش سوخت . معلوم نيست جذبه بلال از چه بود ، آيا از مضمون حديث ذيل بود ؟ يا كيفيت سؤال ، خاطرات ديگرى در او زنده كرد و او را آتش زد ، به هر حال پس از آن كه از حال جذبه باز آمد ، فرمود : بنويس : « بسم اللّه الرحمن الرحيم » ، از رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم فرمود : چون روز قيامت فرا رسد و خداوند همه را يك جا جمع كند ، فرشتگانى از نور براى اذان گويان برانگيزد كه پرچم ها و شعارهايى از نور به همراه دارند و مركب هايى به يدك مى كشند كه زمامشان از زبرجد سبز و پاى آنها از مشك اذفر است .
«اهميّت در معرفى زمام و پا ، در آن است كه پا و سر رمز مبدأ و منتها است ، اذانى كه با تعظيم خدا شروع و با كلمه توحيد ختم مى گردد ، در عالم تجسّم اعمال و تبدّل اعراض به جواهر ، بسيار مناسب است كه به صورت مركبى از نور گردد كه زمام و آغازش ، جوهرى پرارزش و با عظمت هم چون زبرجد آن هم با رنگ سبز كه رنگ نخستين تحوّل جماد به عالم حيات و منتها و پايش از مشك اذفر باشد كه رمز عطر افشانى گل توحيد در فضاى جان است» . مؤذّن ها بر مركب هاى نور سوار و با طرز بسيار با شكوهى بر فراز آن مركب ها مى ايستند كه اذان را ايستاده گفته اند و فرشتگان خدا ، جلودار آنانند و به صداى بلند اذان مى گويند .
سپس بلال ، سخت به گريه افتاد و شيون كنان گريست و من نيز گريستم ، همين كه از گريه آرام گرفت ، گفتم : سبب گريه ات چه بود ؟ گفت : آه كه تو چيزى را به ياد من آوردى .
از حبيبم شنيدم كه مى فرمود : به حقّ آن كه مرا به پيامبرى برانگيخت كه مؤذّن ها بر زبر مركب ها ايستاده و « اللّه اكبر » گويان بر مردم گذر مى كنند ، همين كه اين را گويند ، من صداى ضجّه و ناله اى از امّتم مى شنوم ، اسامة بن زيد پرسيد : آن ضجّه و ناله چيست ؟ فرمود : غلغله تسبيح و تحميد و تهليل است و چون گويند :« اشهد ان لا اله الا اللّه » ، امّت من مى گويد : ما در دنيا تنها همان خداى يكتا را مى پرستيديم ، پس به آنها گفته مى شود راست گفتيد . همين كه گفتند : « اشهد ان محمدا رسول اللّه » امت من مى گويند : اين همان است كه پيام پروردگار ما را براى ما آورد و ما هم با آن كه او را از نزديك نديديم به او ايمان آورديم .
پس گفته مى شود : راست گفتيد ، اين همان است كه وظيفه پيامبرى را كه از پروردگار شما داشت انجام داد و شما به او ايمان داشتيد . پس بر خداست كه ميان شما و او جمع فرمايد ، سپس آنان را به منزل هايشان مى رسانند و در آن منازل چيزهايى است كه نه چشمى ديده و نه گوشى شنيده و نه بر دل آدم زاده اى خطور كرده است . سپس نگاه پر معنايى به من كرد و گفت : اگر بتوانى نميرى ، مگر آن كه اذان بگويى ، اين كار را بكن و با افتخارِ منصبِ اذان گويى بمير ، دنباله روايت در وصف بهشت ، بسيار مفصّل است و ممكن است به خواست خدا در شرح بعضى از روايات ابواب آينده اين كتاب بيان شود .
در هر صورت ، ذكر واقعى آن است كه انسان مفهوم و حقيقت ذكر را با كمك عقل و قلب درك كند و از روى رغبت ايمانى بگويد و زندگى خود را در تمام شؤون با آن ذكر هماهنگ نمايد ؛ اگر گفت : « سبحان اللّه » ، معنايش را نيز درك كند كه مولاى او از هر عيب و نقصى منزه است ، پس بايد بنده چنان مولايى هم درخور امكان و استعدادش ، از عيب منزه باشد ، اگر گفت : « اللّه اكبر » ، واقعا توجه داشته باشد كه تمام عالم و آدم در برابر او كوچك است و تنها بزرگ اوست و دست از بزرگ برنداشته و محكوم كوچك گردد ، اگر گفت : « لا إله إلاّ اللّه » ، به دنبال آن با همه هستى ، غير خدا را نفى كرده و فقط عشق و حاكميّت او را در زندگى بپذيرد و همين طور با تمام اذكار اعم از واجب و مستحب به همين صورت معامله كند ، تا بتوان به او بگويند « ذاكر حقيقى » است .[ وَكُنْ كَالنَّازِعِ رُوحَهُ أَوْ كَالْواقِفِ فِى الْعَرْضِ الْأَكْبَرِ غَيْرَ شاغِلٍ نَفْسَكَ عَمَّا عَناكَ مِمَّا كَلَّفَكَ بِهِ رَبُّكَ فى أَمْرِهِ وَنَهْيِهِ وَوَعْدِهِ وَوَعيدِهِ ]


منبع : برگرفته از کتاب عرفان اسلامی استاد حسین انصاریان
0
100% (نفر 1)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

اسرار طواف‏
دستور العملى از مرحوم بهارى رحمه الله‏
زمام امور در دست حق‏
محرم يا ربيع کدام اول سال است؟
مقام وحدت در كلام طبسى‏
معناى «الرحمن»
آثار خطرناك مال حرام
شكر ، بالاترين عبادت
خوف از كوچكى خود ، در برابر عظمت حضرت حق
هفهاف بن مهند راسبى

بیشترین بازدید این مجموعه

آداب معاشرت
گلزار محبت
عارف كيست ؟
خوف از كوچكى خود ، در برابر عظمت حضرت حق
معناى «الرحمن»
مفهوم شكر، مدح، حمد
قدردانی استاد انصاریان از خادمین سیدالشهدا علیه ...
محرم يا ربيع کدام اول سال است؟
روپوش قبر مطهر امام حسين(ع)، در اصفهان دوخته ...
مقام وحدت در كلام طبسى‏

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^